Dec 31, 2007


اعمال فشار مضاعف بر زندانیان سیاسی

بنا بر گزارشات رسیده آقای ابوالفضل جهاندار فعال سابق دانشجویی به اندرزگاه 7 زندان اوین تبعید شد.
آقای ابوالفضل جهاندار فعال سابق دانشجویی که از شهریور ماه سال گذشته تا کنون در زندان اوین بسر می برد به دلیل آنچه که عدم رعایت قوانین زندان از سوی مسئولین زندان نامیده شده است به اندرزگاه 7 سالن 4 زندان اوین انتقال یافت . آقای جهاندار به تحمل 5/3 سال حبس تعزیری محکوم شده است .
همچنین گزارشاتی از اعمال فشار بر سایر زندانیان سیاسی نیز از زندان های اوین و گوهردشت حکایت دارد به طوری که در زندان اوین در ملاقات زندانیان با خانواده ها بازرسی بدنی به شدت انجام می گیرد و در زندان گوهردشت نیز محدودیت تماس های تلفنی برای تبعیدیان اخیر اوین نیز همچنان برقرار است.
در این بین مسئولین زندان گوهردشت از بیماری های جسمی یک زندانی به نام دکتر علوی جدایی که به دلیل ریاست کانون نخبگان ایران در زندان بسر می برد سوئ استفاده می کنند و برای اعمال فشار بر این زندانی از انتقال وی به بیمارستان خودداری کرده اند.
طبق نظر کمسیون پزشکی آقای دکتر علوی برای درمان بیماری قلب می بایست در بیمارستانی در کرح تحت درمان قرار میگرفت که تا کنون با مخالفت مسئولین زندان این امر میسر نشده است .


تبعید کاوه جوانمرد روزنامه نگار سنندجی به زندان مراغه
روزگذشته کاوه (داوود) جوانمرد روزنامه نگار سنندجی وخبرنگارهفته نامه کرفتو، از زندان سنندج به زندان مراغه تبعید شد .
کاوه جوانمرد که از سوی دادگاه انقلاب سنندج به اتهام همکاری با یکی از احزاب اپوزیسون ، به تحمل دو سال حبس و تبعید به زندان مراغه محکوم شده بود، حدود یکسال است که در زندان سنندج تحمل حبس می نماید.
گفتنی است نامبرده در پرونده ای دیگر نیز، به اتهام اقدام علیه امنیت ملی محکوم به تحمل دو سال حبس شده ، که این حکم اخیراً از سوی دیوان عالی کشور نقض و به دادگاه تجدید نظر استان کردستان ارجاع شده است.


گزارشگران بدون مرز خواهان آزادی عمادالدین باقی شد

سازمان گزارشگران بدون مرز، طی بيانيه ای با ابرازنگرانی شديد از «وضع سلامتی» عمادالدين باقی، روزنامه نگار زندانی، از مقام های جمهوری اسلامی خواست وی را آزاد کنند.
عماد الدين باقی، رييس انجمن دفاع از حقوق زندانيان، روز يکشنبه ۲۲ مهرماه ۱۳۸۶ به اتهام آنچه «ادامه فعاليت های خود در خصوص توهين به مقامات و تبليغ عليه نظام و اقدام عليه امنيت ملی»، خوانده شده، بازداشت شد.
سازمان گزارشگران بدون مرز، به نقل از صالح نيکبخت، وکيل مدافع آقای باقی می گويد: که او «تا کنون دوبار در زندان دچار ناراحتی قلبی شده و حمله ديگری برای وی بسيار خطرناک خواهد بود».
طبق اين گزارش، خانواده آقای باقی و وکيل مدافع او سرانجام روز پنجشنبه موفق به ملاقات وی در بيمارستان قمر بنی هاشم در تهران شدند. او اکنون به بخش عمومی زندان اوين منتقل شده است
در بيانيه گزارشگران بدون مرز تصريح شده است:«وضعيت نگاهداری عمادالدين باقی غير قابل قبول است. وی بيش از دو ماه در سلول انفرادی و در شرايط نامساعدی نگاهداری شده است. با توجه به وضعيت جسمی ايشان که در مدت بازداشت رو به وخامت گذاشته اشت و دو حمله قلبی نشان اين وخامت است، باور کردنی نيست که عمادالدين باقی از بيمارستان دوباره به زندان انتقال يابد».
خانواده عمالدین باقی پیش از بستری شدن وی، با انتشار نامه ای ضمن ارائه گزارشی از وضعيت اين زندانی سياسی تاکيد کرده بودند که وی در بازداشتگاه امنيتی نگهداری می شود.

-------------------------------------------------------------------------------------
هواداران جبهه ی دمکراتیک ایران - استان تهران,ضمن محکوم نمودن برخوردهای غیر انسانی بازندانیان سیاسی درزندانهای جمهوری اسلامی به سازمانهای طرفدار حقوق بشر وکمسیون حقوق بشر سازمان ملل هشدار میدهندکه بیش از این با رژیم حاکم بر ایران مماشات نکرده وتنها به صدوربیانیه ها که پشتوانه عملی ندارد بسنده نکنند بلکه راهکارهایی اعلام کنند که باعث انزوای سیاسی شدید کاربدستان رژیم شود.تاآنها بدانند که کشور ایران جزیره ای جدا افتاده نمی باشدتا هرچه بخواهند بر سر آزادیخواهان ونخبگان این ملت بیاورند
به نقل از وبلاگ آزاديخواهان دمكرات
http://democratl.blogspot.com


سفری عضو شوراي مركزي جبهه دمكراتيك ايران:پس از 45 روز علت بازداشت مهندس طبرزدی همچنان مبهم
است
خبرگزاری جبهه متحد دانشجویی- پرویز سفری عضو شورای مرکزی جبهه دمکراتیک ایران در گفتگو با شبکه رادیو تلویزیونی صدای آمریکا نسبت به وضعیت نقض حقوق بشر درایران ابرازنگرانی کرد. سفری با اشاره به گسترش روز افزون زندانیان سیاسی که اکنون علاوه براوین درزندان های گوهر دشت کرج زندان سنندج ودیگر شهرهای ایران مدام درحال افزایش می باشند به علت کثرت آنان شمارش اسامی را دشوارخواندو به عنوان نمونه از(مهرداد لهراسبی ،بهروزجاویدطهرانی زندانی بازمانده ازبازداشت شدگان 18 تیرماه 78 )حشمت ساران ،عمادالدین باقی (فعال حقوق بشر)وحشمت اله طبرزدی دبیرکل جبهه دمکراتیک ایران یاد کرد
پرویز سفری در زمینه چگونگی روند این پرونده ها به ویژه وضعیت مهندس طبرزدی افزود: ازآنجا که حکومت ازبازداشت شدگان سیاسی تحت عنوان امنیتی نام می برد لذا حتی به مقررات و آیین دادرسی خود نیز پایبند نبوده و وضعیت اینگونه زندانیان بنابرآنچه که حکومتگران می خواهند مشخص می شود.عضو شورای مرکزی جبهه دمکراتیک ایران وضعیت مهندس طبرزدی را باگذشت 45 روز ازبازداشت بی دلیل وی همچنان مبهم خواندوازبدتر شدن وضعیت بهداشتی وگرمایی زندان اوین درفصل سرماخبرداد

