Sep 21, 2007

اینجا فقر عزراییل شده

اینجا سه راه وفایی است و به عبارتی"با کلاس ترین"خیابان شهرمان مهاباد.شاید اگر نیم ساعت زودتر به این مکان می رسیدم٬گونیهای سفید آرد را هم سوار بر قسمت عقب این وسیله ی قرمز رنگ می دیدید. اسمش در کردی"سه ته گه ری" است٬فارسی اش یعنی "سه چرخه".کارش است جابجایی و انتقال هر آنچه که در کوله پشتی عقبش جا می گیرد. ۱۰-۱۵ سالی است که اختراع شده آن هم در بوکان و در کارگاههای نه چندان حرفه ای و تخصصی شهر هم استانی.استاندارد نیست و به قول صاحبانش"سرازیری پرنده٬ سربالایی شرمنده".

هستند خانواده هایی زیادی در شهرهای کردنشین که از راه این ابو طیاره چرخ زندگی می چرخانند.در همین مهاباد نسبتا کوچکمان تعدادشان از ۱۰۰ دستگاه کمتر نیست.و خیابانهای شهر آشناست به صدای گوشخراش و زمخت این روزی رسان پر دود و صدا.

نمی توان از مهاباد سخن گفت و نگفت از شغلهایی که خطر آفرینند و جانها ستانده اند.همین سه چرخه ی بی چراغ مسبب مرگ آدمهای زیادی شده که در آگهی ترحیمشان نوشته شده:مرگ بر اثر تصادف!

یا مثلا در همین کارگاههای غیر استاندارد محلی، چند سال قبل متصل کرده بودند بنده ی جیپ قراضه را با موتور گالانت و اتومبیل جدیدی تولید شده بود به اسم "جیپ گالانت".این "جیپ گالانت" ارزان قیمت و پر سرعت که معمولا از آن برای قاچاق سیگار یا ظروف شیشه ای و کریستالی استفاده می کردند در 10 سال گذشته حد اقل جان 2000 نفر را در اینجا و آنجاگرفت وچنان کرد که در اذهان مردم لقبهایی گرفت مثل: تنظیم خانواده!

این نوع مرگ ها از عوارض فقراند بی شک و بی کاری مرگ آفرین هم هست.

مدتی قبل یکی از استادان عزیزم که در خارج است و روزنامه نگار،گفت: از مهاباد برایم بنویس.مهابادی که 30 سال پیش آن را دیده و دیگر نشده که ببیند.گفتم استاد مهاباد از عمران و زیربنا هر چه دارد از دورانی که شما آمده اید(30 سال پیش) به ارث برده.مثل دریاچه اش،صدا و سیما،کشت و صنعت و در این سی ساله صادقانه بگویم که حکومت غریبه بوده با این شهر و به غیر از امنیتی کردنش ،سرمایه گذاری چشم گیری نشده در آن.

و امروز بی کاری ،در شهر ما عزراییل شده و جان می گیرد.و این است حکایت سه چرخه هایی که کس نمیداند چه کسی مسئول نبود چرخ چهارم آنان است!

No comments: