Nov 30, 2007

احمدی نژاد گزارش آژانس اتمی را پیروزی بزرگی برای تهران دانست

محمود احمدی نژاد رئيس جمهوری اسلامی ايران ميگويد گزارش اخير آژانس اتمی سازمان ملل متحد، که از اقدام تهران در اعلام کردن جزئيات برنامه اتمی اش به عنوان يک پيشرفت ياد ميکند، برای ايران يک پيروزی بزرگ بود. رسانه های دولتی در ايران اين اظهارات آقای احمدی نژاد را از مراسم دعائی نقل کردند که آخر وقت چهارشنبه، در تهران برگزار شد. گزارش آژانس بين المللی انرژی اتمی که آقای احمدی نژاد به آن اشاره کرد در عين حال ميگويد که جمهوری اسلامی ايران به سرپيچی از خواست های سازمان ملل متحد در متوقف ساختن غنی سازی اورانيوم ادامه ميدهد. غنی سازی اورانيوم روندی است که می تواند برای توليد تسليحات اتمی نيز مورد استفاده قرار گيرد. اظهارت آقای احمدی نژاد مصادف با آماده شدن سعيد جليلی مذاکره کننده ارشد اتمی تهران برای ملاقات روز جمعه با خاويه سولانا مسئول سياست خارجی اتحاديه اروپا در لندن است. اين ملاقات در آستانه ارائه يک گزارش مهم اتحاديه اروپا در باره برنامه اتمی تهران انجام ميگيرد. تهران روز سه شنبه گفته بود در نظر دارد در اين هفته به اتحاديه اروپا برای حل و فصل اختلافات اتمی پيشنهادهائی جديد عرضه کند. اما يک سخنگوی جمهوری اسلامی ايران پيشاپيش تعليق در غنی سازی اورانيوم را منتفی دانسته است. آقای سولانا بايد تا آخر اين ماه به شورای امنيت سازمان ملل متحد در باره موضعی که تهران در واکنش به خواست های بين المللی در متوقف ساختن غنی سازی اورانيوم از خود نشان ميدهد گزارش بدهد. گزارش آقای سولانا می تواند به تصميم شورای امنيت در مورد وضع يا عدم وضع سومين مجموعه تحريم های تنبيهی عليه تهران منجر شود. در همين حال، خبرگزاری فارس در ايران، اظهارات يک مقام اتمی روسيه را نقل ميکند که گفته است بازرسان آژانس بين المللی انرژی اتمی امروز، پنجشنبه، قرار بوده است کار پلمب کردن محموله های سوخت اتمی را که روسيه ميخواهد برای نيروگاه برق اتمی در ايران ارسال کند، به انجام برساند. اين خبرگزاری ميگويد پلمب کردن محموله های سوخت گامی عمده توسط روسيه در اقدام برای ارسال سوخت مورد نياز نيروگاه برق اتمی بوشهر است که روسيه آن را می سازد. آمريکا و ديگر کشورهای غربی تهران را متهم کرده اند که زير پوشش يک برنامه غير نظامی انرژی اتمی در پی توليد تسليحات اتمی است. تهران اين اتهام را رد ميکند.

آیت الله شاهرودی: بالا بودن آمار صدور قرار زندان در تناقض با مضامین شرعی است

آيت الله شاهرودی رئيس قوه قضاييهِ جمهوری اسلامی ايران ديروز در يک کنفرانس ويديويی با اعضای شورای قضايی استان اصفهان با اشاره به ورود ۶۰۰ هزار نفر به زندانهای کشور در سال ۱۳۸۲ گفت بالا بودنِ آمار صدورِ قرارِ زندان در تناقض با مضامينِ شرعی است. به گفته مسؤولان قوه قضاييه بخش بزرگی از زندانيانِ کشور را متخّلفانی تشکيل می دهند که توانايی مالی برای پرداختِ بدهی هايشان را ندارند، و در برخی از استانها تا هفتاد درصد از زندانيان با صدور قرار در زندان بسر می برند. رئيس قوه قضاييه گفت اصلاحاتِ آيينِ دادرسی برای رفعِ اين مشكل توسط قوه قضائيه به مجلس شورای اسلامی ارايه شده است و اميد می رود كه به زودی تصويب گردد. رئيس قوه قضائيه از قضات خواست قرارِ كيفری زندان را با احتياط و منصفانه صادر كنند. بنا به گزارش خبرگزاريهای داخلی آقای شاهرودي طی اين کنفرانس ويديويی در موردِ سی پرونده اظهارِ نظر و در باره آنهاحکم صادر کرد. به گفته خبرنامه دانشجويان دانشگاه اميرکبير، نيروهای امنيتی جمهوری اسلامی سه شنبه در شهرِ بابلسر پنج دانشجو را دستگير کردند. دو نفر از اين دانشجويان روز چهارشنبه آزاد شدند. اما ميلاد معينی، بهرنگ زندی، و يک دانشجوی ديگر، که از او با نامِ اختصاری ح. م. ياد شده، همچنان در بازداشتِ نيروهای امنيتی به سر می برند. بنا بر اين گزارش نيروهای امنيتی، ساعت ِ دهِ شب با پريدن از روی ديوارِ خانه، پس از درگيری لفظی و فيزيکی، دانشجويان دانشگاهِ مازندران را دستگير کرده و وسايل منزل آنان را ضبط کرده اند. سی دی های موسيقي و بعضی وسايلِ شخصی نيز از جمله لوازمِ ضبط شده توسط ماموران امنيتی است.

مقامات شش قدرت جهان برای بحث درباره برنامه اتمی ایران با یکدیگر دیدار می کنند

نيکولاس برنز وزارت امورخارجه آمريکا اعلام کرد مقامات شش قدرت جهان برای بحث درباره طرح های اتمی ايران و احتمال اِعمال تحريم های اقتصادی جديدی عليه تهران، روزشنبه با يکديگر ديدارخواهند کرد. در اعلاميه روز چهارشنبه وزارت امورخارجه آمريکا آمده است نيکولاس برنز معاون سياسی وزارت امورخارجه آمريکا دراين گفتگوها که درپاريس برگزار خواهد شد، شرکت خواهد کرد. مديران کل سياسی چهار عضو دائمی ديگرشورای امنيت سازمان ملل متحد، يعنی بريتانيا، فرانسه، روسيه، چين و همچنين آلمان نيز در گفتگو ای پاريس شرکت دارند. نمايندگان شش قدرت جهان متن قطعنامه سومين دورتحريم های اقتصادی شورای امنيت عليه ايران را مورد بحث قرارخواهند داد. قرار است سعيد جليلی مذاکره کننده اتمی ارشد جمهوری اسلامی ايران روزجمعه درلندن با خاوير سولانا مسئول سياست خارجی اتحاديه اروپا ديدار کند. آقای سولانا بايد درباره ميزان آمادگی جمهوری اسلامی ايران در تبعيت ازخواست های بين المللی برای متوقف ساختن برنامه غنی سازی اورانيوم ، تا پايان ماه نوامبر جاری گزارشی به شورای امنيت ارائه کند. اين گزارش روشن خواهد ساخت که آيا شورای امنيت بايد دورديگری ازتحريم های اقتصادی را عليه ايران تجويزکند يا نه. پيش از اين سولانا سعی کرده بود جمهوری اسلامی را متقاعد سازد تا در ازای مجموعه امتيازاتی مذاکراتش با اتحاديه اروپا درباره توقف فعاليت های حساس اتمی را از سر بگيرد. ايالات متحده آمريکا و متحدينش جمهوری اسلامی را متهم ساخته اند که تحت لوای برنامه توليد انرژی برای مصارف غير نظامی می خواهد بمب اتمی بسازد، اتهامی که تهران آن را رد کرده است.

و تورهای پنهان زایش تورم


(0 توصیه)
بخش تحلیلی الف
۰۸ آذر ۱۳۸۶
خبری كه چند روز پیش از زبان یكی از مقامات بانك مركزی اعلام شد،‌ پرده از زاویه دیگر ریشه‌های تورم در اقتصاد ایران كنار زد. بر اساس منابع موثق،‌ گزارشهای اخیر حاكی از آن است كه عملكرد غیركارشناسی و غیرقانون بیشتر موسسات مالی و اعتباری موجب دامن زدن بی‌مهار به نقدینگی شده است. به عنوان نمونه یكی از این موسسات مالی با سرمایه اولیه 50 میلیون تومان، حدود 3 هزار میلیارد تومان اعتبار به جامعه تزریق كرده و در موردی مشابه یك تعاونی اعتباری با سرمایه اصلی 30 میلیون تومان،‌ به پرداخت بیش از 700 میلیارد تومان اعتبار اقدام نموده است.

موضع اول:

بر اساس استانداردهای كمیته بال 2 یكی از مهمترین شاخصهای سنجش اعتبار بانكها و موسسات اعتباری، نسبت كفایت سرمایه آنهاست (نسبت سرمایه پایه به مجموع دارائیهای موزون به ریسك) و در صورت پایین‌تر بودن این نسبت از استاندارد، ریسك بانك را در مواقع زیانهای غیرمنتظره،‌ نیاز به نقدینگی و هجوم سپرده‌گذاران برای گرفتن موجودی به شدت افزایش می‌دهد و جامعه را آبستن نااطمینانی اجتماعی و سیاسی خواهد كرد.

بر اساس ماده 3 آئین‌نامه كفایت سرمایه مصوب شورای پول و اعتبار در سال 1382، حداقل نسبت كفایت سرمایه برای بانكها و موسسات اعتباری 8 درصد است. به بیان دیگر دارائی‌های موزون به ریسك حداكثر می‌توانند تا حد 12 درصد از سرمایه پایه این موسسات باشد. بر اساس آئین‌نامه مربوط به سرمایه پایه،‌ گرچه این عنوان شامل سرمایه‌های اصلی و تكمیلی بوده و در مورد مثالهای فوق بیشتر از رقم سرمایه اصلی اعلام‌شده (50 یا 30 میلیون تومان) است اما قطعا فاصله بسیار زیادی با استاندارد كفایت سرمایه دارد.

موضع دوم:

حتی اگر انگیزه‌های قانونی و تخصصی را نادیده بگیریم، در شرایطی كه اقتصاد ایران طی سالهای اخیر با رشد فزاینده نقدینگی مواجه بوده و اقتصاددانان یكی از علل نرخ فزاینده تورم در سال جاری را رشد نقدینگی نامتناسب با رشد واقعی اقتصاد و عدم پاسخ طرف عرضه می‌دانند،‌ آنگاه لجام گسیختگی در اعطای اعتبار از سوی بانكها و موسسات مالی نتیجه‌ای جز دامن زدن به تقاضای كاذب و افزایش سطح قیمتها به دنبال نخواهد داشت. به بیان دیگر چنین رویه‌هایی اثر تخریبی روشنی بر اقتصاد كلان داشته و بسیاری از قوانین و سیاستهای مقابله با تورم را خنثی می‌سازد.

به جرات می‌توان گفت این نحوه فعالیت موسسات اعتباری و صندوقهای (باصطلاح) قرض‌الحسنه، تمام تاثیر سیاستهایی چون انتشار اوراق مشاركت در كاهش نقدینگی را ناكام می‌كند. در كلاف سردرگم فهرست علل ایجاد یا تشدید تورم باید جای مشخصی برای این دست از بی‌انضباطی نهادهای پولی و اعتباری باز كرد. از آنجا كه هر دو موضع فوق نخست با سیاستهای پولی و اعتباری در ارتباط است،‌ می‌توان رویه‌های غیرقانونی و مخاطره‌آمیز فوق را (بیش از هر چیز) محصول نظارت ضعیف و غیرموثر بانك مركزی دانست.

رییس دیوان عدالت : از ضعف علمی قضات رنج می بریم

1
(0 توصیه)
۰۷ آذر ۱۳۸۶
رییس دیوان عدالت اداری در مورد ضمانت اجرای فعالیت‌ها و تصمیمات دیوان ، گفت: از جمله موارد ضمانت اجرای آراء دیوان انفصال از خدمت فرد بود که در 12 سال اخیر یک مورد هم انفصال نداشتیم چراکه این مساله مشکلی را حل نمی‌کند .

به گزارش مهر ، حجت ‌الاسلام و المسلمین علی رازینی در نشست علمی بررسی تحولات مقررات دیوان عدالت اداری در دانشکده‌ حقوق دانشگاه شهید بهشتی، با طرح این سوال که آیا حقوق اداری بخشی از حقوق کیفری یا حقوق مدنی است، یا حقوقی مستقل محسوب می‌شود؟ اظهار داشت : به نظر بنده حقوق اداری، حقوق مستقلی است که اهداف آن با حقوق مدنی و کیفری متفاوت است.

وی تصریح کرد: باید دستگاه علمی و قانون‌گذار بخش قابل توجهی را به این موضوع اختصاص دهد. در این مسایل منافع شخصی در کار نیست و به دلیل مواردی از جمله صرفه‌جویی در بیت‌المال افراد دچار تخلف می‌شوند.

رییس دیوان عدالت اداری، با بیان اینکه دوره‌هایی که برای آموزش قضات و کارکنان در این مقوله اختصاصی گذاشتند، کافی نبوده است، تصریح کرد: از نظر نظریه‌ پردازی و به دلیل نبود منابع کافی در این مورد دستمان خالی است و در حقوق اداری کار علمی چندانی نداریم و مطلب بسیار کم است.

رازینی با اشاره به عقب بودن قانون در این مورد، افزود: در کشورهای دیگر دیوان عدالت به نام شورای دولتی است و در برخی از کشورها این شورا زیر نظر بخش اجرایی کشور فعالیت می‌ کند. کمتر کشوری است که دیوان یا شورای دولتی آن زیر نظر قوه قضاییه باشد.

وی با بیان اینکه دیوان عدالت اداری به تنهایی با حدود 65 الی 75 درصد مصوبات مجلس در ارتباط است، تصریح کرد: قاضی دیوان عدالت اداری باید با قوانین بخش‌های مختلف آشنایی داشته باشد.

رییس دیوان عدالت اداری، با طرح این سوال که آیا حقوق اداری از حقوق خصوصی یا حقوق عمومی است خاطرنشان کرد: ساز و کاری که در اختیار ما گذاشته‌اند، حقوق خصوصی است در حالی که شاید مساله در مورد حقوق عمومی باشد.

رازینی با تاکید بر اینکه قضات دیوان عدالت اداری نمی‌توانند صرفا حقوقدان باشند، ادامه داد: ما به حد کافی قاضی در امور استخدامی، اداری و دیگر مسائل نداریم و اکنون حتی در تهران از ضعف علمی قضات رنج می‌بریم.

وی گفت : اگر قرار باشد ما در شهرستان شعبه داشته باشیم قدم اول این است که میان دیوان عدالت اداری و مکان‌های شبه دیوان ارتباطی وجود داشته باشد.

رییس دیوان عدالت اداری، با تاکید بر این‌که رسیدگی اداری ایجاب می‌کند که سرعت عمل در کار افزایش یابد، گفت: شرایط ما عملا به گونه‌ای بود که رسیدگی به پرونده‌ها حدود شش سال به طول می‌انجامید. اکنون مرحله‌ی تجدیدنظر را حذف کرده‌ایم اما طرق دیگر تجدیدنظر را باز گذاشته‌ایم. رسیدگی یک مرحله‌ای شده و تاکنون بازخورد آن بد نبوده است.

رازینی افزود: اکنون برای قضات شاغل در دیوان عدالت اداری شرط شده که 15 سال سابقه‌ی فعالیت داشته باشند و از اولویت‌های ما رسیدگی به پرونده‌ها در زمان مناسب، افزایش صلاحیت قضات و تعدد قضات برای رسیدگی به پرونده‌هاست.

رییس دیوان عدالت اداری، یادآور شد: مجلس به قوه‌ی قضاییه شش ماه فرصت داده بود که آیین دادرسی دیوان را به مجلس ارایه کند که اکنون تدوین و به قوه داده شد که یا به مجلس ارایه شده یا به زودی ارایه خواهد شد.

رازینی با اشاره به تحولات اخیر در دیوان عدالت اداری، تصریح کرد: تقسیم موضوعی و تخصصی کردن شعب یکی از این موارد است. از حدود دو سال قبل تصمیم به تقسیم موضوعی گرفتیم و اکنون مسائل مختلف را در حوزه‌های مختلف مورد رسیدگی قرار می‌دهیم. این مساله نتایج مثبتی داشته و در طول زمان نتایج مثبت آن مشخص می‌شود و در این مورد تشکیل کمیسیون‌ها در حوزه‌های مختلف را نیز داشته‌ایم.

وی اظهار داشت: پرونده‌های وارده در سال گذشته در هر ماه 10 هزار فقره بود که اکنون به حدود 6 هزار پرونده در ماه رسیده است و این نشان از کاهش پرونده‌ها دارد.

رییس دیوان عدالت اداری، در مورد شوراهای حل اختلاف نیز، اظهار داشت : رییس قوه‌ قضاییه علاقه‌مند به کاهش بار قوه از طریق شورای حل اختلاف بود و بر این اساس آیین‌نامه‌ اجرایی شوراهای حل اختلاف تخصصی دیوان عدالت اداری از سوی دولت تصویب شد.

وی خاطرنشان کرد: شوراهای تخصصی صلاحیت رسیدگی به پرونده‌های مربوط به اقدامات دستگاه‌ها موضوع ماده‌ 13 قانون دیوان عدالت اداری را که قابلیت طرح در شعب دیوان دارند اما دارای ماهیت قضایی نیستند، دارا هستند.

دیگر نماینده نخواهم شد/ الف - بیقرار

حالا ديگرصداي نمايندگان حكومت هم بهوا برخاسته است. دنياي عجيبيست. حتي نان خوران و همكاران حكومتي هم دريافته اند كه چه بيدادي برام القراي اسلام حاكم ميباشد. حالا ديگراعتراض وشكايت وگله مندي از وضعيت معيشتي مردم به حاشيه ها ختم نميشود. وضعيت بحدي خردكننده وسوزان شده است كه حتي نمايندگان مجلس اسلامي هم با تمامي امتيازات ورانت هائي كه دراختيار دارند، اعلام ميكنند كه عطاي ماندن را برلقلي ماندن درمجلس خواهند بخشيد. اينكه راست ميگويند يا تقييه ميكنند برهيچ كس روشن نيست. آنچه مهم است اينكه اين رژيم جهنمي وفاسد وفسادحاكم درآن بكجا رسيده است كه فرياد نمايندگان هم بهوا برخاسته است.

ديگر نماينده نميشوم ((دنياي اقتصاد 1395))
عابد فتاحي گفت : دركشور ما وقتي كسي بيمار ميشود، به دليل مشكلات مالي از بيمارشدنش برخود ميلرزد . نماينده اروميه درمجلس با بيان اينكه ديگر نماينده مجلس نميشوم، گفت : چرا بايد بارديگر نماينده مردمي شوم كه دركشورشان حرف از عدالت زده ميشود، ولي كمتر گوش شنوايي براي شنيدن مفهوم عدالت وجود دارد .
وي با اشاره به كمبود حقوق كارمندان ومشكلات آنها اظهار كرد : براي شعار دادن راحت هستيم ، ولي در عمل با مشكل مواجهيم . وقتي بعنوان يك نماينده نميتوانم كاري براي اين مردم مظلوم انجام دهم، چرا بايد بارديگر نماينده آنها شوم ؟ چرا از وزير رفاه وتامين اجتماعي سئوال نميشود ، اگر پول كافي از بابت بيمه ها به شما ميدهند ، پس چرا مردم بايد به بيمارستان ها ، براي درمان خود به ويژه دربخش خصوصي پول بپردازند . شما دكتر ومتخصص تربيت ميكنيد ، ولي بعد او را رها كرده وجذب نميكنيد . بستن تمام راهها ، بر مردم، عدالت نيست . بايد بتوانيم راههايي براي مردم باز كنيم كه انها هم بتوانند از آن راهها عبور كنند .
فتاحي خطاب به وزير رفاه وتامين اجتماعي گفت : اگر واقعا" بودجه كل كشور براي دفترچه هاي بيمه كم است ، بايد اين مسئله را عنوان كنيد بودجه اي كه براي بخش سلامت مردم در نظر گرفته شده، تنها 6 درصد كل بودجه كشور است، در حالي كه اين مسئله در اكثر كشورها در حد 10 درصد است . وي با بيان اينكه مردم از ما ميپرسند در يك كشور غني چرا بايد با فقر زندگي كنيم افزود : افتخار ميكنم از مسئولان اجرايي كشور سئوال كنم كه چرا دريك كشور غني مثل ايران بايد اين همه فقر وجود داشته باشد ؟ تا وقتي جواب سئوالم را نگيرم ، نميتوانم نماينده مردمي باشم كه نميتوانند مشكلات روزمره خود را حل كنند . نميتوانم دركشوري دوباره كانديدا شوم كه نميتوانم براي جوانان بيكار خود، كار واشتغال ايجاد كنم . اين پزشك تصريح كرد : جواب بيماري كه چشم او را عمل كرده وقبل از باز كردن چشمش با نگراني ازمن سئوال ميكند، هزينه درمانش چقدر است ، چه بايد بگويم ؟
از وزيران رفاه وتامين اجتماعي وبهداشت ودرمان اموزش پزشكي بايد پرسيد وقتي اين دفترچه ها ارزشي ندارند ، پس چرا انها را به مردم ميدهيد واگر ارزش دارد ارزش انها را براي مردم مشخص كنيد .

نظری بر اخبار مطبوعات / الف - بیقرار

روغن نباتي 5/4 كيلوئي يازده هزارتومان!!!!
مدتها مه نه ، سالهاست كه موضوع قاچاق كالا چون اختاپوسي وحشت آفرين وهزارپا برعرصه تجارت واقتصادايران باصطلاح اسلامي چنگ وسايه افكنده وروز بروزهم برحجم ودانه آن افزوده ميشود. درسوي ديگرمسئولين اقتصادي رژيم اسلامي همواره صحبت ازتثبيت قيمتها واينكه درآينده نرخها متعادل خواهد شد، مي نمايند، كه گزافه گوئي و دروغي بيش نيست.
دوخبرذيل خود حكايت ازبحراني دارد كه هرروزبيشتروبيشتر دامنگيرجامهخ ومردمي ميشود كه ناچارند با حقوق ثابت گذران رندگي نمايند. البته تورم وگراني درچنان شرايط انفجارآميزي قرارگرفته است كه از مرزهاي شناخته شده واستانداردهاي معمول عبوركرده وداردميرود تا كمرمردم را بكلي درهم بشكند. دراين حيص وبيص مشاهده ميشود كه دولت اسلامي وكل حاكميت بجاي درك واقعيات بطورمدام بدنبال تزريق مسكن به اين بيمار درحال احتضارهستند كه درنهايت هيچ گره كوري را نه بازنخواهد كرد، كه بنوعي برتعداد گره ها خواهد افزود. با ملاحظه دوگزارش ذيل درخواهيد يافت كه ميزان تورم عملي درسطح جامعه وبررروي كالاهاي اساسي مورد نيازمردم ازمرز50 درصد هم عبوركرده است.
توزيع روغن نباتي 6 هزار توماني (( حزب الله 306))
وزارت بازرگاني براي شكستن قيمت روغن نباتي دربازاراقدام به توزيع بيش از 20 هزار تن روغن درقالب حلب 5 كيلوئي به قيمت شش هزار تومان كرده است. به گزارش فارس بهاي هر حلب 5 كيلوگرمي روغن نباتي طي روزهاي گذشته به مرز11 هزار تومان رسيده است. وزارت بازرگاني روغن نباتي رابا بهاي شش هزار تومان درسراسركشور توزيع ميكند. درحال حاضر كمترين بهاي روغن نباتي به 8800 تومان وبيشترين آن به يازده هزار تومان روغن لادن طلايي مربوط ميشود وهمچنين با همكاري وزارت بازرگاني وشركتهاي توليدي بهاي محصولات كارخانجات درروزهاي آينده كاهش خواهد يافت. چندي پيش نيز ابولحسن خليلي دبير انجمن صنفي روغن نباتي ايران با اشاره به نشست كميسيون ماده يك گفت: با حذف تعرفه واردات روغن و دانه روغني، قيمت هر حلب 5 كيلوگرمي روغن نباتي از 10 هزار تومان به حداكثر 8800 تومان كاهش خواهد يافت. دبير انجمن صنفي صنايع روغن نباتي ايران گفت: همچنين روغن نباتي كارمزدي وزارت بازرگاني درحلب 5/4 كيلوگرمي حداكثر 6000 تومان عرضه ميشود. وي گفت : با اعلام كالا برگ روغن نباتي وعرضه روغن در بازارآزاد اميدواريم قيمت روغن نباتي 5 كيلوگرمي حتي از 8800 تومان هم كمتر شود.
دبير انجمن صنفي صنايع روغن نباتي ايران گفت: با وجود افزايش 60 تا 100 درصد روغن خام گياهي درسطح جهان نسبت به سال گذشته، كميسيون ماده يك به منظور سياست تثبيت قيمتها ، اقدام به حذف تعرفه واردات وكاهش قيمت روغن نباتي براي مصرف كننده كرده است.

واردات بي رويه برنج توسط مافيا (( سرمايه613))
6/99 درصد از واردات برنج بدون پرداخت تعرفه 150 درصدي انجام ميشود.
در پي بررسي كاهش تعرفه گمركي، افزايش بي رويه واردات برنج درحالي صورت ميگيرد كه زيانهاي شالي كاران وكارخانجات برنج داخلي از واردات بي رويه برنج درسالهاي 84 و85 هنوز ادامه دارد.
درشرايط كنوني قسمت اعظم واردات برنج توسط دستگاههاي دولتي با حداقل تعرفه (( يعني چهاردرصد )) بهره مند ميشود واين درحالي است كه بنابر گزارش مركز پژوهشهاي مجلس، رقمي حدود 33 درصد از كل واردات برنج نيزازطريق تعاونيهاي مرز نشين صورت ميگيرد كه آنها نيز از تخفيف 55 درصدي در تعرفه برخوردارند ودرعمل تنها حدود چهار درصد از كل كامل 150 درصدي است .
سال 85 بالغ بر 2/1 ميليون تن برنج وارد كشور شده كه پيش بيني ميشود امسال نيز با ادامه روند كنوني، واردات بيش ازميزان مصرف داخلي صورت پذيرد. لازم به تاكيد است، گرچه وزارتخانه هاي بازرگاني وجهاد كشاورزي دليل اين امررا ذخيره سازي استراتژيك برنج اعلام كرده اند، اما هم اكنون بازارازانواع برنج هاي خارجي اشباع وعرصه توليد داخلي دراين بخش با زيانهاي جبران ناپذيري مواجه شده كه متاسفانه با حجم واردات كنوني وتزري اين واردات در شبكه توزيع اين روند همچنان ادامه خواهد داشت.

تسلیت به آقای عیسی خان حاتمی

بااندوه فراوان، درگذشت مادر گرامی آقای عیسی خان حاتمی، هموند شورای مرکزی جبهه ملی ایران و مدیرمسئول و سردبیر ماهنامه توقیف شده ایران مهر، به آگاهی همه دوستان و هم اندیشان میرسانیم. در حالیکه مراسم سوگواری در شهر اسفراین، زادگاه ایشان، اکنون در جریان است، تاریخ برگزاری آیین آمرزشخواهی در تهران در پیرو به آگاهی خواهد رسید.
دفتر مردمداری جبهه ملی ایران
تهران – 7 آذر 1386

Nov 29, 2007

در اوین هیچکدام تامین جانی نداریم


حدود ساعت 15:30 دقيقه روز چهارشنبه 30/8/86 در محل افسر نگهبانی اندرزگاه 8 زندان اوين، آقای رضا ضيائی معاون اندرزگاه، به اتفاق تعدادی از کارکنان، در حضور رئيس اندرزگاه 8 ( آقای بزرگ نيا ) به اينجانب مجيد توکلی يورش آورده و مرا شديدا مورد ضرب و شتم و انواع هتاکی ها قرار داده است .با اين توضيح که با اعلام انتقال آقای احمد قصابان به اندرزگاه 7، ايشان که جهت جمع آوری وسايل و لوازم شخصی خود و خداحافظی با همبندان به داخل اندرزگاه مراجعه نموده بود توسط انتظامات افسر نگهبانی بنام عباسی که به سراغ ايشان آمده بود، مورد توهين و هتاکی واقع و ايشان را کشان کشان و با وضعيت فجيع به افسر نگهبانی برده و مانع جمع آوری وسايل وی (پتو، لباس، ليوان و غيره) گرديدند، که توهين و رفتار زشت اين شخص، مورد اعتراض آقای قصابان و اينجانب و تعدادی ديگر از همبندان قرار گرفت که ناگهان رضا ضيائی معاون اندرزگاه 8 بدون هيچگونه مقدمه ای، به احمد قصابان حمله ور شد و با ايجاد ضربات مشت و لگد و سيلی به سر و صورت و سينه و ساير قسمت های بدن ايشان وی را از اتاق افسرنگهبانی تا قسمت خروجی اندرزگاه 8 کشانيد.اينجانب نيز که در اين زمان در پشت پله های ورودی افسر نگهبانی حضور داشتم، از اين اقدامات قانون شکنانه و حرکات غير انسانی ضيائی معترض و با رفتن به سمت ضيائی، دست وی را گرفتم تا ضربات بيشتری را به قصابان وارد نگردد ولی ايشان به طرف من چرخيد و حملات خود را متوجه اينجانب نمود و در حالی که با رکيک ترين الفاظ، من و آقای قصابان را مورد توهين قرار می داد، شروع به ضرب و شتم اينجانب نمود که من به رئيس اندرزگاه معترض شدم که: "اين چه وضعی است؟ "، " چرا زندانی را ميزنيد؟"، "شما حق نداريد کسی را بزنيد!" که ضيائی - که ديگران مرا از دست وی نجات داده بودند مجددا به سمت من يورش آورد و آقای حميد منزهيان (سر وکيل بند) نيز مرا به سمت جلو و پله پائين تر افسر نگهبانی هل داد و فردی که ملبس به لباس های خاص افسر نگهبانی بود، مرا نگه داشت و با تندی و فحاشی و با چند ضربه هل دادن گفت که مرا به بند خودم ببرند، ولی منزهيان باز مرا به سمت ضيائی هل داد و خود نيز چند ضربه به پهلو و پشت من زد از آن به بعد، ضيائی با شدت بيشتر و هر چه تمام تر، مجددا ضرب و شتم را آغاز و تا بيرون اندرزگاه ، چندين ضربه به صورت (سيلی) و پای من وارد ساخت. جلوی درب چند تن از زندانيان شاغل در افسر نگهبانی به اسامی شاهرخ تبعيدی و ديگران، بويژه مهدی معروفی، به ضيائی کمک نمودند مرا زير زمين و جلوی درب اندرزگاه 8 پرت کنند و در همان حال با کشيدن بر روی زمين خيس و همزمان زدن لگد و ضربات مشت مشغول شدند و ضيائی در حالی که با زشت ترين الفاظ ( که هريک مستجب حد قذف است) مرا خطاب می کرد، با ضربات مشت و لگد، مرا به سمت درب چپ اندرزگاه برده و از آنجا به پائين پرت کرد.در اين خلال من چندين بار زمين خورده و دمپايی هايم نيز از پايم خارج و گم شده بود با اين حال با اين شرايط در قسمت زير پله های بيرون درب اندرزگاه قرار گرفتم و در چند لحظه ضيائی به آنجا آمد و چون ديد وی را تهديد به شکايت و کشانيدن موضوع به مرجع قضايی و ميان آمدن پای مسئول قضايی پرونده می نمايانم و اينکه بايد پاسخگوی اين اعمال باشد، مجددا مرا مورد ضرب و شتم و سيلی قرار داد که صدای سيلی های وی در محوطه هوا خوری اندرزگاه به گوش زندانيان نيز رسيده بود و سرم را به ديوار کوبيد و مرا به زمين انداخت و مجددا روی زمين کشيده و با دست و پا انواع ضربات را به من وارد آورد و دستگاه قضايی را به تمسخر گرفت و خود را مرجع همه امور دانست و فقط زمانی که باران به شدت می باريد مرا با لباس خيس و بدون دمپايی رها کرد . البته بعد از گذشت بی از يک ساعت به اتفاق آقای بزرگ نيا که در طول درگيری حضور داشت دستوراتی را به حاضرين ميداد و مرا نيز هل داده بود مرا به داخل افسر نگهبانی و اتاق رئيس اندرزگاه برده و با صحبت های طولانی و با سوء تفاهم خواندن اين اعمال، خواستار مسکوت ماندن و حل شدن مسئله در همان اتاق شدند که اين جانب نيز موضوع را به زندانيان منتقل ننمودم .اينک ضمن تقديم اين شکوائيه و با عنايت به مراتب مذکور و با ايجاد مشروح و رفتار خلاف قوانين و مقررات بويژه آئين نامه سازمان زندان ها توسط معاون اندرزگاه ، تقاضای رسيدگی عاجل و شايسته و قانونی را دارم. بديهی است مشروح موارد و اقدامات آنان و شهود تعرفه اينجانب در مرجع محترم قضايی مربوطه ارائه خواهد شد . اينجانب پس از درگيری دچار آسيب های متعددی گرديدم که به شرح ذيل به طور خلاصه عبارتند از - پاره گی کنار چپ زبان به دليل ضربات وارده به فک و صورت .- درد شديد از ناحيه صورت و گونه ها و تورم انتهای مخصوص اين قسمت ها به دليل تعدد ضربات سيلی و مشت وارده به صورت .-درد شديد فک و عدم توانايی حرکت آن به مدت 24 ساعت که مانع از جويدن و خوردنغذا نيز بوده و در فک تحتانی کماکان ادامه دارد.- زخم های متعدد از جمله بريدگی و خراش در زير گلو و پشت دست .- ايجاد سرفه های خواست که در 24 ساعت اول با خون همراه بود که به دليل ضربات زانو به سينه ام ايجاد گرديده است .- درد شديد در ناحيه شکم و مثانه و با موارد بالاتر از آن به دليل ضربات لگد به اين قسمت ها .- کوفتگی شديد عضلات دست و پا و کمر به دليل پرت شدن روی ميز و پله ها و ضرباتی که توسط عوامل مذکور وارد گرديده است . - درد شديد در ناحيه سر به دليل کوبيدن سر به ديوار .- ضرب شديد عضلات گردن ، بويژه در پشت آن به دليل ضربات شديد .- درد مضمن استخوانی به دليل حضور طولانی مدت ( حدود 2 ساعت ) در زير باران و محيط آب گرفته، بدون دمپايی و با لباس های خيس. مسائل متعدد رخ داده در طول حضور اينجانب در زندان چنان پر فراز و نشيب بوده است که خواهان توجه خاص جهت حفظ جان اينجانب می باشم چرا که ابتدايی ترين وظيفه زندان حفظ جان و سلامت زندانی است .مجيد توکلی 2/9/86گيرندگان 1-آيت الله سيد علی خامنه ای ، رهبر جمهوری اسلامی 2-آيت الله هاشمی شاهرودی ، رئيس قوه قضائيه 3-آقای دکتر حداد عادل ، رئيس مجلس 4-آقای هاشمی رفسنجانی ، رئيس تشخيص مصلحت نظام 5-رئيس کميسيون قضايی 6-رئيس کميسيون اصل 90 7-رئيس شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد 8-کميته حقوق بشر اتحاديه اروپا 9-سازمان عفو بين الملل 10-سازمان ديدبان حقوق بشر 11-کميته حقوق بشر انجمن اسلامی پلی تکنيک 12-آقای آقايی رئيس کل دادگستری استان تهران 13-کميسيون حقوق بشر اسلامی قوه قضائيه 14-انجمن حمايت از حقوق زندانيان15-کانون مدافعين حقوق بشر

سپیده پورآقایی همچنان دربند 209 اوین


با گذشت ۷۶ روز از بازداشت سپیده پورآقایی، وی همچنان در بازداشتگاه 209 وزارت اطلاعات نگهداری می شود. وی که از حدود دو هفته پیش از سلول انفرادی به اتاق ۳ نفره منتقل شده است، در آخرین تماس خود از آزادی یکی از هم سلولی های خود خبر داد.کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر با اعلام اين خبر افزود:مادر سپیده پورآقایی که از زمان بازداشت دخترش، بارها به دادگاه انقلاب مراجعه کرده است ضمن گلایه از نحوه برخورد با پرونده سپیده، عدم آزادی وی را با وجود پایان یافتن دوران بازجویی غیرقانونی می داند.مادر سپیده می گوید:” امروز برای چندمین بار به شعبه ۱ بازپرسی دادگاه انقلاب مراجعه کردم، اما گفتند که هنوز پرونده ها تعیین شعبه نشده است.” وی اضافه کرد:” نزدیک به ۳ ماه از بازداشت دخترم می گذرد و هنوز هیچ امیدی برای آزادی او وجود ندارد.”سپیده پورآقایی فعال حقوق بشر، روز ۱۸ شهریورماه در منزلش در کرج بازداشت شد.به گفته مادر سپیده، وی صبح از خانه خارج شد و حدود ظهر با چند مامور لباس شخصی به منزل بازگشت، مأموران ضمن ضبط کامپیوتر او، کلیه کتاب ها و دست نوشته هایش را نیز با خود بردند.پورآقایی ازاعضاي سابق جبهه متحد دانشجويي بود که مدتی در روزنامه توقیف شده “گزارش روز” فعالیت کرده است، در سال ۷۸ نیز به مدت ۱ماه بازداشت و زندانی شده بود. که با قرار وثیقه از زندان آزاد شد. وی سپس از سوی دادگاه انقلاب به تحمل ۱ سال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم به مرحله اجرا در نیامد.
انتشارتوسط خبرگزاری جبهه متحد دانشجویی