Dec 30, 2007

حقوق بشرفراموش شده درايران


حقوق بشرفراموش شده درايران و نقش لابي گران رژيم اسلامي
محمد پروین

گزارشی که تحت عنوان "تخمین امنیت ملی" (ان-اَی-ای) در مورد فعالیتهای هسته ای رژیم اسلامی منتشر شد، بر این واقعیت صحه گذاشت که رژیم اسلامی برنامه مخفیانه ای برای تولید سلاحهای اتمی داشته است. رژیم اسلامی و لابی گرانش همواره این مسئله را انکار کرده اند و بعد از انتشار این گزارش نیز هنوز رژیم این مطلب را تائیید نکرده است. بر اساس این گزارش، رژیم اسلامی بعلت فشار بین المللی این برنامه را در سال ۲۰۰۳ متوقف کرده است منتها در مورد اینکه در سالهای بعد از ۲۰۰۳ این برنامه از سر گرفته شده یا نه سکوت کرده و تخمینی ارائه نمی دهد.
اَیا توقف موقت فعالیتهای هسته ای رژیم اسلامی باید نظر ما را در مورد رژیمی که سالها به همه دنیا دروغ گفته است تغییر دهد؟ صرفنظر از چرائی جنجالهائی که بر سر این گزارش ایجاد شده، یک نکته کاملا روشن است: حامیان غربی رژیم اسلامی منجمله بسیاری از سیاست مداران، موسسات مالی بین المللی و رسانه ها، همراه با گروه های لابی گر ایرانی تلاش میکنند که با استفاده از این گزارش بیش از همیشه پذیرش بدون قید و شرط رژیمی را که از بزرگترین نقض کنندگان حقوق بشر است ارتقا دهند. اگر برنامه اتمی رژیم بطور مخفیانه پیش رفته است، نقض حقوق بشر توسط این رژیم هر روزه و بطور اَشکار انجام شده است.
در حالیکه رژیم اسلامی هر روزه به سرکوب اَزادیهای فردی، اجتماعی و اقتصادی مشغول است، جامعه جهانی به بی تفاوتی و سکوت خود ادامه میدهد. نمیتوان حتی یک جمله از جانب دولتهای غربی، یک نوشته از طرف به اصطلاح افراد و گروههای "مترقی" و یا یک شعار در تظاهرات ضد جنگ یافت که بنحوی "معامله بزرگی" را که اَنها برای پیشنهاد به رژیم اسلامی ارتقا میدهند به رعایت حقوق بشر ایرانیان مشروط کند.
اگر اَنها در تلاش خود برای پذیرش رژیم اسلامی از جانب جامعه جهانی موفق شوند، فعالان ایرانی که فداکاریهای بسیار در راه دموکراسی و اَزادی کرده اند با جبهه بسیارقویتری متشکل از رژیم اسلامی و همه دنیا مواجه خواهند شد.
دولتهای غربی و بویژه امریکا، موضوع حقوق بشر را بر اساس این درک نادرست که ایران برای تغییر رژیم اَمادگی ندارد نادیده گرفته اند. تلاش سازمان یافته عوامل رژیم و گروههای لابی گر در پخش اخبار نادرست، نقش زیادی در ایجاد چنین درکی داشته است. مجموعه ای از کارهای تحقیقی در مورد لابی گران صحت این ادعا را ثابت میکند [۱]. بعنوان مثال، تریتا پارسی، پرزیدنت سازمان نیاک در مقاله ای که اخیرا نوشته است [۲]، ایده تغییر رژیم توسط مردم ایران را بدون ارائه هیچ بحث منطقی و یا اَماری، شدیدا رد کرده است. او مینویسد:
" ... انتخاب فعلی ایرانیان بین رژیم اسلامی و اَزادی دموکراتیک نیست. این انتخاب بین هرج و مرج و ثبات است. ازدیاد فزاینده تنش با امریکا در طی سالهای گذشته فقط باعث این شده است که دولت با محدود کردن فضا برای فعالان مدافع دموکراسی، قدرت خود را حفظ کند. صرفنظر از اینکه نظر ما در مورد رژیم اسلامی چه باشد، نمی توانیم با خوش خیالی به رفتن اَنی اَنها فکر کنیم."
او سپس با قلب ماهیت تحریم که ادامه حیات رژیم به اَن وابسته است، بدون ارائه هیچ دلیلی از اَن بعنوان یک "شکست اَزمون شده" نام میبرد. تریتا پارسی مینویسد:
"... تا بدینجا، صرفنظر از نمونه های محدود، دولت امریکا نه شانسی منصفانه به مذاکرات داده است و نه اینکه سیاستی دال بر قبول و اَمیخته شدن (رژیم اسلامی) در منطقه داشته است. از طرف دیگر، سیاست تحریم و منازعه یک شکست اَزمون شده بوده است."
او سپس نتیجه میگیرد که واشنگتن باید هر اَنچه را که رژیم اسلامی میخواهد به او بدهد:
"... فقط واشنگتن میتواند به تهران هر اَنچه را که اَنها بدنبالش هستند بدهد. ایران میخواهد در تمام تصمیم گیریهائی که در مورد ناحیه میشود شرکت داشته باشد. اگر امریکا رژیم را به عنوان یک قدرت در ناحیه نشناسد، ایران میتواند هزینه های بسیاری برای امریکا ایجاد کند ولی نمیتواند بدون موافقت امریکا جائی بر سر میز مذاکرات داشته باشد. این همان هویج با ارزشی هست که امریکا میتواند در عوض تغییر رفتار رژیم ایران به اَن بدهد. در واقع، این برگ برنده ای است که در اَستین امریکاست و تصمیم گیران واشنگتن بر اَن واقف نیستند."
اَنچه تریتا پارسی در این نوشته پیشنهاد میکند چیزی است که تشکیلات دیگر لابی گر هم میگویند و میتوان اَنرا چنین خلاصه کرد:
۱- با رژیم اسلامی نمیتوان مقابله کرد
۲- حقوق بشر در ایران حق انتخاب نیست. حق انتخاب، ثبات است.
۳- این ثبات را نه با تحریم بلکه با دادن هر اَنچه که رژیم ایران واقعا بدنبال اَنست میتوان ایجاد کرد که عبارتند از: حضور در همه تصمیم گیریهای مربوط به منطقه؛ برسمیت شناختن اَن بعنوان قدرت منطقه و عدم کنترل برنامه های اتمی.
به باور من، با توجه به واقعیت های زیر، نظر این لابی گران در تمامی این موارد نادرست است:
- رژیم اسلامی لرزان و ضربه پذیر است
- تا نقض حقوق بشر در ایران ادامه دارد، ثبات امکان پذیر نیست.
- تحریم هوشمندانه میتواند به ایجاد ثباتی دائمی کمک کند.
در طول ۲۸ سال گذشته، رژیم اسلامی سعی کرده است با زندان، شکنجه و اعدام و خفه کردن صدای مخالفان قدرت خود را حفظ کند. سرکوب رژیم نشانگر وحشتش از مردم ایران و اَگاهی از ضربه پذیریش میباشد. این تنها فعالان سیاسی نیستند که مورد حمله هستند. ماموران امنیتی به خود میبالند که مبارزه اَنها بر علیه زنانی که پوشش اسلامی را رعایت نمیکنند، جوانانی که اَرایش موهایشان غربی است، مغازه دارانی که لباسهای نامناسی میفروشند و جفت های دختر و پسری که در خیابان راه میروند از ماه اَوریل تا سپتامبرامسال منجر به دستگیری بیش از ۵۰۰ هزار نفر شده است. علیرغم اَنچه عوامل رژیم و لابی گرانش تبلیغ میکنند واغلب رسانه های غربی نیز ارتقا داده اند، اکثریت ایرانیان با کلیت این رژیم مخالفند و یک سیستم دموکراتیک سکولار را طلب میکنند.
البته، بسیاری از ایرانیانی که مخالف رژیم اسلامی هستند چندان فعال نیستند. اَنها شاهد این هستند که رژیم اسلامی صرفنظراز پیشینه درازمدتش درنقض حقوق بشر و کارهای تروریستی، ممکن است بزودی مورد پذیرش رسمی جامعه جهانی قرار بگیرد. مردم ایران خواست و توانائی جنگیدن و مغلوب کردن رژیم اسلامی را دارند ولی قادر به جنگ بر علیه همه دنیائی که دشمن اَنها را تغذیه میکنند و نیروهای سرکوبش را بازسازی مینمایند نیستند. اَنها میدانند که با دراَمیخته شدن کامل منافع غرب و رژیم اسلامی ایجاد تغییرات بسیار مشکل خواهد شد. مردم ایران احساس میکنند که طرد شده اند و به این دلیل است که با نگرانی منتظر روشن شدن این روابط هستند.
لابی گرانی چون تریتا پارسی در تلاش این بوده اند و هستند که مسائل مردم ایران را که خود از عوامل مهم ایجادش هستند، دست اَویزارتقای این ایده کنند که رژیم اسلامی غیر قابل لمس است. اَنها این واقعیت را پنهان میکنند که اگر موانع خارجی برداشته شود به این معنی که رژیم اسلامی مورد پذیرش دولتهای غربی قرار نگرفته و به اَن مشروعیت ندهند، مردم ایران قادر خواهند بود که اَزادیهای اساسی خود را از طریق مبارزات بدور از خشونت و نافرمانی مدنی بدست اَورند و دنیا را از خطر رژیم اسلامی محفوظ دارند. تنها کمکی که اَنها نیاز دارند اعمال تحریمی هوشمندانه از طرف جامعه جهانی علیه رژیم اسلامی است.
منابع:
۱- مجموعه ای از گزارشات تحقیقی در مورد گروه های لابی گر رژیم اسلامی
۲- چالش ایران، تریتا پارسی، نشریه نیشن، ۱۹ نوامبر ۲۰۰۷
۳- چالش ملاها، محمد پروین، امریکن دیلی، ۱۱ دسامبر ۲۰۰۷
MEHRP.O. Box 2037 P.V.P. , CA 90274 Tel: (310) 377-4590; Fax: (310) 377-3103
E-mail:
mehr@mehr.orgURL: http://mehr.org

Dec 27, 2007

به خاطر بچه هایش او را ببخشید

راحله وقتی به خانه برمی گردد، شوهرش را، که زودتر از همیشه به خانه بـرگشتـه بود با زن دیگری لخت می بیند. با هم درگیری لفظی پیدا می کنند و ظاهرا مجادله تمام می شود.

ولی یادآوری آن صحنه برای راحله عذاب آور بود. شب دوباره دعوا و مشاجره ای بین آنها در میگیرد و شوهرش می گوید تو دیگر زیبا وجوان نیستی، دو تا بچه آوردی و من دیگر تو را نمی خواهم و از تو لذت نمی برم!

راحله با شنیدن این حرف تمام زندگی و جوانیش را تباه شده می بیند . او می داند که با تمام رنج و عذابی که تحمل می کند باز هم حق طلاق ندارد! بر فرض هم طلاق بگیرد کجا برود؟ فرزندانش چه می شوند، قانون! هرگز مدافع او نیست و حضانت فرزندانش را به او نمی دهد. دلش نمی آید دختر 5 ساله و پسر3 ساله اش را تنها بگذارد.

راحله می داند، حتی اگر شکایت هم کند چطور ثابت کند که همسرش با کس دیگری رابطه دارد، بر فرض هم که ثابت کرد همسرش طبق قانون شرع می تواند چند همسر اختیار کند و بی نهایت صیغه ! و اگر این مسئله عکس قضیه بود، شوهرش حق داشت او را به نام ناموس پرستی، به قتل برساند!