بیانیه انجمن فرهنگیان آزاد


دوستان و همكاران گرامي،
پس از گذشت مدت کوتاهي از سال تحصيلي جديد, معلمان عضو کانون صنفي بدليل پيگيري مطالباتشان در سال گذشته با احکام تنبيهي متعددي مواجه شده اند. اتهامات مشترک, شرکت در تجمعات و تظاهرات، تحريک به تجمع و تظاهرات، نشر اكاذيب و غيره بوده است. از اين رو همكاران پس از ماهها تلاش براي رسيدن به خواسته هايشان از سوي دولت جوابي جز احضار, تعليق, انفصال, انحلال كانون و انجمن و بازداشت چيزي دريافت نكرده اند.
از سوي ديگر كانون صنفي تلاش كرده است كه با ديدارهاي متعدد مانند ديدار با هيات مديره انجمن دفاع از حقوق زندانيان, نامه نگاري به حكومت, نامه نگاري و ابراز نارضايتي به مدير كل آموزش بين الملل و فعاليتهايي در همين راستا, نارضايتي خود را ابراز بدارند. اما نه تنها پاسخي از طرف آقايان دريافت نشد بلكه فشارها و محدوديتها بيشتر و بيشتر گرديد. به طوري كه دامنه معلمان حق التدريس هم فرا گرفت و 10 درصد از بودجه آنان را كاهش دادند و بسياري از اين همكاران گرامي برغم اينكه بيش از هشت سال است كه تدريس مي كنند, همچنان استخدام نشده اند.
گفته مي شود حقوق معلم و دانش آموزش حقوق ملت ايران است, اما بنگريد كه پشت پرده هاي دبيرستانها و دبستانها از چيز ديگري سخن مي گويند. طي اين مدت در بسياري از شهرها عده كمي از معلمان آزاده و حق التدريسيها نارضايتي خود را با برپايه تحصن ابراز داشتند, اما با جوابهايي نظير ساكت باشيد ما تلاش مي كنيم به خواسته هايتان برسيد, روبرو مي شدند تا شايد ديگر كسي نتواند با فرياد بلند خواهان احقاق حقوق معلمان رسمي و غير رسمي و رفع تبعيض و ناروايي باشد.
بسياري از معلمان شهرستانها بعد از اينكه درخواست تشكيل يك كانون صنفي كرده اند, چيزي جز محدوديت و فشار هر چه بيشتر دريافت نكرده اند. معلمان در مناطق كردنشين با مشكلاتي نظير تبعيض و زدن مارك سياسي كاري روبرو هستند. آنها به محض كوچك ترين حركت حقوقي و صنفي مارك سياسي كاري مي خورند تا عقب بنشينند و كاري را از پيش نبرند. خوشبختانه بدليل تاريخ غني و پرشور اين منطقه, آنها از ابراز حق خود كوتاه نخواهند آمد.
مدتها پيش وزير آموزش و پرورش گفته بود :" اگر معلمها پول اضافي مي خواهند بروند دنبال شغل ديگر..."
حالا بيا و بنگريم كه معلمان علاوه بر اينكه چند شيفته كار مي كنند, چند شغلي هم هستند و بايد پرسيد كه آيا زماني براي رفاه و پرداختن به معيشت خود باقي مانده است؟؟؟ و سوال اينجاست كه معلمان چه چيزي را فرياد مي زدند؟؟؟ حال انكه پس از تجمعات عظيم اسفند, فروردين و ارديبهشت ماه به اين سو, آقايان عزم جزم كردند كانونهاي تبريز, اردبيل, كرمانشاه, سنندج و ديگر شهرها را منحل, و دفاتر آنها را پلمپ كردند. براستي بايد پرسيد كه چرا حكومت تلاش بر سكوت و نابودي كانونهاي بحق ما را دارد. چرا هر روز فشار بر جنبش فرهنگي بيشتر و بيشتر مي شود و در برابر اين سئوالات پاسخ ما چيست و چه بايد كرد؟
اگر جنبش فرهنگيان ادعاي الگو و سرمشق بودن را دارد, پس لاجرم بايد طرحي نو در افكند و آرام و قرار نداشته باشد. خوب است در اينجا به ديگر جنبشها نگاه كنيم و بياموزيم كه چطور براي رسيدن به خواسته هايشان سر از پا نمي شاسند و هر روز و هر ساعت شهر به شهر براي حمايت از همديگر بر مي خيزند. آري همدلي و همصدايي آنها نبايد در آرزوها و روياهاي ما باشد, بايد خودمان هم قد علم كنيم و تنها به حرف زدن اكتفا نكنيم. بايد همصدايي و همدلي خود را بالا ببريم, و در يك زمان واحد فرياد عدالتخواهي و آزاديخواهي خود را هر چه رساتر فرياد زنيم ونگذاريم فقط اندكي از فرهيختگان هزينه را به يك تنه بپردازند و ما درساحل نشستگان باشيم .
آينه چون نقش تو بنمود راست خود شکن آيينه شکستن خطاست
انجمن فرهنگيان آزاد27شهريور1386

/ انتشار دهنده فعالان حقوق بشر از ایران نامه تکاندهنده معلم دربند فرزاد کمانگر از زندان