راحله می داند که دیگر بدرد شوهر نمی خورد، آخر 2 تا بچه بدنیا آورده و دیگر از ریخت و هیکل افتاده! و اگر بچه ای بدنیا نمی آورد و از ریخت و هیکل نیفتاده بود به جرم اجاق کور بودن باز هم محکوم به مشاهده معاشقه شوهرش با زن دیگری بود!

آخر طبق قوانین زن ستیز ما، این حق مرد است که لذت ببرد! حق مرد است که تعیین کند که زن چند بچه بدنیا بیاورد و اگر دلش بچه نخواهد، زن حق ندارد! حق مرد است که هر وقت از زنش خسته شد مانند دستمالی استفاده شده بدور بیندازد و طلاقش بدهد! حق مرد است که مالک مطلق فرزندانش باشد، حق مرد است که هرچند تا دلش بخواهد صیغه کند و هرگز برچسب فساد اخلاقی نمی خورد حق مرد است که .......

راحله همه اینها را می داند، ولی نمی داند چطور با میله آهنی همسرش را به قتل رسانده و این جنایت رخ داد آخر خیلی اذیت شده و رنج کشیده بود آنهم از سوی نزدیک ترین فرد زندگیش تحقیر شده بود! نگران زندگی و بچه هایش بود و دیگر تحمل حقارت بیش از این را نداشت ..

حالا راحله، این روزها با مرگ دست و پنجه نرم می کند و با چشمانی نگران از سرنوشت فرزندانش در انتظار اجرای حکم ضد انسانی قصاص، گذشت ثانیه او را به سوی مرگ هدایت می کند.

راحله نوشته دلش به حال شوهرش هم می سوزد ! راحله این را خوب فهمیده که شوهرش، خودش، تمامی راحله ها و انسان هایی که محکوم به قصاص هستند، قربانیان مناسبات اجتماعی جامعه بیمار، تبعیض و نابرابری و ستم طبقاتی هستند.

روز چهارشنبه راحله قصاص میشود، روزی که یکبار دیگر، انسانی را به کشتن انسان دیگر تشویق و ترغیب می کند، روزی که به همه مان گوشزد میکند که باید بترسیم! روزی که آویزه گوشمان کنیم که مردان ازحقوق بیشتری برخوردارند، روزی که باز هم کودکان دیگری از حمایت و مهر مادری محروم می شوند، روزی که حق حیاتِ انسانی را از او میگبرند و به ما گفته اند که بجان هم افتادن و دشمن هم شدن جزئی از حقوقمان است!!

برای نجات جان راحله ها تلاش کنیم و به این قوانین ضد انسانی قصاص پایان دهیم.

شراره رضایی

27/9/86



نامه ای از " راحله زماني" براي بخشش به خانواده شوهرش

راحله زماني زني كه قرار است چهارشنبه در زندان اوين به دار اويخته شود ديروز با ارسال نامه اي به خانواده شوهرش از انها خواست به خاطر بچه هايش او را ببخشند .

وي همچنين خواستار توقف اجراي حكم از سوي قوه قضاييه شد كه بتواند فرصت كافي براي اخذ رضايت داشته با شد. در اين نامه آمده است: من از اين كه ناخواسته اين كار را كرده‌ام پشيمانم. هنوز باورم نمي‌شود كه چه كرده‌ام. فكر مي‌كنم خواب ديده‌ام. آنقدر اذيت شده بودم و آنقدر رنج كشيده بودم كه يك لحظه كنترلم را از دست دادم و نفهميدم چه شد. من هم خيلي ناراحتم. باور كنيد من هم دلم براي شوهرم مي‌سوزد. اما اين كار ناخواسته بود. من مي‌خواستم زندگي ‌ام را حفظ كنم. اما يك دفعه اتفاق افتاد. كاري كنيد حالا كه بچه‌هايم بي‌پدر شده‌اند ديگر بي‌مادري نكشند. سه سال است كه بچه‌هايم (دختر ۵ ساله و پسر ۳ ساله‌ام) را نديده‌ام. اما مي‌دانم كه الان يك چيز را گم كرده‌اند: مادر مي‌خواهند. اينها بچه‌هاي خانواده شوهرم هم هستند از آنها خواهش مي‌كنم فقط به آرامش خودشان و انتقام از من فكر نكنند به روح و روان بچه‌هاي من كه بچه‌هاي خودشان هم هستند، فكر كنند. اين بچه‌ها بدون پدر و مادر چطور بايد بزرگ شوند. وقتي بزرگ شوند نمي‌گويند چرا مادر ما را نبخشيديد. نمي‌گويند چرا نگذاشتيد ما بزرگ شويم و تصميم بگيريم. من سه سال است كه بچه‌هايم را نديده‌ام. چهار بار درخواست كرده‌ام اما آنها را نياورده‌اند. قبلاً براي ملاقات آنها خيلي اصرار نداشتم چون مي‌ترسيدم اگر آنها را ببينم قلبم بلرزد. مي‌ترسيدم نه خودم ديگر دوري آنها را طاقت بياورم و نه آنها دوري من را. اما حالا مي‌خواهم آنها را ببينم. دلم ديگر به تنگ آمده، ديگر تحمل دوري بچه‌هايم را ندارم.

آن قتل فقط يك اتفاق بود. من نمي‌دانم يك لحظه چه بلايي سرم آمد كه اين كار را كردم. بچه‌هاي من تازه اول زندگي‌شان است چطوري بي‌پدر و مادري بكشند. آنها به هر حال بزرگ مي‌شوند اما محبت مادر و بوي تن مادر يك چيز ديگر است. كاش پدرشان بالاي سرشان بود. كاش من مي‌مردم و اين اتفاق نمي‌افتاد. من به خاطر خودم نمي‌گويم، فقط به خاطر بچه‌هايم مي‌گويم. اگر پسرشان را دوست دارند فكر بچه‌هاي او را هم بكنند. نخواهيد كه درد بچه‌ها دو برابر شود. اگر من ظالم و گناهكار هستم، بچه‌ها كه گناهي ندارند. به خاطر آنها مرا ببخشيد و از خون من بگذريد.

من خانواده شوهرم را مثل پدر و مادر خودم مي‌دانم. الان هم خيلي براي آنها ناراحتم و براي اتفاقي كه براي پسرشان افتاده خيلي پشيمانم. آنها به خاطر يك لحظه‌يي كه نفهميدم چه شد، فكر مي‌كنند با پسرشان يا خودشان كينه و دشمني دارم ولي اينجوري نيست و من واقعاً نفهميدم كه چه كردم و الان پشيمانم. من هر شب خواب خانواده شوهرم را مي‌بينم و الان كه از خانواده او دور شده‌ام انگار از خانواده خودم دور شدم. فكر كنند من هم بچه خودشان هستم. من هم اميدم اين است كه آنها از خون من بگذرند. اصلاً نمي‌توانم تصور كنم آنها طناب دار را دور گردن من بيندازند.

طرح استیضاح وزیر کشور

طرح استيضاح وزير کشور با ۲۰ امضا تقديم هيات‌رييسه مجلس شد، ايسنا

خبرگزاری دانشجويان ايران - تهران
سرويس: مجلس

طرح استيضاح مصطفی پورمحمدی ـ وزير کشور ـ با ۲۰ امضاء تقديم هيات رييسه مجلس شد.

به گزارش خبرنگار پارلمانی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، رفعت بيات ـ عضو فراکسيون اصولگرايان مجلس ـ با اعلام اين خبر، متن اين استيضاح را در اختيار خبرنگاران قرار داد.

در متن استيضاح وزير کشور آمده است:

رياست محترم مجلس شورای اسلامی
جناب آقای دکتر حداد عادل

باسلام

احتراما ما امضاءکنندگان زير با ارايه دلايل پيوست و با در نظر گرفتن اصل ۸۹ قانون اساسی، طرح استيضاح وزير محترم کشور جناب حجت الاسلام والمسلمين آقای پورمحمدی را تقديم هيات رييسه می کنيم. خواهشمند است مطابق ماده ۲۲۸ آيين‌نامه داخلی مجلس شورای اسلامی برای طرح در مجلس و اعلام به وزير محترم اقدام فرماييد.