انتشاردهنده: فعالان حقوق بشر در ایران
....صداي گريه ها و ناله هاي زندانيان ديگر كه اكثراً دختر بودند شنيده ميشد و روح هر انساني را آزار ميداد . شبها پنجره ها را باز ميگذاشتند ، لباسهايم را در دستشويي كه در زيرزمين بود بعد از كتك كاري خيس ميكردند و به همان صورت مرا به سلول ميبردند ، بعلت سردي هوا مجبور بودم خودم را لاي پتوي كثيف سلول بپيچانم.
رنجنامه زنداني سياسي و فعال حقوق بشري، فرزاد كمانگر
اينجانب فرزاد كمانگرمعروف به سيامند معلم آموزش وپرورش شهرستان كامياران با 12 سال سابقه تدريس كه يكسال قبل از دستگيري در هنرستان كارودانش مشغول به تدريس بودم و عضو هيئت مديره انجمن صنفي معلمان شهرستان كامياران شاخه كردستان بودم و تا زمان فعاليت اين انجمن و قبل از اعلام ممنوعيت فعاليتهاي آن مسئول روابط عمومي اين انجمن بودم . همچنين عضو شوراي نويسندگان ماهنامه فرهنگي - آموزشي رويان (نشريه آموزش و پرورش كامياران) بودم كه بعدها بوسيله حراست آموزش و پرورش اين نشريه نيز تعطيل شد . مدتي نيز عضو هيئت مديره انجمن زيست محيطي كامياران (ئاسك) بوده ام و از سال 1384 نيز با آغاز فعاليت سازمان حقوق بشر به عضويت خبرنگاران اين سازمان درآمدم . در مرداد 1385 براي پيگيري مسئله درمان بيماري برادرم كه از فعالين سياسي كردستان مي باشد به تهران آمدم و دستگير شدم . در همان روز به مكان نامعلومي انتقال داده شدم. زيرزميني بدون هواكش ، تنگ و تاريك بردند ، سلولها خالي بود نه زيرانداز نه پتو و نه هيچ شي ديگري آنجا نبود . آنجا بسيار تاريك بود مرا به اتاق ديگري بردند . هنگامي كه مشخصات مرا مي نوشتند از قوميتم مي پرسيدند و تا مي گفتم <كرد> هستم بوسيله شلاق شلنگ مانندي تمام بدنم را شلاق ميزدند . به خاطر مذهب نيز مورد فحاشي ، توهين و كتك كاري قرار ميدادند . بخاطر موسيقي كردي كه روي گوشيم موبايلم بود تا مي توانستند شلاقم ميزدند . دست هايم را مي بستند و روي صندلي مينشاندند و به جاهاي حساس بدنم ... فشار وارد مي كردند و لباسهايم را از تنم به طور كامل خارج مي كردند و با تهديد به تجاوز جنسي با چوب و باتوم آزارم مي دادند .
پاي چپ من در اين مكان بشدت آسيب ديد و بعلت ضربه هاي همزمان به سرم و شوك الكتريكي بيهوش شدم و از هنگامي كه به هوش آمدم . تاكنون تعادل بدنم را از دست داده ام و بي اختيار مي لرزم ، پاهايم را زنجير مي كردند و بوسيله شوك الكتريكي كه دستگاهي كوچك و كمري بود به جاهاي مختلف و حساس بدنم شوك مي زدند كه درد بسيار زياد و وحشتناكي داشت بعدها به بازداشتگاه 209 در زندان اوين منتقل شدم . از لحظه ورود به چشمانم چشم بند زدند و در همان راهروي ورودي (همكف - دست چپ بالاتر از اتاق اجراي احكام) مرا به اتاق كوچكي بردند كه در آنجا نيز مرا مورد ضرب و شتم (مشت و لگد) قرار دادند . روز بعد به سنندج منتقل شدم تا برادرم را دستگير كنند . در آنجا از لحظه ي ورود به بازداشتگاه با توهين و فحاشي كردن و كتك كاري روبه رو شدم . مرا به صندلي بستند و در اتاق بهداري از ساعت 7 صبح تا روز بعد همانگونه گذاشتند . حتي اجازه ي دستشوئي رفتن نيز نداشتم . به گونه اي كه مجبور شدم خودم را خيس كنم . بعد از آزار و اذيت بسيار دوباره مرا به بازداشتگاه 209 منتقل كردند . در اتاقهاي طبقه اي اول (اطاقهاي سبز بازجويي) مورد بازجويي و كتك و آزار و اذيت قرار دادند .در 5 شهريور ماه 1385 بعلت شكنجه هاي بسيار ناچاراً مرا به پزشك بردند كه در طبقه اول و در مجاورت اتاق هاي بازجويي قرارداشت كه پزشك آثار كبودي و شكنجه و شلاق زدن ها را ثبت كرد كه آثار آن در كمر ، گردن ، سر ، پشت ، ران ، پاها كاملاً مشهود بود . مدت دوماه شهريور و مهرماه در سلول انفرادي شماره 43 بودم . كه چون شدت شكنجه ها واذيت و آزار خارج از تصور و بسيار زياد بود مجبور شدم 33 روز اعتصاب غذانمايم و هنگامي كه خانواده ام را تهديد و احضار مي كردند براي رهايي از شكنجه و اعتراض به اذيت و فشار بر خانواده ام خودم را از پله هاي طبقه ي اول پرت كردم تا خودكشي نمايم . مدت نزديك به يكماه نيز در سلول انفرادي كوچك و بدبويي در انتهاي طبقه اول (113) حبس بودم . كه در اين مدت اجازه ي ملاقات و تلفن با خانواده را نداشتم . در مدت 3 ماه انفرادي اجازه هواخوري را هم نداشتم و سپس به سلول چند نفره شماره 10 (راهرو) منتقل شدم و 2 ماه نيز در آنجا بودم . اجازه ملاقات با وكيل يا خانواده را نيز نداشتم . در اواسط ديماه از 209 تهران به بازداشتگاه اطلاعات كرمانشاه واقع در ميدان نفت انتقال داده شدم در حاليكه نه اتهامي داشتم و نه تفهيم اتهام شدم . بازداشتگاهي تنگ و تاريك كه هرگونه جنايتي در آن ميشد پاي چپ من در اين مكان بشدت آسيب ديد و بعلت ضربه هاي همزمان به سرم و شوك الكتريكي بيهوش شدم و از هنگامي كه به هوش آمدم . تاكنون تعادل بدنم را از دست داده ام و بي اختيار مي لرزم ، پاهايم را زنجير مي كردند و بوسيله شوك الكتريكي كه دستگاهي كوچك و كمري بود به جاهاي مختلف و حساس بدنم شوك مي زدند كه درد بسيار زياد و وحشتناكي داشت بعدها به بازداشتگاه 209 در زندان اوين منتقل شدم . از لحظه ورود به چشمانم چشم بند زدند و در همان راهروي ورودي (همكف - دست چپ بالاتر از اتاق اجراي احكام) مرا به اتاق كوچكي بردند كه در آنجا نيز مرا مورد ضرب و شتم (مشت و لگد) قرار دادند . روز بعد به سنندج منتقل شدم تا برادرم را دستگير كنند . در آنجا از لحظه ي ورود به بازداشتگاه با توهين و فحاشي كردن و كتك كاري روبه رو شدم . مرا به صندلي بستند و در اتاق بهداري از ساعت 7 صبح تا روز بعد همانگونه گذاشتند . حتي اجازه ي دستشوئي رفتن نيز نداشتم . به گونه اي كه مجبور شدم خودم را خيس كنم . بعد از آزار و اذيت بسيار دوباره مرا به بازداشتگاه 209 منتقل كردند . در اتاقهاي طبقه اي اول (اطاقهاي سبز بازجويي) مورد بازجويي و كتك و آزار و اذيت قرار دادند .
در 5 شهريور ماه 1385 بعلت شكنجه هاي بسيار ناچاراً مرا به پزشك بردند كه در طبقه اول و در مجاورت اتاق هاي بازجويي قرارداشت كه پزشك آثار كبودي و شكنجه و شلاق زدن ها را ثبت كرد كه آثار آن در كمر ، گردن ، سر ، پشت ، ران ، پاها كاملاً مشهود بود . مدت دوماه شهريور و مهرماه در سلول انفرادي شماره 43 بودم . كه چون شدت شكنجه ها واذيت و آزار خارج از تصور و بسيار زياد بود مجبور شدم 33 روز اعتصاب غذانمايم و هنگامي كه خانواده ام را تهديد و احضار مي كردند براي رهايي از شكنجه و اعتراض به اذيت و فشار بر خانواده ام خودم را از پله هاي طبقه ي اول پرت كردم تا خودكشي نمايم . مدت نزديك به يكماه نيز در سلول انفرادي كوچك و بدبويي در انتهاي طبقه اول (113) حبس بودم . كه در اين مدت اجازه ي ملاقات و تلفن با خانواده را نداشتم . در مدت 3 ماه انفرادي اجازه هواخوري را هم نداشتم و سپس به سلول چند نفره شماره 10 (راهرو) منتقل شدم و 2 ماه نيز در آنجا بودم . اجازه ملاقات با وكيل يا خانواده را نيز نداشتم . در اواسط ديماه از 209 تهران به بازداشتگاه اطلاعات كرمانشاه واقع در ميدان نفت انتقال داده شدم در حاليكه نه اتهامي داشتم و نه تفهيم اتهام شدم . بازداشتگاهي تنگ و تاريك كه هرگونه جنايتي در آن ميشد .
همه لباسهايم را در اتاق بيرون آوردند و بعد از ضرب و شتم لباسي كثيف و بدبو به من دادند و با ضرب و شتم مرا از راهرو و بازداشتگاه به اتاق افسر نگهباني و از آنجا به راهرو ديگري كه از در كوچكي وارد مي شد بردند . سلول بسيار كوچكي كه در واقع از همه كس مخفي بود و صدايم به جايي نمي رسيد . سلول تقريباً يك متر و شصت سانتيمتر در نيم متر بود . دو لامپ كوچك از سقف آويزان بود . هواكش نداشت . آن سلول قبلاً دستشوئي بود و بسيار بدبو و سرد . يكعدد پتوي كثيف در سلول بود . هنگام بيدارشدن بي اختيار سرت به ديوار مي خورد . اتاق سرد بود . براي نفس كشيدن مجبور بودم صورتم را روي زمين بگذارم و دهانم را به زير در نزديك بكنم تا نفس بكشم . و هنگام خواب يا استراحت هر ساعت چند بار با صداي بلند در را مي زدند تا از استراحت جلوگيري كنند و يا لامپ هاي كوچك را خاموش مي كردند . دو روز بعد از ورود مرا به اتاق بازجويي بردند و بدون هيچ سئوالي مرا زير ضربات مشت و لگد گرفتند و توهين و فحاشي كردند . دوباره مرا به سلول بردند صداي راديويي را تا آخر باز مي گذاشتند تا قدرت استراحت و تفكر را از من بگيرند در 24 ساعت 2 بار اجازه دستشويي رفتن داشتم . ماهي یكبار نيز اجازه استحمام چند دقيقه اي داشتم . شكنجه هايي كه در آنجا مي شدم مثل :1- بازي فوتبال : اين اصطلاحي بود كه بازجوها به كار مي بردند ، لباسهايم را از تنم در مي آوردند و چهار -پنج نفر مرا دوره مي كردند و با ضربات مشت و لگد به همديگر پاس ميدادند . هنگام افتادن من روي زمين مي خنديدند و با فحاشي كتكم مي زدند2- ساعتها روي يك پا مرا نگه مي داشتند و دستهايم را مجبور بودم بالا نگه دارم هرگاه خسته مي شدم دوباره كتكم مي زدند . چون مي دانستند كه پاي چپم آسيب ديده بيشتر روي پاي چپم فشار مي آوردند . صداي قرآن را از ضبط صوت پخش مي كردند تا كسي صدايم را نشنود .3- در هنگام بازجويي صورتم را زير مشت و سيلي مي گرفتند ، 4- زير زمين بازداشتگاه كه از راهروي اصلي به طرف در هواخوري پله هاي آن با زباله و ريزه هاي نان پوشانده مي شد براي اينكه كسي متوجه آن نشود ، اتاق شكنجه ديگري بود كه شبها مرا به آنجا مي بردند ، دستها و پاهايم را به تختي مي بستند و بوسيله ي شلاقي كه آنرا <ذوالفقار> مي ناميدند به زير پاهايم ، ساق پا ، ران و كمرم مي زدند . درد بسيار زيادي داشت و تا روزها نمي توانستم حتي راه بروم همه لباسهايم را در اتاق بيرون آوردند و بعد از ضرب و شتم لباسي كثيف و بدبو به من دادند و با ضرب و شتم مرا از راهرو و بازداشتگاه به اتاق افسر نگهباني و از آنجا به راهرو ديگري كه از در كوچكي وارد مي شد بردند . سلول بسيار كوچكي كه در واقع از همه كس مخفي بود و صدايم به جايي نمي رسيد . سلول تقريباً يك متر و شصت سانتيمتر در نيم متر بود . دو لامپ كوچك از سقف آويزان بود . هواكش نداشت . آن سلول قبلاً دستشوئي بود و بسيار بدبو و سرد . يكعدد پتوي كثيف در سلول بود . هنگام بيدارشدن بي اختيار سرت به ديوار مي خورد . اتاق سرد بود . براي نفس كشيدن مجبور بودم صورتم را روي زمين بگذارم و دهانم را به زير در نزديك بكنم تا نفس بكشم . و هنگام خواب يا استراحت هر ساعت چند بار با صداي بلند در را مي زدند تا از استراحت جلوگيري كنند و يا لامپ هاي كوچك را خاموش مي كردند . دو روز بعد از ورود مرا به اتاق بازجويي بردند و بدون هيچ سئوالي مرا زير ضربات مشت و لگد گرفتند و توهين و فحاشي كردند . دوباره مرا به سلول بردند صداي راديويي را تا آخر باز مي گذاشتند تا قدرت استراحت و تفكر را از من بگيرند در 24 ساعت 2 بار اجازه دستشويي رفتن داشتم . ماهي یكبار نيز اجازه استحمام چند دقيقه اي داشتم . شكنجه هايي كه در آنجا مي شدم مثل :
1- بازي فوتبال : اين اصطلاحي بود كه بازجوها به كار مي بردند ، لباسهايم را از تنم در مي آوردند و چهار -پنج نفر مرا دوره مي كردند و با ضربات مشت و لگد به همديگر پاس ميدادند . هنگام افتادن من روي زمين مي خنديدند و با فحاشي كتكم مي زدند. 2- ساعتها روي يك پا مرا نگه مي داشتند و دستهايم را مجبور بودم بالا نگه دارم هرگاه خسته مي شدم دوباره كتكم مي زدند . چون مي دانستند كه پاي چپم آسيب ديده بيشتر روي پاي چپم فشار مي آوردند . صداي قرآن را از ضبط صوت پخش مي كردند تا كسي صدايم را نشنود . 3- در هنگام بازجويي صورتم را زير مشت و سيلي مي گرفتند ، 4- زير زمين بازداشتگاه كه از راهروي اصلي به طرف در هواخوري پله هاي آن با زباله و ريزه هاي نان پوشانده مي شد براي اينكه كسي متوجه آن نشود ، اتاق شكنجه ديگري بود كه شبها مرا به آنجا مي بردند ، دستها و پاهايم را به تختي مي بستند و بوسيله ي شلاقي كه آنرا <ذوالفقار> مي ناميدند به زير پاهايم ، ساق پا ، ران و كمرم مي زدند . درد بسيار زيادي داشت و تا روزها نمي توانستم حتي راه بروم .
5- چون هوا سرد بود و فصل زمستان ، اتاق سردي داشتند كه معمولاً به بهانه بازجويي از صبح تا غروب مرا در آن حبس مي كردند و بازجويي هم در كار نبود.>6- در كرمانشاه نيز از شوكهاي الكتريكي استفاده ميكردند و به جاهاي حساس بدنم شوك وارد ميكردند7- اجازه استفاده از خميردندان و مسواك را هم نداشتم ، غذاي مانده و كم و بدبويي به من ميدادند كه قابل خوردن نبود.در اينجا نيز براي فشار وارد كردن به من اجازه ملاقات ندادند و حتي دختر مورد علاقه ام را نيز دستگير كردند . براي برادرهايم مشكل ايجاد ميكردند و آنها را بازداشت مي كردند . بعلت سلول و پتو و لباسهاي غير بهداشتي كثيف و بدبو . دچار ناراحتي پوستي (قارچ) شدم و حتي اجازه ديدن پزشك را هم نداشتم . بعلت فشار شكنجه ها مجبور شدم . كه 12 روز اعتصاب غذا نمايم . 15 روز آخر بازداشتم سلولم را عوض كردند و به سلول بدبوتر و كثيف تري كه هيچگونه وسيله گرمايي نداشت انتقال دادند . هر روز مورد فحاشي و هتاكي قرار مي گرفتم حتي يكبار بعلت ضربه هايي كه به بيضه هايم زدند بيهوش شدم . شبي نيز لباسهايم را در همان شكنجه گاه (زيرزمين) در آوردند و به تجاوز جنسي تهديدم نمودند و.. براي رهايي از شكنجه چند بار مجبور شدم . كه سرم را به ديوار بكوبم . مرا وادار به اعتراف به مسائل عاطفي و روابط و.. وادار ميكردند . صداي آه و ناله سلول هاي ديگر مرتب شنيده ميشد وحتي گاهاً بعضي اقدام به خودكشي مينمودند 28 اسفندماه به تهران بازداشتگاه 209 منتقل شدم و هر چند به سلول جمعي 121 منتقل شدم ولي باز اجازه ي ملاقات نداشتم . هنوز فشارهاي روحي - رواني مانند بازداشت خانواده و جلوگيري از ارتباط با آنها فحاشي ، هتاكي و... بر من وارد ميكردند>پرونده ام بعد از ماهها بلاتكليفي خردادماه 86 به دادگاه انقلاب شعبه 30 فرستاده شد . بازجوها تهديد ميكردند كه نهايت سعي آنها گرفتن حكم اعدام يا زنداني درازمدت مي باشد . و در صورت اثبات بي گناهيم در دادگاه و آزادي در بيرون از زندان تلافي !؟ مي كنند . نفرت عجيبي كه از من به عنوان يك كرد ، ژورناليست و فعال حقوق بشر داشتند . با وجود همه ي فشارها از شكنجه دست بردار نبودند . دادگاه عدم صلاحيت رسيدگي به پرونده را در تهران اعلام نمود . و رسيدگي پرونده را به سنندج واگذار نمود . با هر بار حمايت مردمي و سازمانهاي حقوق بشراز من و اعتراض به بازداشت و شكنجه هاي قانوني آنها عصباني تر ميشدند و فشارها را بيشتر مي كردند . در شهريور ماه 86 به بازداشتگاه سنندج منتقل شدم جايي كه برايم <كابوس وحشتناكي> شده كه هيچگاه از ذهنم و زندگيم خارج نخواهد شد . در حاليكه طبق قانون خودشان من اتهام جديدي نداشتم . از همان لحظه ورود كتك كاري و آزار و اذيت جسمي و رواني ام آغاز شد 5- چون هوا سرد بود و فصل زمستان ، اتاق سردي داشتند كه معمولاً به بهانه بازجويي از صبح تا غروب مرا در آن حبس مي كردند و بازجويي هم در كار نبود.6- در كرمانشاه نيز از شوكهاي الكتريكي استفاده ميكردند و به جاهاي حساس بدنم شوك وارد ميكردند.
7- اجازه استفاده از خميردندان و مسواك را هم نداشتم ، غذاي مانده و كم و بدبويي به من ميدادند كه قابل خوردن نبود.
در اينجا نيز براي فشار وارد كردن به من اجازه ملاقات ندادند و حتي دختر مورد علاقه ام را نيز دستگير كردند . براي برادرهايم مشكل ايجاد ميكردند و آنها را بازداشت مي كردند . بعلت سلول و پتو و لباسهاي غير بهداشتي كثيف و بدبو . دچار ناراحتي پوستي (قارچ) شدم و حتي اجازه ديدن پزشك را هم نداشتم . بعلت فشار شكنجه ها مجبور شدم . كه 12 روز اعتصاب غذا نمايم . 15 روز آخر بازداشتم سلولم را عوض كردند و به سلول بدبوتر و كثيف تري كه هيچگونه وسيله گرمايي نداشت انتقال دادند . هر روز مورد فحاشي و هتاكي قرار مي گرفتم حتي يكبار بعلت ضربه هايي كه به بيضه هايم زدند بيهوش شدم . شبي نيز لباسهايم را در همان شكنجه گاه (زيرزمين) در آوردند و به تجاوز جنسي تهديدم نمودند و.. براي رهايي از شكنجه چند بار مجبور شدم . كه سرم را به ديوار بكوبم . مرا وادار به اعتراف به مسائل عاطفي و روابط و.. وادار ميكردند . صداي آه و ناله سلول هاي ديگر مرتب شنيده ميشد وحتي گاهاً بعضي اقدام به خودكشي مينمودند . 28 اسفندماه به تهران بازداشتگاه 209 منتقل شدم و هر چند به سلول جمعي 121 منتقل شدم ولي باز اجازه ي ملاقات نداشتم . هنوز فشارهاي روحي - رواني مانند بازداشت خانواده و جلوگيري از ارتباط با آنها فحاشي ، هتاكي و... بر من وارد ميكردند.
پرونده ام بعد از ماهها بلاتكليفي خردادماه 86 به دادگاه انقلاب شعبه 30 فرستاده شد . بازجوها تهديد ميكردند كه نهايت سعي آنها گرفتن حكم اعدام يا زنداني درازمدت مي باشد . و در صورت اثبات بي گناهيم در دادگاه و آزادي در بيرون از زندان تلافي !؟ مي كنند . نفرت عجيبي كه از من به عنوان يك كرد ، ژورناليست و فعال حقوق بشر داشتند . با وجود همه ي فشارها از شكنجه دست بردار نبودند .
دادگاه عدم صلاحيت رسيدگي به پرونده را در تهران اعلام نمود . و رسيدگي پرونده را به سنندج واگذار نمود . با هر بار حمايت مردمي و سازمانهاي حقوق بشراز من و اعتراض به بازداشت و شكنجه هاي قانوني آنها عصباني تر ميشدند و فشارها را بيشتر مي كردند . در شهريور ماه 86 به بازداشتگاه سنندج منتقل شدم جايي كه برايم <كابوس وحشتناكي> شده كه هيچگاه از ذهنم و زندگيم خارج نخواهد شد . در حاليكه طبق قانون خودشان من اتهام جديدي نداشتم . از همان لحظه ورود كتك كاري و آزار و اذيت جسمي و رواني ام آغاز شد .
بازداشتگاه ستاد خبري سنندج يك راهرو اصلي و 5 راهرو مجزا داشت كه در آخرين راهرو و آخرين سلول مرا جاي دادند . جايم را مرتب عوض ميكردند تا روزي رئيس بازداشتگاه همراه چند نفر ديگر مرا بدون دليل ضرب و شتم نمودند و از سلول خارج نمودند روي پله هايي كه 18 پله بود به زيرزمين و اتاقهاي بازجويي منتهي ميشد با ضربه اي كه بر بالاي پله ها از پشت به سرم وارد نمودند به زمين افتادم و چشمانم سياهي رفت با همان حالت مرا از پله ها به پائين كشيده بودند ، نمي دانم چگونه 18 پله مرا به پائين آورده بودند . چشمانم را باز كردم . درد شديدي در سر وصورت ، پهلويم احساس ميكردم با بهوش آمدنم دوباره مرا زير ضربات مشت و لگد گرفتند و بعد از يك ساعت كتك كاري دوباره مرا كشان كشان از پله ها بالا كشيدند و به راهروي دوم و سلول كوچكي بردند و به داخل آن پرت كردند . و 2 نفر باز هم مرا زدند تا مجدداً بيهوش شدم . هنگامي كه به هوش آمدم كه صداي اذان عصر را مي شنيدم . صورت و لباسهايم خوني بود . صورتم متورم شده بود . تمام بدنم سياه و كبود شده بود . قدرت حركت كردن نداشتم بعد از چند ساعت بزور مرا به حمامي انداختند تا صورت خونين و لباسهايم را تميز كنم .\n\u003cbr\>لباسهاي خيسم را تنم كردند و به علت وخامت جسميم ساعت 12 شب چند نفر از روساي اطلاعات در حاليكه چشمانم را بسته بودند وضيعت وخيم جسمي ام را ديدند .و فرداي آن روز مجبور شدند مرا به پزشكي خارج از بازداشتگاه و مستقر در زندان مركزي نشان دهند . بعلت آسيب ديدگي دندان ها و فكم تا چند روز قدرت غذا خوردن هم نداشتم . شبها پنجره سلول را باز ميكردند تا سرما اذيتم كند . به من پتو نميدادند بناچار مجبور بودم موكت را دور خود بپيچم . اجازه هواخوري ، ملاقات و تلفن نداشتم و بارها و بارها در اتاقهاي بازجويي واقع در زيرزمين مورد ضرب و شتم قرار مي گرفتم . مجبور شدم 5 روز اعتصاب غذا نمايم . بارها سرم را به ديوارهاي زيرزمين مي كوبيدند . و از زير زمين تا سلول با ضربات مشت و لگد مي بردند . هيچ اتهامي نداشتم نه دركرمانشاه و نه در سنندج شكنجه مشهور <جوجه كباب> اصطلاحي بود كه رئيس بازداشتگاه اطلاعات سنندج به كار ميبرد و اكثر شبهايي كه خودش آنجا بود انجام ميداد . دست و پا را مي بست و كف زمين مي انداخت و شلاق ميزد .صداي گريه ها و ناله هاي زندانيان ديگر كه اكثراً دختر بودند شنيده ميشد و روح هر انساني را آزار ميداد . شبها پنجره ها را باز ميگذاشتند ، لباسهايم را در دستشويي كه در زيرزمين بود بعد از كتك كاري خيس ميكردند و به همان صورت مرا به سلول ميبردند ، بعلت سردي هوا مجبور بودم خودم را لاي پتوي كثيف سلول بپيچانم
بازداشتگاه ستاد خبري سنندج يك راهرو اصلي و 5 راهرو مجزا داشت كه در آخرين راهرو و آخرين سلول مرا جاي دادند . جايم را مرتب عوض ميكردند تا روزي رئيس بازداشتگاه همراه چند نفر ديگر مرا بدون دليل ضرب و شتم نمودند و از سلول خارج نمودند روي پله هايي كه 18 پله بود به زيرزمين و اتاقهاي بازجويي منتهي ميشد با ضربه اي كه بر بالاي پله ها از پشت به سرم وارد نمودند به زمين افتادم و چشمانم سياهي رفت با همان حالت مرا از پله ها به پائين كشيده بودند ، نمي دانم چگونه 18 پله مرا به پائين آورده بودند . چشمانم را باز كردم . درد شديدي در سر وصورت ، پهلويم احساس ميكردم با بهوش آمدنم دوباره مرا زير ضربات مشت و لگد گرفتند و بعد از يك ساعت كتك كاري دوباره مرا كشان كشان از پله ها بالا كشيدند و به راهروي دوم و سلول كوچكي بردند و به داخل آن پرت كردند . و 2 نفر باز هم مرا زدند تا مجدداً بيهوش شدم . هنگامي كه به هوش آمدم كه صداي اذان عصر را مي شنيدم . صورت و لباسهايم خوني بود . صورتم متورم شده بود . تمام بدنم سياه و كبود شده بود . قدرت حركت كردن نداشتم بعد از چند ساعت بزور مرا به حمامي انداختند تا صورت خونين و لباسهايم را تميز كنم . لباسهاي خيسم را تنم كردند و به علت وخامت جسميم ساعت 12 شب چند نفر از روساي اطلاعات در حاليكه چشمانم را بسته بودند وضيعت وخيم جسمي ام را ديدند .و فرداي آن روز مجبور شدند مرا به پزشكي خارج از بازداشتگاه و مستقر در زندان مركزي نشان دهند . بعلت آسيب ديدگي دندان ها و فكم تا چند روز قدرت غذا خوردن هم نداشتم . شبها پنجره سلول را باز ميكردند تا سرما اذيتم كند . به من پتو نميدادند بناچار مجبور بودم موكت را دور خود بپيچم . اجازه هواخوري ، ملاقات و تلفن نداشتم و بارها و بارها در اتاقهاي بازجويي واقع در زيرزمين مورد ضرب و شتم قرار مي گرفتم . مجبور شدم 5 روز اعتصاب غذا نمايم . بارها سرم را به ديوارهاي زيرزمين مي كوبيدند . و از زير زمين تا سلول با ضربات مشت و لگد مي بردند . هيچ اتهامي نداشتم نه دركرمانشاه و نه در سنندج شكنجه مشهور <جوجه كباب> اصطلاحي بود كه رئيس بازداشتگاه اطلاعات سنندج به كار ميبرد و اكثر شبهايي كه خودش آنجا بود انجام ميداد . دست و پا را مي بست و كف زمين مي انداخت و شلاق ميزد .صداي گريه ها و ناله هاي زندانيان ديگر كه اكثراً دختر بودند شنيده ميشد و روح هر انساني را آزار ميداد . شبها پنجره ها را باز ميگذاشتند ، لباسهايم را در دستشويي كه در زيرزمين بود بعد از كتك كاري خيس ميكردند و به همان صورت مرا به سلول ميبردند ، بعلت سردي هوا مجبور بودم خودم را لاي پتوي كثيف سلول بپيچانم.
نزديك به 2 ماه نيز در انفرادي هاي سنندج بودم ، پرونده ام در سنندج نيز عدم صلاحيت رسيدگي گرفت و دوباره به تهران منتقل شدم . نزديك به 8 ماه انفرادي و آزارهاي جسمي و روحي در اين مدت روي جسم و اعصاب و روانم تاثير بسيار بدي گذاشته . بعد از يك شب بازداشت در 209 به اندرزگاه 7 زندان اوين در جايي كه مواد مخدر سرگرمي زندانيان محسوب ميشود منتقل شدم و از 27 آابان به زندان رجايي شهر زنداني كه در طبقه بندي سازمان زندانها متعلق به زندانيان خطرناكي چون قتل ، آدم ربايي و سرقت مسلحانه و... منتقل شده ام .>فرزاد كمانگرآذر 1386- زندان رجائي شهر نزديك به 2 ماه نيز در انفرادي هاي سنندج بودم ، پرونده ام در سنندج نيز عدم صلاحيت رسيدگي گرفت و دوباره به تهران منتقل شدم . نزديك به 8 ماه انفرادي و آزارهاي جسمي و روحي در اين مدت روي جسم و اعصاب و روانم تاثير بسيار بدي گذاشته . بعد از يك شب بازداشت در 209 به اندرزگاه 7 زندان اوين در جايي كه مواد مخدر سرگرمي زندانيان محسوب ميشود منتقل شدم و از 27 آابان به زندان رجايي شهر زنداني كه در طبقه بندي سازمان زندانها متعلق به زندانيان خطرناكي چون قتل ، آدم ربايي و سرقت مسلحانه و... منتقل شده ام .
بااحترامفرزاد كمانگر2 آذر 1386- زندان رجائي شهر كرج

فعالین ایرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمریکای شمالی

گزارش ماهانه (آبان 1386 ) در مورد نقض گسترده، مستمر و برنامه ریزی شده حقوق بشر در ايران
نهادهای مدافع حقوق بشر !
ايرانيان مدافع حقوق بشر !
در اين گزارش بخش بسيار کوچکی از موارد نقض حقوق بشر در ايران را که توسط اين شبکه گرد آوری شده است به اطلاع می رسانيم:

بین المللی :
1 ـ پرتغال رئیس دوره ای اتحادیه اروپا در رابطه با نقض حقوق بشر در ایران با انتشار بیانیه ای سرکوبی فزاینده آزادی بیان و تشدید محدویت ها بر مطبوعات ایران عمیقا ابراز نگرانی کرد. در این بیانیه نوشته شده است ، اتحادیه اروپا تعطیلی روزنامه ها ، مجلات ، به ویژه خبرگزاری کار ایران ایلنا و همچنین سرکوب فزاینده روزنامه نگاران ، وبلاگ نویسان و فعالان حقوق بشر که برای دستیابی به حقوق خود تلاش می کنند ، را محکوم می کند. این بیانیه خواستار آزادی فوری احسان منصوری ، مجید توکلی ، احمد قصابان و عماالدین باقی شده است .( رادیو فردا 1/8/86 )
2 ـ فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و سازمان جهانی مبارزه با شکنجه در رابطه با ادامه بازداشت منصور اسانلو رئیس سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران از سید علی خامنه ای و سایر مقامات دولت ایران درخواست کردند: 1 ـ تحت هر شرایطی سلامت روحی و جسمی منصور اسانلو و بستگان وی را تضمین کنند و اطمینان دهند که آقای اسانلو مورد مداوای فوری قرار خواهد گرفت. 2 ـ هر چه سریعتر و بدون هیچ قید شرطی آزادی منصور اسانلو را ضمانت کنند ، زیرا حبس او کاملا خودسرانه است. 3 ـ اطمینان دهند که آقای اسانلو هر چه سریعتر در یک دادگاه عادل و بی طرف محاکمه خواهد شد. 4 ـ سریعا به هر گونه اقدام تهدید آمیز و آزار دهنده در قبال تمامی مدافعان حقوق بشر در ایران پایان دهند. 5 ـ به مواد اعلامیه مدافعان حقوق بشر ، مصوب مجمع عمومی سازمان ملل در تاریخ 9 دسامبر 1998 احترام گذاشته و آن را رعایت کنند. 6 ـ اعلامیه جهانی حقوق بشر و دیگر عهد نامه های بین المللی را رعایت نمایند. ( گویا نیوز 2/8/86 )
3 ـ سازمان عفو بین الملل با انتشار بیانیه ای نسبت به وضعیت صغرا نجف پور دختر 30 ساله ای که در سن 13 سالگی محکوم به اعدام شده است ، ابراز نگرانی کرد. به گفته این سازمان از سال 1990 تاکنون دست کم 24 مجرم که در زمان ارتکاب جرم کمتر از 18 سال داشته اند ، در ایران اعدام شده اند. دست کم 92 مجرم که در زمان ارتکاب جرم زیر 18 سال بوده اند، در خطر اعدام قرار دارند.( رادیو فردا 2/8/86 )
4 ـ ده نفر از نمایندگان پارلمان سوئد از حزب سوسیال دمکرات طی نامه ای به خامنه ای نقض خشن حقوق بشر در ایران را محکوم نموده و خواستار احترام به حقوق شهروندی در ایران شدند. در این نامه از رزیم ایران خواسته شده تا همه اعدامها را متوقف نموده و مجازات اعدام کودکان را لغو نماید و همه زندانیان سیاسی را آزاد کنند. رئیس سابق پارلمان ، مسئول سابق شبکه حقوق بشر پارلمان و دبیر اسبق سازمان جوانان حزب سوسیال دمکرات سوئد از جمله امضاء کنندگان این نامه می باشند. ( پیک ایران 3/8/86 )
5 ـ نمایندگان پارلمان اروپا در استراسبورگ با اکثریت آرا قطنامه ای را تصویب کردند که در آن بشدت از نقض مداوم حقوق بشر در ایران انتقاد شده است. کمیسر روابط خارجی اتحادیه اروپا در مورد وضع حقوق بشر در ایران گفت: سخت گیری مداومی در زمینه آزادی بیان ، تجمعات آرام و مخالفت های سیاسی وجود دارد. نمونه های تازه ای از شکنجه دیده شده و اعدام کسانی که هنگام ارتکاب جرم زیر سن قانونی بوده اند ادامه دارد. میزان اعدامها در ملاء عام نیز بسیار افزایش یافته ، ایران امسال حداقل 250 نفر را اعدام کرده ، که این کشور را در رده دوم بیشترین اعدامها در جهان قرار می دهد. نمایندگان پارلمان اروپا می گویند نمی خواهند حقوق بشر در سایه مذاکرات اتمی با ایران فراموش شود. ( بی بی سی 4/8/86 )
6 ـ دیوید کاکرافت دبیرکل فدراسیون جهانی کارگران حمل و نقل صدور حکم زندان برای منصور اسانلو و ابراهیم مددی رئیس و نایب رئیس سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران را محکوم کرد و خواستار آزادی آنها شد. این فدراسیون اعلام کرد به همراه اتحادیه های کارگری در جهان اسلام و سازمان جهانی کار به تلاشهای خود برای آزادی منصور اسانلو و ابراهیم مددی ادامه خواهند داد. ( رادیو فردا 8/8/86 )
7 ـ یک هیئت شش نفره به سرپرستی خانم کلوپاترا دامبیا که از سوی سازمان بین المللی کار، برای بررسی آزادی انجمن ها و وضعیت دستمزدها ی کارگران به ایران سفر کرده بود ، قوانین ایران را تبعیض آمیز و به نفع دولت ارزیابی کرده و از دولت ایران خواسته تا این قوانین را هر چه سریعتر اصلاح کند. ایران از 8 مقاوله نامه های الحاقی سازمان بین المللی کار از امضای 3 مقاوله نامه ی « امکان تقاضای دستجمعی و مذاکرات دستجمعی» ، « تشکیل گروه و تشکیلات حزبی از سوی کارگران » و « منع به کار گیری کارگران زیر سن معین » را نپذیرفته است. ( بی بی سی 8/8/86 )
8 ـ گزارشگران بدون مرز با انتشار بیانیه ای تائید حکم اعدام عدنان حسن پور روزنامه نگار هفته نامه توقیف شده « آسو » را محکوم کرد. گزارشگران بدون مرز نوشتند: این حکم غیر قابل قبول است. ما جامعه جهانی را برای لغو این حکم و آزادی این روزنامه نگار فرا می خوانیم . در کشوری که در طی یکسال گذشته بیش از 300 نفر اعدام شده اند، صدور چنین احکامی را باید جدی گرفت. ایران با 10 روز نامه نگار زندانی بزرگترین زندان روزنامه نگاران در خاورمیانه است. (گزارشگران بدون مرز 18/8/86)
9 ـ سازمان دیده بان حقوق بشر با انتشار بیانیه ای خواستار توقف اجرای حکم دو سال و نیم حبس دلارام علی فعال حقوق زنان شد. مدیر بخش خاورمیانه این سازمان گفت : حکومت ایران به جای مجازات یک زن جوان به خاطر اعتراض مسالمت آمیز ، باید نیروهای امنیتی را بدلیل برخورد خشونت آمیز با گردهمایی آرام فعالان حقوق زن مورد مواخذه و بازخواست قرار دهد. وی افزود : مدافعان حقوق زن ، فعالین دانشجویی، و هر کس که بخواهد به انتقاد از حکومت ایران بپردازد ، در ایران امنیت ندارد. در این بیانیه از حکومت ایران خواسته شده تا روناک صفارزاده ، هانا عبدی فعالین جنبش زنان ، علی عزیزی ، علی نیکونسبتی اعضای شورای مرکزی دفترتحکیم وحدت ، جواد توللی ، روزبه کریمی ، جواد علیخان ، راعی نیکزاد و مهدی منصوری دانشجویان دانشگاه اهواز را از زندان آزاد کنند. (سازمان دیده بان حقوق بشر 19/8/86)
10 ـ فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و سازمان جهانی مبارزه با شکنجه با انتشار اطلاعیه ای خطاب به سید علی خامنه ای و سایر مقامات دولت ایران ، در رابطه با تائید حکم اعدام عدنان حسن پور توسط دیوانعالی کشور اعتراض کردند. در این اطلاعیه از جمله آمده است : آقایان عدنان حسن پور و عبدالواحد بوتیمار را هر چه سریعتر آزاد کنند، زیرا حبس آنان کاملا خودسرانه بوده و به نظر می رسد که هدف از این حبس صرفا جلوگیری از ادامه فعالیت آنان در زمینه حقوق بشری است. سریعا به هر گونه اقدام تهدید آمیز و آزار دهنده در قبال تمامی مدافعان حقوق بشر در ایران پایان دهند.این اطلاعیه خاطر نشان می سازد که چندین نهاد مربوط به سازمان ملل ، از جمله کمیته حقوق بشر ، کمیته بر ضد شکنجه و گزارشگر ویژه مربوط به شکنجه خواستار لغو حکم اعدام شده اند. ( اخبار روز 23/8/86 )
11 ـ کمیته حقوق بشر مجمع عمومی سازمان ملل متحد با اکثریت بالایی قطعنامه ی توقف اجرای احکام اعدام در سراسر جهان را تصویب کرد. 99 کشور به آن رای مثبت ، 55 کشور رای منفی و رای 33 کشور نسبت به این قطعنامه ممتنع بود. نماینده دولت ایران از جمله کشورهایی بود که رای منفی داد . پس از تصویب این قطعنامه سازمان عفو بین الملل ، از یک گرایش رو به رشد برای لغو مجازات اعدام در سطح جهان سخن گفت. به گفته این سازمان 90 درصد مجازاتهای اعدام در 6 کشور چین ، ایران ، عراق ، پاکستان ، سودان و امریکا صورت می گیرد.( رادیو دویچه وله 25/8/86 )
12 ـ کمیته حقوق بشر مجمع عمومی سازمان ملل متحد در شصت و دومین نشست خود قطعنامه ای را تصویب کرد که در آن از نقض حقوق بشر در ایران عمیقا ابراز نگرانی شده بود. این قطعنامه با 72 رای موافق در برابر 50 رای مخالف و 55 رای ممتنع تصویب شد. تا در جلسه مجمع عمومی سازمان ملل بار دیگر برای تصویب نهایی به رای گذشته شود. در این قطعنامه تاکید شده که به رغم تصویب قطعنامه هایی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نقض حقوق بشر در ایران ، شواهدی تائید شده نشان می دهند که کماکان مجازاتهای خشنی چون سنگسار به عنوان یکی از روشهای اعدام در ایران اجرا می شوند و همچنین اشکال خشن تنبیه و شکنجه نیز در زندانها ی ایران وجود دارند. در این قطعنامه از دولت ایران خواسته شده است که به شکل قانونی و عملی به همه اشکال تبعیض و نقض حقوق بشر علیه اشخاص از ادیان مختلف ، قومیت ها ی گوناگون ، اقلیت های زبانی و دیگر اقلیتها پایان دهد.( رادیو فردا 30/8/86 )
دانشجويان بازداشت:
13ـ حبیب الله لطیفی دانشجوی اهل سنندج توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
( سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان 3/8/86)
14 ـ روزبه موسوی سردییر نشریه دانشجویی توقیف شده « آلترناتیو » ، جواد علیخانی ، راعی نیکزاد ، مهدی معصومی ، جواد توللی و فاطمه فرهای دانشجویان دانشگاه چمران اهواز به اتهام اقدام علیه امنیت ملی توسط مامورین اداره اطلاعات اهواز بازداشت شدند.( امیر کبیر 4/8/86 )
15 ـ سرهنگ نادر سرکاری رئیس پلیس امنیت عمومی استان تهران گفت : 11 دانشجوی دختر و 21 دانشجوی پسر به علت شرکت در یک جشن توسط پلیس کرج بازداشت شدند. دستگیر شدگان همگی از دانشجویان دانشگاه تهران هستند که در جشن مدال آوری یکی از همکلاسی های خود که در یک المپیاد جهانی مدال گرفته بود ، شرکت کرده بودند. ( ایسنا 12/8/86 )
16 ـ معصومه منصوری دانشجوی دانشگاه امیر کبیر بدستور متین راسخ بازپرس شعبه اول دادگاه انقلاب تهران در تاریخ سوم آبان ماه بازداشت شد. محمد علی منصوری پدر وی اوائل شهریور ماه توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت گردید. ماموران وزارت اطلاعات به منزل برادر این دانشجوی بازداشتی مراجعه کرده و او را تهدید کرده اند، در صورت انتشار خبر دستگیری خواهرش ، وی و همسرش را نیز دستگیر خواهند نمود.
( امیر کبیر 12/8/86 )
17 ـ علی عزیزی عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت بدستور قاضی حداد معاون امنیت دادستان تهران توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و منزل پدرش مورد تفتیش قرار گرفت. ( ادوارنیوز 14/8/86 )
18ـ پدرام رفعتی دانشجوی دانشگاه امیر کبیر توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شد. ( ادوارنیوز 16/8/86 )
19ـ علی نیکو نسبتی دانشجوی دانشگاه مفید قم و عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت توسط مامورین امنیتی بازداشت شد. منزل وی مورد تفتیش قرار گرفت و وسائل شخصی نامبرده ضبط گردید.(ادوارنیوز 17/8/86 )
20 ـ آرمان صداقتی عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیر کبیر ، بهنام سپهرمند دانشجوی دانشگاه تهران و عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت و مازیار سمعیی دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی که در تجمع دانشجویی دفاع از استقلال دانشگاه توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شده بودند ، پس از 10 روز با قرار وثیقه از زندان آزاد شدند. ( ایسنا 18/8/86 )
21 ـ محمود احمدی نژاد رئیس جمهور در دانشگاه تعطیل شده علم و صنعت برای اعضای بسیج دانشجویی دانشگاههای علامه ، امیر کبیر ، خواجه نصیر و دانشجویان دانشگاههای امام صادق و امام حسین که به وسیله اتوبوس به این دانشگاه انتقال یافته بودند، سخنرانی کرد. سه نفر از دانشجویان عضو انجمنهای اسلامی دانشجویان امیر کبیر و خواجه نصیر توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. ( ادوارنیوز 21/8/86 )
توقیف نشریات دانشجویی:
22 ـ نشریه دانشجویی « آددیم» که توسط دانشجویان آذربایجانی دانشگاه پیام نور شهرستان گرمی منتشر می شد، بدستور هیئت نظارت بر نشریات دانشجویی توقیف گردید. ( ساوالان سسی 3/8/86 )
23 ـ نشریه دانشجویی « قلم » به مدیر مسئولی معصومه شفیعی به علت چاپ عکس دانشجویان زندانی احسان منصوری ، مجید توکلی و احمد قصابان و اعتراض به صدور حکم زندان برای آنها ، توسط اعضای بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب جمع آوری شد. ( کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر 16/8/86 )
دانشجويان: احضار و بازجویی
24 ـ نجمه موسوی ، سیاوش حاتم ، امین نظری ، رضا جعفریان ، و محمد صیادی از فعالین جنبش دانشجویی دانشگاه بوعلی سینای همدان به اتهام توهین به دولت کریمه محمود احمدی نژاد جهت بازجویی به کمیته انضباطی احضار شدند.( ادوارنیوز 1/8/86 )
25 ـ مجتبی تقوی نژاد ، نیما رضایی ، محمد باقر نیا ، و حکیم تقی زاده دانشجویان دانشگاه یاسوج به اتهام تشویش اذهان عمومی با شکایت مدیرکل مخابرات استان کهگیلویه و بویر احمد در شعبه سوم دادیاری یاسوج مورد بازجویی قرار گرفتند و با ضمانت آزاد شدند. ( ایسنا 2/8/86 )
26 ـ سجاد سلمان زاده دانشجوی دانشکده مهندسی و مدیر مسئول نشریه دانشجویی توقیف شده « آلترناتیو » ، محمد امین عندلیبی دانشجوی دامپزشکی و زهرا ابراهیمی دانشجوی دانشکده ادبیات دانشگاه چمران اهواز در اداره اطلاعان مورد بازجویی قرار گرفتند. ( امیر کبیر 4/8/86 )
27 ـ هشت دانشجوی دختر دانشگاه امیر کبیر ساکن خوابگاه دانشجویی ناجیان به اتهام برهم زدن نظم دانشگاه و خوابگاه در کمیته انضباطی مورد بازجویی قرار گرفتند. ( امیر کبیر 7/8/86 )
28 ـ ادریس صالحی ، مهدی عباس زاده ، مجید خمسه و کامیاب گیوکی از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر و یک دانشجوی دیگر جهت بازجویی به کمیته انضباطی احضار شدند.( ایسنا 13/8/86 )
29 ـ بابک فتح اللهی دانشجوی دانشگاه بوعلی سینای همدان به علت انتشار بیانیه ای در رابطه با مرگ مشکوک دکتر زهرا بنی یعقوب در بازداشتگاه امر به معروف و نهی از منکر همدان جهت بازجویی به کمیته انضباطی احضار شد. ( ایسنا 13/8/86 )
30 ـ بابک زمانیان مسئول روابط عمومی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیر کبیر با شکایت دکتر علیرضا رهایی رئیس دانشگاه جهت محاکمه به شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران احضار شد. وی در اردیبهشت ماه با شکایت رئیس دانشگاه به مدت 40 روز در بند 209 زندان اوین در بازداشت بود. ( امیر کبیر 16/8/86 )
31 ـ سیده فهیمه میرلوحی ، جواد صفدری و سید اشکان مدنی دانشجویان دانشگاه شاهرود به اتهام همکاری با گروههای منحله ، انجام اعمالی به نفع گروههای مخالف نظام ، برگزاری تجمعات غیر قانونی ، و صدور بیانیه در کمیته انضباطی مورد بازجویی قرار گرفتند. ( ادوارنیوز 20/8/86 )
32 ـ مهدی اللهیاری دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی شریف و سردبیر نشریه دانشجویی « طلوع » به علت پخش نشریات « آرمان » و « طلوع » توسط ماموران وزارت اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفت. ( کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر 22/8/86 )
33 ـ سلیمان محمدی دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی که به حکم کمیته انضباطی به ریاست حجت اسلام شریعتی به 3 ترم تعلیق از تحصیل یا احتساب سنوات محکوم شده بود ، در دادگاه انقلاب مورد بازجویی قرار گرفت . همچنین 6 دانشجوی این دانشگاه جهت بازجویی به کمیته انضباطی احضار شدند.( ادوارنیوز 23/8/86 )
34 ـ احسان منصوری ، مجید توکلی و احمد قصابان دانشجویان زندانی دانشگاه امیرکبیر به اتهام توهین به مقدسات ، ائمه و مراجع تقلید برای دومین بار بصورت غیرعلنی در مجتمع قضایی قدوسی محاکمه شدند. این دانشجویان زندانی با همین پرونده به اتهام توهین به مقامات و تبلیغ علیه نظام در شعبه ششم دادگاه انقلاب محاکمه و به ترتیب به 2 ، 5/2 و 3 سال زندان محکوم شده اند ( ایسنا 29/8/86 )
دانشجويان: احکام صادر شده
35 ـ رشید اسماعیلی دانشجوی ترم 4 کارشناسی ارشد دانشکده حقوق دانشگاه علامه طباطبایی ، به حکم کمیته انضباطی ، توسط حراست ممنوع الورود اعلام شد. صدور حکم دو ترم تعلیق از تحصیل با احتساب سنوات زمینه ساز اخراج وی از دانشگاه خواهد شد. ( ایسنا 2/8/86 )
36 ـ در روز برگزاری تربیون آزاد دانشجویی « ستاره ها در اوین » که در اعتراض به صدور احکام سنگین حبس برای سه دانشجوی دانشگاه امیر کبیر برگزار شد ، بدستور کمیته انضباطی عباس حکیم زاده ، علی صابری ، مجید شیخ پور ، اصغر سپهری ، مهیار عبدالصمدی ، مجتبی کلانتری ، پویان محمودیان ، نریمان مصطفوی ، و کورش دانشیار ممنوع الورود به دانشگاه شدند. همچنین محمد رضا سرلک ، هادی پلاور ، مهدی مشایخی و جمعی دیگر از دانشجویان جهت بازجویی به کمیته انضباطی احضار شدند. ( امیر کبیر 7/8/86 )
37 ـ علی محمدی دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی بدستور کمیته انضباطی ممنوع الورود به دانشگاه شد.
( ایسنا 9/8/86 )
38 ـ مجید موسوی دانشجوی دانشگاه مازندران در کمیته انضباطی به یک ترم تعلیق از تحصیل و تذکر کتبی با درج در پرونده محکوم شد.همچنین صادق رحمتی از تحصیل در ترم بعد تعلیق و از هم اکنون از خوابگاه دانشگاه اخراج شده است. ( ایسنا 9/8/86 )
39 ـ نریمان مصطفوی و کورش دانشیار از فعالین جنبش دانشجویی دانشگاه امیر کبیر در کمیته انضباطی هرکدام به یک ترم تعلیق از تحصیل محکوم شدند. ( ایسنا 13/8/86 )
40 ـ مهدی تاجیک ، یاسر زهره ای و محمد حسین کمالی دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تهران به اتهام تشکیل گروه برای برهم زدن امنیت داخلی کشور در دادگاه تجدید نظر هریک به پرداخت 3 میلیون تومان جزای نقدی محکوم شدند. این دانشجویان در اردیبهشت 85 توسط نیروهای امنیتی بازداشت و ماهها تحت بازجویی قرار داشتند. ( ادوارنیوز 20/8/86 )
41 ـ فرخنده بختیارزاده عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شاهرود به اتهام همکاری با گروههای منحله ، ممنوع الورود شد. حکم محرومیت از تحصیل وی تائید شده و نیروهای حراست از ورود نامبرده به دانشگاه جلوگیری کردند. قبل از این کارت سلف سرویس فرخنده بختیار زاده مسدود گشته و دستور ترک خوابگاه داده شد. ( ادوارنیوز 20/8/86 )
42 ـ حامد محمدی دانشجوی اقتصاد دانشگاه مازندران به دلیل شرکت در تجمع اعتراض آمیز نسبت به بازداشت تعدادی از دانشجویان ، در کمیته انضباطی به توبیخ کتبی با درج در پرونده محکوم شد.( ایسنا 22/8/86 )
توقیف کتاب ، فیلتر کردن سایتهای خبری و منحل کردن نهادهای مدنی :
43 ـ هیئت نظارت بر دانشگاه شهرکرد با سخنرانی احمد قابل ، محسن کدیور و محمد بسته نگار با عنوان جایگاه روشنفکری دینی مخالفت کرد. همچنین این هیئت به دفتر تحکیم وحدت طیف علامه طباطبایی اجازه برگزاری نشست نداد. ( ایسنا 1/8/86 )
44 ـ کتابفروشی های ثالث، شهرکتاب ونک ، کتاب روشن ، دروس و بدرقه جاویدان توسط ماموران اداره اماکن نیروی انتظامی در تهران پلمپ شدند. کافه کتاب ثالث از پنج سال پیش در خیابان کریم خان آغاز بکار کرد. این کافه محل حضور هنرمندان و نویسندگان صاحب نامی از جمله اورهان پاموک و آدونیس بوده است. محمود دولت آبادی و محمد علی سپانلو از جمله نویسندگان ایرانی بودند که در آن مکان حضور می یافتند.(میراث فرهنگی 3/8/86)
45 ـ غلامرضا قربانی رئیس دانشگاه صنعتی اصفهان گفت : حق فعالیت « مجمع دانشجویان عدالت خواه » با شکایت مدعی العموم و بسیج دانشجویی بدستور هیئت نظارت بر فعالیت تشکلهای دانشجویی برای مدت 8 ماه تعلیق شد. ( ایسنا 6/8/86 )
46 ـ به حکم شورای نظارت بر تشکلهای دانشجویی ،فعالیت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه ایلام برای مدت 6 ماه تعلیق شد. ( ادوارنیوز 6/8/86 )
47 ـ هیئت نظارت بر تشکلهای دانشجویی دانشگاه گرگان با برگزاری سمینار انجمن اسلامی دانشجویان این دانشگاه با عنوان بررسی لایحه حمایت از حقوق خانواده مخالفت کرد. ( ایسنا 9/8/86 )
48 ـ جلسه نقد و بررسی کارنامه نمایندگان مجلس هفتم که قرار بود با همکاری انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه کردستان و هفته نامه « کرفتو » در تالار مولوی این دانشگاه برگزار شود، بدستور مقامات دانشگاه لغو گردید.( موکریان نیوز 10/8/86 )
49 ـ پایگاه خبری « نوروز » ارگان اینترنتی جبهه مشارکت ایران اسلامی ، مورد هجوم رایانه ای قرار گرفت و هک شد. ( امروز 12/8/86 )
50 ـ کتاب « خاطرات دلبرکان غمگین من » نوشته گابریل گارسیا مارکز که سه هفته پیش با ترجمه کاوه میر عباسی با تیراژ 5500 نسخه توسط انتشارات نیلوفر منتشر شده بود، بدستور محمدحسین صفار هرندی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی توقیف گردید.( مهر 23/8/86 )
51 ـ نشریه اینترنتی « زنستان » بدستور دادسرای اتاق اینترنت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مسدود شد.
( کانون زنان ایرانی 23/8/86 )
مطبوعات: توقیف شده
52 ـ هفته نامه « مینو » چاپ قزوین به بهانه چاپ تصویر یک زن در دو سال پیش بدستور شعبه اول بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب قزوین توقیف گردید. ( نواندیش 3/8/86 )
53 ـ فصلنامه فرهنگی ـ فلسفی « مدرسه » به مدیر مسئولی حسین خسرو شاهی و سردبیری جلال توکلیان پس از انتشار 6 شماره به اتهام چاپ مطالب الحادی و ضد اعتقادی و تبلیغ علیه نظام اسلامی بدستور هیئت نظارت بر مطبوعات توقیف و امتیاز آن لغو شد. ( ایسنا 15/8/86 )
54 ـ مجله « دیلماج » به سردبیری علیرضا صرافی که به 3 زبان فارسی ، ترکی و انگلیسی منتشر می شد ، پس از انتشار 10 شماره بدستور هیئت نظارت بر مطبوعات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توقیف و امتیاز آن لغو گردید. ( مهر 28/8/86 )
مطبوعات: احضار روزنامه نگاران
55 ـ مدیران مسئول نشریات « نسیم صبا » و « همشهری » با شکایت مدعی العموم جهت محاکمه به شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران احضار شد. ( ایسنا 2/8/86 )
56 ـ آسو صالح عضو شورای نویسندگان هفته نامه کردی ـ فارسی « دیدگاه » به اتهام « جاسوسی » جهت بازجویی به شعبه پنجم دادیاری سنندج احضار شد. نامبرده قبلا در دو پرونده جداگانه به 18 ماه حبس تعزیری محکوم شده بود. ( سازمان دفاع از حقوق کردستان 5/8/86 )
57 ـ کیوان صمیمی مدیر مسئول ماهنامه توقیف شده « نامه » جهت محاکمه به شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران احضار شد. ( ایسنا 7/8/86 )
58 ـ مرتضی فلاح میبدی مدیر مسئول روزنامه توقیف شده « اقبال » به اتهام پخش مطالب خلاف واقع و نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی با شکایت مدعی العموم جهت محاکمه به دادگاه احضارشد.(ایسنا 13/8/86 )
59 ـ محمد نعیمی پور مدیر مسئول روزنامه توقیف شده « یاس نو » جهت محاکمه به شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران احضار شد. ( ایسنا 16/8/86 )
60 ـ بدرالسادات مفیدی عضو انجمن صنفی روزنامه نگاران گفت : از زمان روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد 570 نشریه به بهانه عدم انتشار نشریه ظرف 6 ماه لغو امتیاز شده اند. همچنین 2826 تقاضا برای دریافت مجوز نشریه وجود دارد. ( اعتماد 6/8/86 )
مطبوعات: بازجویی روزنامه نگاران
61 ـ علی انجم 34 ساله سردبیر هفته نامه « گیلان بهتر » و دبیر «خانه احزاب در استان گیلان » به اتهام نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی با شکایت استانداری گیلان در شعبه 7 دادسرای عمومی و انقلاب رشت توسط بازپرس حبیبی مورد بازجویی قرار گرفت و با قرار وثیقه 5 میلیون تومانی آزاد شد. ( روز 3/8/86 )
مطبوعات: محاکمه روزنامه نگاران
62 ـ بهرام ولدبیگی و برهان لهونی مدیر مسئول و سردبیر هفته نامه توقیف شده « آشتی » برای چهارمین بار در شعبه یک دادگاه انقلاب سنندج محاکمه شدند. ( سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان 1/8/86 )
63 ـ علی یوسف پور مدیر مسئول روزنامه « سیاست روز » به اتهام تحریک و تشویق افراد و گروهها به اعمالی علیه امنیت ، نشر اکاذیب ، توهین ، افتراء ، هتک حیثیت ، با شکایت دادستان کل کشور ، رئیس اسبق سازمان گسترش و نوسازی صنایع و رئیس اسبق سازمان بورس در شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی فراهانی محاکمه شد. ( ایسنا 20/8/86 )
مطبوعات: بازداشت روزنامه نگاران
64 ـ میر قاسم سیدین زاده 28 ساله مفسر سیاسی روزنامه « همشهری» فارغ التحصیل رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران مدیر مسئول اسبق نشریه دانشجویی « دوزگون خبر » توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. وی بعد از فارغ التحصیلی صاحب امتیازی نشریه را به دکتر محمدعلی حیدری واگذار کرد.
(ساوالان سسی 14/8/86 )
65 ـ یعقوب سالکی نیا 34 ساله فارغ التحصیل دانشگاه تبریز ، فعال حقوق بشر ، روزنامه نگار و از بنیانگذاران کمیته دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان توسط ماموران امنیتی بازداشت شد. فعالیت مطبوعاتی نامبرده از 15 سال پیش آغاز شده و با نشریاتی همچون سلام ، فروغ آزادی ، عصر آزادی ، امید زنجان ، شمس تبریز ، احرار، نوید آذربایجان، سس، یول و چاغری همکاری داشته است.(کمیته دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان16/8/86)
66 ـ ابوالفضل عابدینی نصر 25 ساله روزنامه نگار نشریه « بهار اهواز » و فعال حقوق بشر به علت گزارش دهی در رابطه با اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه ، به اتهام اقدام علیه امنیت داخلی جهت محاکمه به شعبه سوم دادگاه انقلاب هواز احضار شد. نامبرده روز 22 ابان توسط ماموران امنیتی با ضرب و شتم بازداشت شد. لازم به یاد آوری است که ، گزارشگران بدون مرز با انتشار اطلاعیه ای نوشت : ما از مقامات مسئول ایران می خواهیم که در اسرع وقت علت بازداشت و محل دستگیری ابوالفضل عابدینی نصر را اعلام کنند. ما خواهان آزادی بدون قید و شرط این روزنامه نگار و 10 روز نامه نگار دیگر زندانی در ایران هستیم. (ادوارنیوز 24/8/86)
مطبوعات: احکام صادر شده توسط دادگاه ها
67 ـ آکو کردنسب مسئول بخش خبر هفته نامه « کرفتو » چاپ سنندج پس از 4 ماه بازداشت ، به اتهام جاسوسی در دادگاه تجدید نظر استان کردستان به 6 ماه حبس تعزیری محکوم شد.(موکریان نیوز 22/8/86 )
68 ـ آرش بهمنی دبیر تحریریه هفته نامه « گیلان بهتر » و عضو شورای مرکزی دانش آموختگان ایران اسلامی شاخه گیلان به اتهام توهین به امام زمان و نشراکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی در شعبه 106 دادگاه جزایی رشت به 16 ماه حبس محکوم شد. همچنین آرش بهمنی و بابک مهدی زاده روزنامه نگار و از اعضای شورای مرکزی تشکل ذکر شده به اتهام نشراکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی هر یک به 4 ماه حبس محکوم شدند. ( ادوارنیوز 23/8/86 )
اخبار مربوط به فعالین سیاسی، فرهنگی و اجتماعی :
69 ـ دکتر داود هرمیداس باوند استاد دانشگاه تهران و سخنگوی جبهه ملی ایران که به دعوت دانشگاه جرج تاون برای شرکت در کنفرانسی با موضوع خاورمیانه عازم قطر بود ، در فرودگاه ممنوع الخروج اعلام شد. نیروهای امنیتی پاسپورت وی را ضبط کردند. ( امروز 3/8/86 )
70 ـ حجت اسلام هادی قابل عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی پس از 47 روز بازداشت با قرار وثیقه 50 میلیون تومانی از زندان آزاد شد.( 7/9/86 )
71 ـ عبدالفتاح سلطانی وکیل دادگستری و عضو کانون مدافعان حقوق بشر ، که برای شرکت در کنفرانس « آزادی بیان در ایران » در دانشگاه سوربن به دعوت فدراسیون بین المللی جامعه های دفاع از حقوق بشر عازم فرانسه بود ، ممنوع الخروج اعلام شد. ( گویا نیوز 11/8/86 )
72 ـ مسجد محله جوادیه بجنورد متعلق به مسلمانان اهل سنت، بدستور دادگاه ویژه روحانیت در ساعت 23 شب توسط ماموران امنیتی تخریب شد. تا بامداد مسجد کاملا تخریب شده و برای فضای سبز آماده می شود . همچنین امام جماعت و هیئت امنای مسجد بازداشت شدند. ( میزان نیوز 19/8/86 )
73 ـ نیروهای امنیتی با حمله به مدرسه محمدیه در اسلام آباد لوتک زابل ( یکی از بزرگترین مدارس اهل سنت ایران ) ، اقدام به تیراندازی به سوی طلاب نمودند و مدرسه را به اشغال خود در آوردند. همچنین حافظ محمد علی مدیر مدرسه بدستور دادگاه ویژه روحانیت مشهد بازداشت شد. ( میزان نیوز 19/8/86 )
74 ـ حسینیه دراویش گنابادی در شهرستان بروجرد ، با حمله بسیج تخریب شد. شب گذشته در حمله بسیج شماری از دراویش مضروب و دستگیر شدند و در نهایت حسینیه با بولدوزر تخریب شد. 250 نفر در بازداشت نیروی انتظامی ، 350 نفر در بازداشت سپاه پاسداران و 50 نفر در بیمارستان بستری شده اند. به گزارش ادوارنیوز 500 نفر توسط نیروهای انتظامی بازداشت و 100 نفر مجروح که به بیمارستان منتقل شده اند. همچنین سایت خبری عصرنو اسامی و مشخصات 62 نفر از دراویش گنابادی را که در بروجرد بازداشت شده اند را منتشر کرد. (میزان نیوز 20/8/86 )
احضار فعالین سیاسی، فرهنگی و اجتماعی :
75 ـ امید عباسقلی نژاد از بازداشت شدگان در مراسم بزرگداشت اکبر محمدی در آمل جهت بازجویی به دادگاه انقلاب احضار شد. ( کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر 2/8/86 )
76 ـ حمید ساعدی نویسنده سنندجی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی جهت محاکمه به دادگاه انقلاب احضار شد. ( موکریان نیوز 2/8/86 )
77 ـ سوسن طهماسبی ، رضا یوسفیان و عباس نوربخش اعضای هیئت مدیره موسسه پلمپ شده « کنشگران داوطلب » جهت بازجویی به دادسرای ویژه امنیت احضار شدند. ( روز آنلاین 7/8/86 )
78 ـ واحد پارسا دبیر انجمن دوستداران محیط زیست اشنویه به اتهام نشراکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی جهت بازجویی به دادسرای انقلاب احضار شد. ( موکریان نیوز 7/8/86 )
بازجویی فعالین سیاسی فرهنگی و اجتماعی :
79 ـ عماالدین باقی رئیس انجمن دفاع از حقوق زندانیان به اتهام تبلیغ علیه نظام و افشای اسناد محرمانه دولتی از طریق اخذ اطلاعات از زندانیان زندانهای امنیتی با دستبند و لباس زندان و بدون حضور وکیل در شعبه اول امنیت دادسرای عمومی و انقلاب تهران مورد بازجویی قرار گرفت. ( نوروز 2/8/86 ) خانواده نامبرده اعلام کردند: وی تاکنون 14 جلسه در دادگاه انقلاب و زندان اوین مورد بازجویی قرار گرفته است و ایشان از دسترسی به کتاب ، روزنامه، مجله، کاغذ و قلم محروم است. ( ایسنا 15/8/86 )
80 ـ دو نوجوان 16 و 17 ساله به اتهام اقدام علیه امنیت ملی جهت بازجویی به شعبه یک بازپرسی دادسرای نوجوانان احضار شدند. این دو نوجوان در تاریخ 20 شهریور 86 در حال چسباندن پستری در خیابان توسط ماموران امنیتی بازداشت می شوند، آنها توسط ماموران حفاظت اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفته و در بازجویی ها اعتراف کرد اند عضو یک گروه ورزشی هستند که در آن افراد مختلفی مانند سرباز ، دانشجو ، ورزشکار ، وکیل ، نوازنده ، دندانپزشک ، محصلان مدرسه ، استاد دانشگاه و.. فعالیت می کرده اند.( ایسنا 4/8/86 )