هم‌چنين در بخش « دلايل استيضاح» از آن‌چه اجرانشدن و تحقق نيافتن وعده‌ها و برنامه‌های وزير کشور در زمان رای اعتماد، نبود نظارت کامل بر اجرای وظايف معاونت‌های وزارت کشور در سطوح مختلف زير مجموعه خود در استان‌ها، انتصاب استانداران ناکارآمد و مساله‌دار در بعضی استان‌ها، تغييرات مکرر در معاونت‌های وزارت کشور از جمله معاونت‌های سياسی و امنيتی، ارايه گزارش کاذب و غيرواقعی از سوی بعضی از استان‌ها نسبت به درصد و چگونگی پيشرفت مصوبات هيات دولت در سفر استانی، ضعف اجرايی در کنترل امنيت مرزهای داخلی به ويژه در شرق و غرب کشور، تعامل نداشتن با نمايندگان مجلس شورای اسلامی در چارچوب نظارتی و بند ۱۵ اصل سوم قانون اساسی، ايجاد هزينه و صرف زمان برای اجرايی کردن سيستم رايانه‌يی انتخابات کشور قبل از اخذ موافقت کامل شورای نگهبان و احراز شرايط نرم‌افزاری و سخت‌افزاری آن، نبود نگرش فرهنگی در عملکرد اجرايی نيروی انتظامی برای تاثيرگذاری عميق اعتقادی و اسلامی در رفتارهای اجتماعی، مسائل مربوط به عزل و نصب‌ها و رعايت نکردن چارچوب مصوبه يک صدمين جلسه شورای عالی اداری در چگونگی احراز شرايط و پيشينه افراد برای انتصاب و ارتقاء شغلی و ....، تعلل و وقت‌کشی در تاييد شهرداران انتخابی شوراهای شهری که بعضا حداقل ۸ ماه بدون شهردار بوده و يا هستند، نداشتن نظارت بر تشکيل منظم کميسيون ماده ۵ شهرداری‌های بعضی از استان‌ها و اعمال تصميم‌های توافقی در اخذ عوارض عمرانی و تاثير مستقيم آن در افزايش قيمت مسکن و رکود توسعه عمرانی کشور، فقدان تدبير در تعيين روز ۲۴ اسفند برای انتخابات مجلس هشتم که از نظر تاريخ سياسی بد سابقه و بدخاطره برای مردم و انقلاب اسلامی است؛ نداشتن مديريت اجرايی صحيح سهميه‌بندی بنزين در آن بخشی که به وزارت کشور مربوط می‌شود و ايجاد چالش جدی در تحقق نيافتن اهداف دولت و مجلس در تبصره ۱۳ از جمله در چند نرخی شدن بنزين و خروج سهميه‌بندی از هدف اصلی قانونگذار و تحقق نيافتن ساخت جايگاه‌های پيش‌بينی شده CNG در استان‌ها؛


اجرا نشدن تعهدات اعتباری و پشتيبانی وزارت کشور برای تکميل نهايی پروژه متروی تهران، انجام فعاليت تبليغاتی برخی مسوولان استانی در انتخابات، طولانی شدن زمان پاسخ به ارتقای بسياری از فرمانداری‌ها، شهرها، بخش‌ها و دهداری‌های جديد و تصويب گزينشی برخی از آن‌ها و ابلاغ نکردن حکم ارتقای فرمانداری‌های ويژه خوانده شده، به عنوان موارد استيضاح ياد شده است.

امضا کنید

http://sosfiroozi.wordpress.com/petition/
جهت حمایت از توقف حکم دکتر فیروزی به آدرس فوق مراجعه نمائید و امضا کنید

خبری از سه دانشجوی پلی تکنیک

احسان منصوری، احمد قصابان و مجید توکلی سه دانشجوی دانشگاه صنعتی امیرکبیر از شش مورداتهامی در دادگاه عمومی تبرئه شده و شنبه آزاد می شوند

خبرهای رسیده اززندان اوین و خودکشی یکی از دانشجویان

خبرهای رسیده از زندان اوین حاکی است یکی از دانشجویان بازداشت شده در بند ۲۳۵ زندان اوین، بر اثر شدت شکنجه با زدن رگ دست خود اقدام به خودکشی کرده و وضعیت وی وخیم است. نام دانشجوی مذکور اعلام نشده است، اما پیش از این گفته شده بود سعید حبیبی، مهدی گرایلو و بهرور کریمی زاده از جمله دانشجویانی هستند که در این بند نگهداری می شوند. دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب روز سه شنبه با انتشار اطلاعیه ای خبر خودکشی یک دانشجو در زندان اوین را تایید کردند ...

پیروزی مبارزات پیگیر علیه استبداد و سرکوب

بالاخره مبارزات پيگير دانشجويان سراسر كشور وهم صدايي مردم سراسر دنيا ،عمله هاي استبداد و سركوب را وادار به عقب نشيني كرد تا سه دانشجوي مظلوم و بي گناه پلي تكنيك (احمد قصابان، احسان منصوري و مجيد توكلي) آزاد شوند. آزادي سه دانشجو به ما اثبات كرد كه استواري و ايستادگي در پيگيري خواسته هاي به حق نتيجه خواهد داد و به اقليت مستبد نيز نشان داد كه در نهايت در مقابل مبارزات پيگير اكثريت راهي جز تسليم شدن و زانو زدن ندارند.

دانشجويان دانشگاه اصفهان بدانند، پيگيري و ايستادگي و اعتراضات منظم ما از 13 آبان تا 13 آذر كه يكي از خواسته هاي عمده ي آن آزادي سه دانشجوي در بند پلي تكنيك در كنار اعتراضات سايردانشگاه ها به ثمر نشست و اين نكته را اثبات كرد كه اتحاد و تداوم در مبارزه يگانه راه پيروزي مي باشد و قدرت هر اقليت مستبدي در نهايت در مقابل اراده ي آهنين اكثريت زانو خواهد زد.