محاکمه فعالین سیاسی فرهنگی و اجتماعی :
81 ـ بهبود قلی زاده ، جلال کویدر یلو ، شاهین حسینی ، داریوش عندلیبیان ، محسن فرامرزی ، بهکام محمدی ، علی سلطانی ، مصطفی دولتخواه ، مرتضی لک ، عین الله آهنگران ، امیر ثقفی ، امیر آقازاده ، ولی الله ظهرابی و یوسف شکریان از فعالین سیاسی میاندوآب در دادگاه مهاباد محاکمه شدند. نامبردگان در اردیبهشت 85 برای مدتی بازداشت شده بودند. ( کمیته دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان 16/8/86 )
82 ـ مهرنوش سلوکی 38 ساله فیلمساز ایرانی ـ فرانسوی ، دانشجوی دکترای روزنامه نگاری از دانشگاه کبک کانادا به اتهام تبلیغ علیه نظام در شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران محاکمه شد. وی در بهمن ماه سال گذشته هنگام تهیه یک فیلم مستند در مورد جنگ ایران و عراق توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و پس از مدتی با قرار وثیقه 150 میلیون تومانی آزاد شد. نامبرده ممنوع الخروج شده است. لازم به یاد آوری است که، گزارشگران بدون مرز با انتشار بیانیه ای از مقامات مسئول ایران خواست تا از تعقیب قضایی مهرنوش سلوکی مستند ساز فرانسوی ایرانی تبار صرف نظر کند. ( فرارو 28/8/86 )
بازداشت فعالین سیاسی فرهنگی و اجتماعی :
83 ـ دکتر سهراب رزاقی مدیر موسسه پلمپ شده « کنشگران داوطلب » ، استاد سابق دانشگاه علامه طباطبایی و مدیر حوزه NGO های وزارت کشور در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. دادگاه برای آزاد کردن نامبرده مبلغ 200 میلیون تومان قرار وثیقه صادر کرده است. همچنین سازمان عفو بین الملل طی نامه ای خطاب به محمود هاشمی شاهرود رئیس قوه قضائیه ، خواستار آزادی سریع و بدون قید و شرط دکتر سهراب رزاقی شد. عفو بین الملل نامبرده را زندانی عقیدتی به حساب می آورد.( ادوارنیوز 2/8/86 )
84 ـ صلاح معروفی دبیر تعلیمات دینی و قرآن دبیرستانهای شهرستان بانه به اتهام تبلیغ برای « مکتب قرآن » و افکار احمد مفتی زاده توسط نیروهای امنیتی برای مدت 24 ساعت بازداشت گردید. وی بارها به اداره حراست آموزش و پرورش بانه احضار و مورد بازجویی قرار گرفته است.( سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان 3/8/86)
85 ـ دکتر محمد علی حیدری 40 ساله استاد علوم سیاسی دانشگاه تبریز ، دبیر « کانون نشریات دانشجویی آذربایجانی » و از کارمندان ارشد وزارت تعاون توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت شد. ( ساوالان سسی 6/8/86 )
86 ـ نیشتمان احمدی لیسانس ادبیات و از فعالان فرهنگی سنندج توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
( سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان 12/8/86 )
87 ـ مهین صارمی همسر علی صارمی توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شد. علی صارمی چند روز پس از برگزاری مراسم یاد بود قربانیان اعدامهای سیاسی سال 67 اواسط شهریور ماه توسط ماموران امنیتی بازداشت شده بود. ( کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر 13/8/86 )
88 ـ مرضیه پور نقی 45 ساله از زندانیان سیاسی دهه 60 توسط ماموران اداره اطلاعات قزوین بازداشت شد. ماموران اداره اطلاعات منزل ایشان را مورد بازرسی قرار داده و مقدار زیادی از وسائل شخصی ایشان از جمله آلبو مهای عکس ، فیلم خانوادگی ، کتاب ، سی دی و موبیل را ضبط کرده و با خود بردند.
(فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران 21/8/86 )
89 ـ هوشنگ مظاهری نویسنده کتاب « اصفهان شهر چهره های جهانی » به اتهام تبلیغ علیه نظام ، اهانت به مقدسات ، توهین به خمینی و خامنه ای ، نشر اکاذیب و هجو روحانیت دوهفته پیش توسط ماموران اداره اطلاعات بازداشت و به زندان دستگرد اصفهان منتقل گردید. کتاب یاد شده که با مجوز وزارت ارشاد چاپ شده بود چند ماه قبل جمع آوری و خمیر شد. ( کانون زنان ایرانی 20 /8/86 )
90 ـ عبدالله حیدریان ، شکرالله حیدری ، کمال یوسفی و شورش احمدی که اخیرا توسط اطلاعات نیروی انتظامی بازداشت شده بودند، به اداره اطلاعات سنندج منتقل شدند. عبدالله حیدریان و شکرالله حیدری توسط نیروی انتظامی به شدت مورد شکنجه قرار گرفته اند.به طوری که دست چپ عبدالله حیدریان از دو نقطه دچار شکستگی شده است. لازم به یاد آوری است که علی حیدریان برادر عبدالله حیدریان از زندانیان سیاسی زندان اوین می باشد. ( فعالان حقوق بشر در ایران 26/8/86 )
91 ـ اسماعیل شادی از دبیران مدرسه صلاح الدین ایوبی شهرستان کامیاران ، پرویز ستاری دانشجوی دانشکده فنی ، خبات یوسفی دانشجوی رشته برق و هوشیار شابادی توسط ماموران اداره اطلاعات کرمانشاه بازداشت و به سلول انفرادی منتقل شدند. ( فعالان حقوق بشر در ایران 28/8/86 )
92 ـ مصطفی دانشجو وکیل پرونده دراویش گنابادی که بارها در مورد پرونده های مختلف دراویش گنابادی تهدید شده بود، توسط 6 نفر از ماموران امنیتی لباس شخصی با تیراندازی و ضرب و شتم در روبروی حسینیه دراویش نعمت اللهی کرج بازداشت شد. چند نفر از دراویش که به کمک وی رفته بودند مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفتند. ( میزان نیوز 29/8/86 )
فعالين سياسی، فرهنگی و اجتماعی: احکام صادره شده توسط دادگاه ها
93 ـ جلال رئوفی معلم بانه ای با 18 سال سابقه کار به اتهام تبلیغ علیه نظام ، عدم التزام و اعتقاد به دین اسلام به حکم هسته گزینش سازمان آموزش و پرورش کردستان از کار اخراج شد. نامبرده پیشتر از سوی حراست اداره آموزش و پرورش و سایر نهادهای امنیتی بانه مورد تهدید قرار گرفته بود.
( سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان 1/8/86 )
94 ـ عسگر اکبر زاده دانشجوی دانشگاه پیام نور اردبیل و منصور جدی کارمند بازنشسته دانشگاه علوم پزشکی اردبیل از فعالین حرکت ملی آذربایجان به اتهام تبلیغ علیه نظام در شعبه 105 دادگاه عمومی اردبیل هریک به 4 ماه حبس تعزیری محکوم شدند.( ساوالان سسی 3/8/86 )
95 ـ رامین بهرام نژاد ، سیامک توسلی و حسن بالایی از فعالین حرکت ملی آذربایجان به جرم شرکت در اعتراضات مردمی خرداد 85 به حکم دادگاه انقلاب تبریز هریک به 80 ضربه شلاق محکوم شده بودند ، حکم صادره به مرحله اجرا در آمد. ( ساوالان سسی 5/8/86 )
96 ـ چنگیز عمویی اهل شهرستان خوی عضو یک گروه مخالف نظام ، به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و عبور غیر قانونی از مرز به 14 سال حبس تعزیری محکوم شد.( سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان 8/8/86 )
97 ـ بهروز جاوید تهرانی زندانیان سیاسی که دوران محکومیت خود را سپری می کند، به اتهام ارتباط با گروههای مخالف نظام ، شعار نویسی و توهین به علی خامنه ای در شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتیان بدون برخورداری از حق وکیل به 3 سال زندان محکوم شد.(فعالان حقوق بشر در ایران 12/8/86 )
98 ـ حمید مجیری عضو کانون صنفی معلمان خمینی شهر اصفهان به اتهام تحریک به اعتصاب و تجمع ، حضور در تحصن و تظاهرات و تعطیلی خدمت در ساعت اداری در دادگاه تجدید نظر به 3 سال تبعید قطعی به استان یزد محکوم شد.( کانون صنفی معلمان ایران 17/8/86 )
99 ـ حبیب الله طهماسبی از فعالان مدنی دهگلان سنندج توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. نامبرده سال گذشته مدتی در بازداشت بود و در دادگاه انقلاب سنندج به 5 سال حبس تعزیری محکوم شده بود.
( سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان 20/8/86 )
100 ـ عارف عبدالله زاده به اتهام همکاری با گروههای مخالف نظام و عبور غیر قانونی از مرز در شعبه اول دادگاه انقلاب سقز و دادگاه پیرانشهر به 3 سال و 6 ماه زندان محکوم شده بود ، پس از تائید حکم در دادگاه تجدید نظر استان کردستان روانه زندان شد.( سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان 20/8/86 )
101 ـ هاوری کیخسروی به اتهام همکاری با گروههای مخالف نظام در دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان غربی به 4 سال حبس تعلیقی و خروج غیر قانونی از مرز به 6 ماه حبس تعزیری محکوم شد. نامبرده به شعبه اجرای احکام سقز احضار و روانه زندان شد.( سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان 21/8/86 )
102 ـ کیوان رفیعی فعال حقوق بشر به اتهام اقدام علیه امنیت کشور ، تبلیغ گسترده علیه نظام ، اخلال در نظم عمومی ، راه اندازی تجمعات غیر قانونی ، ارتباط و حمایت از گروههای معاند نظام از طریق حمایت از زندانیان این گروهها در شعبه 13 دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی سادات بدون برخورداری از حق وکیل بصورت غیر علنی محاکمه و به 15 ماه حبس تعزیری محکوم شد. نامبرده از 16 ماه پیش بصورت بلاتکلیف در زندان بسر می برد. ( فعالان حقوق بشر در ایران 21/8/86 )
103 ـ محمد کریم زارعی و محمد مرادی از متهمین پرونده ترور ناصر بیگدلی از فرماندهان سپاه پاسداران در شعبه دوم دادگاه انقلاب سنندج به ریاست قاضی حسن بابایی به ترتیب به 15 و 20 سال زندان محکوم شدند. نامبردگان از تیر ماه 86 در بازداشت اداره اطلاعات سنندج بسر می برند. آنها به زندانهای مرکزی طبس و مسجد سلیمان تبعید شدند. این زندانیان بیش از 75 روز در سلولهای انفرادی اداره اطلاعات سنندج قرار داشته اند. لازم به یاد آوری است که دو متهم دیگر این پرونده بنامهاب نادر محمدی و تیمور محمدی ماه گذشته با تائید دیوانعالی کشور به دار آویخته شدند. ( فعالان حقوق بشر در ایران 23/8/86 )
104 ـ محمد احمدنژاد دبیر بانه ای به اتهام همکاری با گروههای مخالف نظام در دادگاه انقلاب سنندج به 4 سال حبس تعزیری محکوم شد. نامبرده سال گذشته توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و سپس با قرار وثیقه 30 میلیون تومانی آزاد گردید.( سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان 21/8/86 )
اخبار مربوط به زندانيان سياسی :
105 ـ سعید متین پور روزنامه نگار و فعال حقوق بشر که در تاریخ 5 خرداد توسط نیروهای امنیتی در زنجان بازداشت شد. همچنان از حق ملاقات با خانواده و وکیل محروم است، محمدرضا فقیهی عضو انجمن دفع از حقوق زندانیان که برای به عهده گرفتن وکالت سعید متین پور به زنجان سفر کرده بود ولی به او اجازه دیدار با موکلش و تنظیم وکالت نامه را ندادند.( ساوالان سسی 3/8/86 )
106 ـ سپیده پور آقایی فعال حقوق بشر و قاسم شیرزادیان وبلاگ نویس به اتهام تبلیغ علیه نظام ، تشکیل جمعیت غیرقانونی و عضویت در جمعت غیر قانونی در شعبه بازپرسی امنیت دادسرای انقلاب مورد بازجویی قرار گرفتند. منصور فرجی ، عباس خرسندی ، میثم رودکی و بهرام راسخی فر فعالین سیاسی به اتهام تبلیغ علیه نظام در شعبه بازپرسی امنیت دادسرای انقلاب مورد بازجویی قرار گرفتند. این فعالین سیاسی و حقوق بشری از تاریخ 18 شهریور در بازداشت انفرادی بسر می برند.( فعالان حقوق بشر در ایران 9/8/86 )
107 ـ جواد حسن پور فعال حرکت ملی آذربایجان پس از 50 روز بازداشت با قرار وثیقه 20 میلیون تومانی از زندان شهرستان اهر آزاد شد. ( ساوالان سسی 3/8/86 )
108 ـ محمد صدیق کبودوند رئیس سازمان دفاع از حقو بشر کردستان، که از 4 ماه پیش در بند 209 زندان اوین در بازداشت بسر می برد، از طرف نیروهای امنیتی تحت فشار قرار گرفته تا مانع از فعالیت سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان شود. تاکنون شیرین عبادی وکیل مدافع وی نتوانسته با موکل اش ملاقات و یا پرونده او را مطالعه کند. کبودوند برای هر بار توالت رفتن باید کتبا نامه بنویسد و اجازه بگیرد. دادگاه برای آزادی نامبرده مبلغ 150 میلیون تومان قرار وثیقه تعیین کرده است. سازمان عفو بین الملل طی بیانیه ای به نحوه نگهداری و رفتار با محمد صدیق کبودوند اعتراض کرده است.(سازمان دفاع ازحقو بشر کردستان 9/8/86)
109 ـ محمد نیکبخت از اعضای سازمان مجاهدین خلق که در تاریخ 19/2/82 در شعبه 2 دادگاه انقلاب اصفهان به ریاست قاضی میرزایی به 8 سال حبس محکوم شده است ، به سلول انفرادی منتقل گردید. وی در زندان به اتهام تبلیغ علیه نظام به یکسال حبس محکوم شد. همچنین پدر 67 ساله نامبرده که دچار بیماری سرطان می باشد بازداشت گردید. ( کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر 9/8/86 )
110 ـ مادران روناک صفارزاده فعال جنبش زنان و یاسر گلی فعال جنبش دانشجویی که در زندان بسر می برند ، برای پیگیری و اطلاع از سرنوشت فرزندانشان به دادگاه سنندج مراجعه کرده بودندذ مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. ( زنستان 10/8/86 )
111 ـ صالح گلی ، پدر سر گلی دانشجویی که در زندان بسر می برد ، پس از 5 روز بازداشت با قرار وثیق 10 میلیون تومانی از زندان آزاد شد. ( سازمان دفاع از حقو بشر کردستان 14/8/86 )
112 ـ مهندس حشمت الله طبرزدی دبیرکل « جبهه دمکراتیک ایران » که از شهریور ماه سال گذشته در مرخصی بسر می برد ، بدستور معاونت امنیت دادستانی تهران دستگیر و روانه زندان شد. نامبرده با پیگیریهای خانواده موفق شده بود از مرخصی به شرط عدم فعالیت استفاده نماید. طبرزدی در دادگاه بدوی به 14 سال و در دادگاه تجدید نظر به 7 سال زندان محکوم شده بود.( کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی 20/8/86 )
113 ـ صالح سلطان زاده از دست اندرکاران پروژه موشک شهاب 3 که به اتهام جاسوسی محکوم به اعدام شده است. حدود 14 ماه پیش توسط حفاظت اطلاعات ارتش بازداشت گردید. مدت دو هفته است که خانواده او از وضعیتش بی خبر هستند. ( فعالان حقوق بشر در ایران 21/8/86 )

114 ـ محسن باپیری از اعضای انجمن پادشاهی ایران که به اتهام توهین به خامنه ای و خروج غیر قانونی از مرز به 3 سال زندان محکوم شده است ، در زندان ارومیه توسط یکی از بازجویان بنام عباسی تحت شکنجه قرار گرفته است. نامبرده به اتهام توهین به خمینی و خامنه ای تحت بازجویی قرار دارد و مدت دو هفته است که ممنوع الملاقات می باشد. ( فعالان حقوق بشر در ایران 22/8/86 )
115 ـ دو روحانی سنی جوانرودی بنامهای حسن حسینی و سیف الله حسینی پس از 43 روز بازداشت هرکدام با قرار وثیقه 20 میلیون تومانی از زندان همدان آزاد شدند. .( سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان 25/8/86 )
116 ـ پیمان فتاحی 34 ساله مسئول جمعیت « آل یاسین » بیش از 5 ماه است که به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق فرقه سازی در بند 209 زندان اوین در بازداشت بسر می برد. نامبرده تحت فشارهای شدید روحی قرار دارد تا به « بدعت گزاری در دین » اعتراف کند.( سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان 27/8/86 )
117 ـ میثاق یزدان نژاد 21 ساله ، دانشجویی که پس از شرکت در مراسم نوزدهمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی در خاوران ، روز 18 شهریور بازداشت و به بند 209 زندان اوین منتقل شده است. متین راسخ بازپرس شعبه یک دادگاه انقلاب از دادن هرگونه اطلاع به خانواده نامبرده خودداری می کند.
( فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران 30/9/86 )
اخبار فعالان جنبش زنان :
118 ـ سوسن طهماسبی فعال جنبش زنان، برای انجام سفری قصد خروج از کشور را داشت ، توسط مامورین امنیتی نهاد ریاست جمهوری در فرودگاه ممنوع الخروج شد. پاسپورت و کامپیوتر شخصی نامبرده در فرودگاه ضبط گردید. نامبرده جهت بازجویی به دادگاه احضار شد. ( امیر کبیر 2/8/86 )
119 ـ نسرین افضلی ، شهلا انتصاری و ناهید انتصاری از فعالان جنبش زنان و از بازداشت شدگان تجمع 13 اسفند 85 به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و برهم زدن نظم عمومی جهت محاکمه به دادگاه انقلاب تهران احضار شدند. ( میدان زنان 5/8/86 )
120 ـ رضوان مقدم ، جلوه جواهری ، سوسن طهماسبی و سارا ایمانیان از فعالان جنبش زنان و از بازداشت شدگان تجمع 13 اسفند 85 جهت محاکمه به دادگاه انقلاب تهران احضار شدند. ( زنستان 6/8/86 )
121 ـ زارا امجدیان فعال جنبش زنان به اتهام اجتماع و تبانی برعلیه امنیت ملی ، اخلال در نظم عمومی و تمرد از دستور پلیس در شعبه 13 دادگاه انقلاب تهران محاکمه شد.( زنستان 6/8/86 )
122 ـ دلارام علی فعال جنبش زنان و از بازداشت شدگان تجمع 22 خرداد 85 در شعبه 36 دادگاه تجدید نظر استان تهران به دو سال و شش ماه حبس تعزیری محکوم گردید. ( ایسنا 13/8/86 )
123 ـ هانا عبدی 21 ساله فعال جنبش زنان و عضو انجمن زنان آذر مهر کردستان توسط ماموران امنیتی در سنندج بازداشت شد. ماموران امنیتی خانه پدر او را تفتیش کردند، کیس کامپیوتر و چند دفترچه حقوقی کمپین یک میلیون امضاء را با خود بردند.( تغییر برای برابری 14/8/86 )
124 ـ معصومه ضیاء فعال جنبش زنان و از بازداشت شدگان تجمع 22 خرداد 85 به اتهام اقدام علیه امنیت کشور از طریق شرکت در تجمع غیر قانونی در دادگاه تجدید نظر به یکسال حبس تعزیری محکوم شد.
( کانون زنان ایرانی 20/ 8/86 )
125 ـ از سخنرانی سیمین چایچی فعال حقوق زنان و مسئول کمیته زنان pen کرد در کتابخانه مرکزی سنندج جلوگیری بعمل آمد.( موکریان نیوز 27/8/86 )
126 ـ مریم حسین خواه فعال جنبش زنان ، عضو تحریریه سایت زنستان و تغییر برای برابری به اتهام نشر اکاذیب ، تشویش اذهان عمومی و تبلیغ علیه نظام مورد بازجویی قرار گرفت و بدستور قاضی شعبه یک دادسرای امنیت دادگاه انقلاب تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. لازم به یاد آوری است که گزارشگران بدون مرز دستگیری مریم حسین خواه را محکوم کردند و یاد آور شدند ایران از جمله کشورهای سرکوبگر در عرصه اینترنت است و در لیست 13 کشور « دشمنان اینترنت » در جهان قرار دارد. ( نوروز 28/8/86 )

اخبار کارگری :
127 ـ منصور اسانلو رئیس سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه به اتهام تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی در شعبه 14 دادگاه انقلاب تهران به 5 سال حبس تعزیری محکوم شد. ( ایسنا 8/8/86 )
128 ـ ابراهیم مددی نایب رئیس سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و از بازداشت شدگان مقابل منزل منصور اسانلو به اتهام اقدام علیه امنیت ملی در شعبه 28 دادگاه انقلاب تهران به 2 سال حبس تعزیری محکوم شد. نامبرده از زندان اوین به زندان قزل حصار منقل شده است.( ایسنا 8/8/86 )
129 ـ سید داود رضوی عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و از بازداشت شدگان جلوی منزل منصور اسانلو در 18 مرداد 86 جهت بازجویی به بازپرسی شعبه 1 ویژه امنیت دادسرای تهران احضار شد. نامبرده پس از یکماه بازداشت با قرار وثیقه 50 میلیون تومانی آزاد شد.
(سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه 10/8/86 )
130 ـ رمضان علیپور و محمد حیدری از فعالین کارگری شرکت هفت تپه همچنان در بازداشت اداره اطلاعات شوش بسر می برند، نامبردگان تحت بازجویهای طولانی توام با شکنجه های جسمی و روحی قرار دارند تا وادار به اعترافات دیکته شده اداره اطلاعات گردند. از طرف دادگاه انقلاب برای آزاد کردن هرکدام از کارگران زندانی مبلغ 50 میلیون تومان وثیقه تعیین کرده است. خانواده آنها وثیقه تعیین شده را تامین و به دادگاه انقلاب ارائه داده اند، ولی دادگاه انقلاب از پذیرفتن وثیقه و آزاد کردن کارگران خودداری می کند.
(فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران 21/8/86 )
131 ـ دو نفر از نمایندگان کارگران نیشکر هفت تپه بنامهای رحیم بساک و جلیل احمدی به ستاد خبری اداره اطلاعات شوش احضار و بازداشت شدند. ( حزب کمونیست کارگری ایران 28/8/86 )
132 ـ رضا دهقان فعال کارگری و از اعضای هیات بازگشایی سندیکای کارگران نقاشی و تزیئنات ساختمان توسط پایگاه چهارم پلیس امنیت نیروی انتظامی بازداشت و به دادگاه انقلاب منتقل شد. ( نوروز 29/8/86 )
133 ـ مدیریت شرکت ساختمان و نصب ای سی سی که در پالایشگاه آبادان قرار دارد بدون اخطار قبلی 300 تن از کارگران قرار دادی را از کار اخراج کردند. این کارگران در بخش ساختمان سازی سویل و داربست بندی به کار اشتغال داشتند . قرار دادهای این کارگران یکماهه است و با اخراج آنها هیچ گونه حق و حقوقی به آنها تعلق نمی گیرد. ( حزب کمونیست کارگری ایران 29/8/86 )
زندانیان سیاسی محکوم به اعدام :
134 ـ عدنان حسن پور عضو تحریریه هفته نامه توقیف شده « آسو » به اتهام محاربه در شعبه 32 دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد.( ایسنا 18/8/86 )
محکومين به اعدام:
135 ـ محمد حسن 31 ساله به جرم قتل همسرش لیلا 27 ساله در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران و با تائید شعبه 31 دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد. ( اعتماد 6/8/86 )
136 ـ ماکوان مولود زاده 20 ساله به اتهام تجاوز به عنف در سن 13 سالگی در شعبه 7 دادگاه کیفری استان کرمانشاه محکوم به اعدام شد. ماکوان در ماه رمضان سال گذشته ( مهرماه) به علت سیگار کشیدن در ملاء عام برای مدتی طولانی توسط نیروهای امنیتی در شهرستان پاوه بازداشت شده بود.نامبره را سوار بر الاغ کرده و در شهر چرخانده اند. افرادی که قبلا در دادگاه مدعی شده بودند ، ماکوان به آنها تجاوز کرده، در دادگاه حاضر شده و اعلام کرده اند اظهارات گذشته شان دروغ بوده است. سعید اقبالی وکیل این متهم خواستار فرستادن شاکیان به پزشک قانونی می باشد، ولی ریاست دادگاه نمی پذیرد. پدر ماکوان می گوید: پسر من سابقه چندین مرتبه درگیری با مامورین را دارد و هر بار برای چندین روز بازداشت می شد. در همین زمینه سازمان عفو بین الملل و سازمان دیده بان حقوق بشر طی نامه هایی خطاب به مقامات دولت ایران خواستار لغو حکم اعدام ماکوان مولود زاده شدند. ( اعتماد ملی 6/8/86 )
137 ـ مهدی 25 ساله به جرم قتل همسرش زینب 21 ساله ، پدر و مادر همسرش ، امامقلی 55 ساله و معصومه 50 ساله در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیز محمدی به 3 بار اعدام در ملاء عام محکوم شد. ( اعتماد 9/8/86 )
138 ـ آراز محمد به جرم قتل محمد حسین 26 ساله در شعبه 1157 دادگاه جزایی تهران به ریاست قاضی اللهی زاده و با تائید دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد. ( ایران 10/8/86 )
139 ـ امیر حسین 30 ساله به جرم قتل علی 53 ساله در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیز محمدی محکوم به اعدام شد. ( اعتماد 13/8/86 )
140 ـ قاسم 28 ساله به جرم ربودن 15 کودک و تجاوز به عنف در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران و با تائید شعبه اول دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد. ( ایران 14/8/86 )
141 ـ نصرت به جرم قتل شهربانو 67 ساله و سکینه در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران و با تائید شعبه 31 دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد. ( اعتماد 14/8/86 )
142 ـ صابر به جرم قتل نعمت با تائید دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد. ( اعتماد 14/8/86 )
143 ـ محمود 54 ساله به جرم قتل عبدالله 56 ساله در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران و با تائید شعبه 26 دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد. ( اعتماد ملی 15/8/86 )
144 ـ افشین 21 ساله تبعه افغانستان به جرم قتل میثم در شعبه 74 دادگاه استان تهران به ریاست قاضی تردست محکوم به اعدام شد. ( ایسنا 16/8/86 )
145 ـ نعیم 26 ساله به جرم قتل محمد 45 ساله در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیز محمدی و با تائید شعبه 41 دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد. ( اعتماد ملی 22/8/86 )
146 ـ شبنم 30 ساله به جرم قتل همسرش مرتضی 26 ساله در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیز محمدی محکوم به اعدام شد. ( ایران 23/8/86 )
147 ـ یک مرد به جرم قتل چهار نوجوان در شهرستان تفت به حکم دادگستری استان یزد به چهار بار اعدام در ملاء عام محکوم شد.( کیهان 27/8/86 )
148 ـ علی 15 ساله تبعه افغانستان به جرم قتل جان احمد 8 ساله در شعبه 74 دادگاه استان تهران به ریاست قاضی قاسم حسینی کوه کمره ای و با تائید شعبه 39 دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد. (ایسنا 28/8/86)
149 ـ علی اکبر 27 ساله به جرم قتل سیامک در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران و با تائید شعبه 33 دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد. ( اعتماد ملی 29/8/86 )
150 ـ علی رضا 34 ساله به جرم قتل کرامت 57 ساله در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران و با تائید شعبه 40 دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد. ( اعتماد 29/8/86 )
151 ـ خسرو 16 ساله اهل اندیمشک به جرم قتل امین 20 ساله در شعبه 74 دادگاه استان تهران به ریاست قاضی قاسم حسینی کوه کمره ای محکوم به اعدام شد. ( اعتماد 29/8/86 )
قتل مشکوک :
152 ـ بدنبال مرگ مشکوک دکتر زهرا بنی یعقوب 27 ساله در بازداشتگاه ستاد امر به معروف و نهی از منکر در 21 مهر ، پزشکی قانونی همدان وجود دو کبودی را بر بدن وی تائید کرده است. رحیم بنی یعقوب برادر زهرا گفت: پارچه ای که ماموران ادعا می کنند زهرا به وسیله آن دست به خودکشی زده است ، با قد و وزن او مطابق نیست. وی در ادامه با بیان اینکه حدود 20 روز است که بدنبال پرینت مکالمات تلفنی خواهرش است اما هر بار مسئولان به بهانه ای آن را به خانواده اش تحویل ندادند. نامبرده با انتقاد از اینکه هنوز با گذشت این مدت زمان به ما اجازه بازدید از صحنه قتل را ندادند. شیرین عبادی وکیل پرونده اعلام کرد: طبق گفته خانواده زهرا ، هنگام دفن جسد از گوش و بینی وی خون خارج شده که این امر شائبه شکستگی جمجمه وی را تقویت می کند. ( اعتماد ملی 11 و 18 /8/86 )
احکام اجرا شده اعدام توسط دادگاهها :
153 ـ اکبر عباسی به اتهام قتل امیر ز و سیروس ز به حکم قوه قضائیه در زندان مرکزی سنندج به دار آویخته شد. ( سازمان دفاع از حقوق بشر در کردستان 1/8/86 )
154 ـ سه جوان 19 تا 24 ساله به جرم آدم ربایی توام با اذیت و آزار به حکم دادگاه کیفری زاهدان و تائید دیوانعالی کشور به عنوان مفسد فی الارض در زندان مرکزی زاهدان به دار آویخته شدند. ( ایران 3/8/86 )
155 ـ صادق م به جرم قتل راضیه خ به حکم شعبه دوم دادگاه کیفری استان فارس و با تائید شعبه 37 دیوانعالی کشور در محله سهل آباد شیراز در ملاء عام به دار آویخته شد. ( کیهان 3/8/86 )
156 ـ محمد بیگلری 26 ساله به جرم قتل محسن 66 ساله به حکم شعبه 17 دادگاه کیفری استان اصفهان به ریاست قاضی هاشم رضایی و با تائید دیوانعالی کشور در زندان مرکزی اصفهان به دار آویخته شد. ( جمهوری اسلامی 3/8/86 )
157 ـ بهروز زنگنه 21 ساله و علی خرم نژاد 22 ساله به جرم تجاوز به یک دختر دانشجو بدستور قوه قضائیه در زندان مرکزی بوشهر به دار آویخته شدند. ( جمهوری اسلامی 7/8/86 )
158 ـ دو نفر به جرم قاچاق مواد مخدر به حکم قوه قضائیه در شهرستان ماهان واقع در استان کرمان به دار آویخته شدند. ( جمهوری اسلامی 7/8/86 )
159ـ جمعه خان گمشاد زهی به جرم قاچاق مواد مخدر به حکم قوه قضائیه در زندان مرکزی زاهدان به دار آویخته شد. ( ایران 9/8/86 )
160 ـ احمد 28 ساله به اتهام شرارت و تجاوز به عنف به حکم دادگستری اراک و با تائید دیوانعالی کشور در میدان فراهان اراک در ملاء عام به دار آویخته شد. ( کیهان 10/8/86 )
161 ـ محمد جمراسی 39 ساله به جرم تجاوز به یک دختر 11 ساله به حکم دادگستری قم و با تائید شعبه 32 دیوانعالی کشور در میدان نبوت منطقه نیروگاه قم در ملاء عام به دار آویخته شد. ( ایران 10/8/86 )
162 ـ اصغر 27 ساله به جرم قتل امیر حسین 24 ساله به حکم شعبه 17 دادگاه کیفری اصفهان و با تائید شعبه 37 دیوانعالی کشور در زندان اصفهان به دار آویخته شد. ( کیهان 13/8/86 )
163 ـ ف م 33 ساله به همراه 3 نفر دیگر به جرم قاچاق مسلحانه مواد مخدر به حکم دادگاه انقلاب بندرعباس و با تنفیذ دادستان کل کشور در زندان بندرعباس به دار آویخته شدند. ( اعتماد 13/8/86 )
164 ـ محمد صبا ملکی 22 ساله به جرم قتل به حکم قوه قضائیه در زندان مرکزی سقز به دار آویخته شد.
( سازمان دفاع از حقوق بشر در کردستان 14/8/86 )
165 ـ صبور فیض 21 ساله به جرم قاچاق هروئین به حکم دادگستری قم و با تائید دادستان کل کشور در ملاء عام به دار آویخته شد. ( کیهان 17/8/86 )
166 ـ رضا شاه کرمی دادستان عمومی و انقلاب ساوه گفت : دو نفر تبعه افغانستان بنامهای انور ت 20 ساله و عبدالرحمان ح 18 ساله به جرم تجاوز به یک زن تبعه هلند به حکم دادگاه کیفری ساوه و با تائید دیوانعالی کشور در میدان عاشوری ساوه در ملاء عام به دار آویخته شدند. ( کیهان 17/8/86 )
167 ـ یک نفر به جرم حمل و نگهداری دو کیلو هروئین به حکم قوه قضائیه در زندان مرکزی زاهدان به دار آویخته شد. ( کیهان 21/8/86 )
168 ـ سعید مرادی و حمید فلاحی به جرم قتل سه نفر و سرقت مسلحانه به حکم دادگستری شهرستان صحنه واقع در استان کرمانشاه و با تائید شعبه 32 دیوانعالی کشور در میدان خمینی شهرستان صحنه در ملاء عام به دار آویخته شدند.( ایسنا 23/8/86 )
169 ـ محمدرضا ترک 18 ساله ، منوچهر ترک 30 ساله و صفرعلی ورمزیار 31 ساله به جرم قتل 3 نفر بنامهای جواد ورمزیار 10 ساله ، حسن مالمیر 12 ساله و یوسف مالمیر 15 ساله به حکم دادگاه کیفری استان همدان و با تائید دیوانعالی کشور در زندان مرکزی همدان به دار آویخته شدند. محمدرضا ترک در زمان وقوع جرم 16 ساله بوده است. (جمهوری اسلامی 27/8/86 )
170 ـ به حکم دادگاه انقلاب بیرجند و با تائید دادستان کل کشور و رئیس دیوانعالی کشور پنج نفر به اتهام قاچاق مواد مخدر در بیرجند اعدام شدند. ( فارس 29/8/86 )
اخبار مربوط به سرکوب عمومی :
171 ـ بدستور سید علی خامنه ای در مرحله دوم طرح افزایش امنیت اجتماعی ماموران نیروی انتظامی تهران بزرگ از شب گذشته تا به صبح امروز 441 نفر را به اتهام قاچاق مواد مخدر دستگیر کردند.( مهر 20 /8/86 )
172 ـ فرج الله وفادار فرمانده نیروی انتظامی شهرستان شاهرود اعلام کرد: بدستور مقامات قضایی پلیس امنیت عمومی 10 دختر و 10 پسر جوان را به علت شرکت در یک مجلس پارتی در خیابان فردوسی دستگیر کردند. در بین دستگیر شدگان 10 نفر دانشجو و 4 نفر محصل وجود دارد . ( فارس 28/8/86 )
173 ـ سردار احمد روزبهانی رئیس پلیس امنیت اخلاقی نیروی انتظامی اعلام کرد: 4800 نفر به اتهام « اراذل و اوباش » در سطح کشور دستگیر شده اند. وی افزود تاکنون 31 نفر از « اراذل و اوباش » دستگیر شده ( غیر از تهران بزرگ) محکوم به اعدام شده اند. همچنین 30 درصد از افراد دستگیر شده به ززندانهای طویل المدت محکوم شده اند. نامیرده گفت: 5 درصد از افراد دستگیر شده بین 14 تا 17 سال و 53 در صد بین 17 تا 23 سال سن دارند. ( فارس 29/8/86 )
"فعالین ایرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امریکای شمالی"
ihrnena@gmail.com 30/08/1386 برابر با 21/11/2007
انجمن فعالان حقوق بشر در ايران ـ کانادا :
FaalanHRC@yahoo.ca
siterahaei@yahoo.com : انجمن مدافعین حقوق بشرو دمکراسی در ایران – فرانسه
اتحادیه برای دمکراسی در ايران ـ ايتاليا :
updi@libero.it
اتحاد برای دفاع ازحقوق بشر در ایران – واشنگتن – آمریکا :
adhri1@yahoo.com
info@bashariyat.de :کانون دفاع از حقوق بشر در ایران – آلمان
shafaei@azadegy.de شبکه فعالان حقوق بشر ایرانی در آلمان :
HRIRNL@gmail.com : کانون دفاع ازدمکراسی در ایران– هلند
info@komitedefa.org : کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – سوئد
defendhriran_ca@yahoo.com :کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – کالیفرنیا – آمریکا
komitenoran@yahoo.noکمیته نوران ( کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – نروژ) :
yebarak@yahoo.ca : سازمان ایرانیان غرب کانادا – ونکور – کانادا
kupg_iran@yahoo.de : کمیته دفاع از زندانیان سیاسی ایران- برلین
mnrecht@hotmail.com فعالین ایرانی حقوق بشر- سوئیس:
فعالان دفاع از حقوق بشر : Irantestimony
info@irantestimony.com