هم اينك به حاكميت و مسئولين امنيتي كشور نصيحت مي كنيم كه از اين تجربه درس بگيرند و خود را بيش از اين نزد دانشجويان و مردم منفور نكنند و افراد بازداشت شده ي 13 آذر كه در صدد بزرگداشت 16 آذر( روز دانشجو)، نظير: بهروز كريمي زاده، سعيد حبيبي، مهدي گرايلو، بيژن صباغ و ساير دوستان ما در سراسر كشور بودند را آزاد كنند و گرنه اعتراضات دانشجويي در سراسر كشور آتشي خواهد افروخت كه استبداد را در خود مي سوزاند.

درنهايت به مسئولين دانشگاه اصفهان نيز هشدار مي دهيم كه چهره ي سياه خود را بيش از اين سياه نكنند و بدانند كه احضارهاي گسترده ي دانشجويان معترض در سه تجمع اخير به كميته ي انضباطي نه تنها باعث ترس و وحشت ما نمي شود بلكه اراده ي ما را در راهمان كه باور داريم بحق است استوارترمي گرداند و بدانيد ما به مسيري كه در آن پا گذاشته ايم ايمان داريم و از بذل جان خود نيز هيچ واهمه اي نداريم پس ازاعمال وقيحانه ي خود دست برداريد شايد كه در پيشگاه دانشجويان برابري طلب و آزاديخواه دانشگاه اصفهان مورد بخشش قرار گيريد.

هيئت 5 نفره منتخب تجمع كنندگان و سخنگوي اعتراضات اخير دانشگاه اصفهان به نمايندگي جمعی ازمعترضين:

"عليرضا داودي، ارسلان صادقي، علي رهنما، مرتضي رضايي، ابراهيم كفعمي و علي اجاقي "

احضار بيش از ۴۰ نفر از دانشجويان دانشگاه اصفهان به كميته انضباطي

حال كه امروز فريادهاي دانشجويان دانشگاه اصفهان رعشه اي بر تن انحصار طلبان انداخته و خروش خواست هاي به حق آنها زنده بودن جنبش دانشجويي اين دانشگاه را به اثبات رسانيده، موج سركوب ها و برقراري خفقان شروعي دوباره يافته، طي دو ماه اخير در اين دانشگاه سه تجمع قانوني (طبق اصل 27 قانون اساسي) با هدف بدست آوردن خواست هاي صنفي و حقوق اوليه دانشجويان از جمله شوراي صنفي و انجمن اسلامي و همچنين خواست هاي سياسي آنها از جمله آزادي دانشجويان در بند اميركبر و عدنان حسن پور و همچنين بازتر شدن فضاي خفقان آور كشور برگزار شد كه علاوه بر آنها مي توان به رسوا كردن انحصار طلبان در تريبون ها و جلساتي كه براي دفاع از خطاهايشان برگزار كردند اشاره كرد از جمله حركات دانشجويي دو ماه اخير در اين دانشگاه بود كه حال مسئولين انتصابي و انحصار طلب اين دانشگاه در پي خفه كردن اين حركات بيش از 30 نفر ازدانشجويان آزاده اين دانشگاه را به كميته ي انضباطي دعوت كرده اند و آنها را به زدن حكم هاي سنگين تهديد كرده اند. كه بايد بدانند اين اعمال دامن زدن به خروش خشم دانشجويان اين دانشگاه خواهد بود و شعله ي خاكستر شده ي خشم دانشجويان را باد مي زنند و انحصار و خفقان در اين دانشگاه پايدار نخواهد ماند.

بیانیه متحصنین و اعتصاب کنندگان دانشگاه اصفهان

فریاد می زنیم که تا پای جان ایستاده ایم

گویا سکوت و یا حتی گفتگو در مقابل مسئولین دیکتاتور منش و دانشجو ستیز راه به جایی نمی برد. آنان کمر به قلع وقمع دانشجویان برابری طلب و آزادیخواه بسته اند . فراخواندن دانشجویان معترض به خاطر راهپیمایی و تجمع های مسالمت آمیز با خواست های روشن و شفاف به کمیته ی انضباطی نشان از دانشجوستیزی و برخوردهای فراقانونی آنان دارد. لذا تعدادی از دانشجویان به این روند غیرقانونی اعتراض دارند و تعدادی از آنان دست به اعتصاب غذا زده اند و تا خواست های به حق خود را نگیرند از تحصن و اعتصاب غذای خود دست برنمی دارند و این جمع برای گفتگو و پاسخگویی به مسئولین ، علیرضا داودی را به عنوان نماینده ی خود انتخاب نموده اند. خواسته های به حق متحصنین و دانشجویانی که اعتصاب غذا را آغاز نموده اند به قرار زیر است:

1. عذرخواهی رسمی و کتبی کمیته ی انضباطی به خاطر احضارهای بی رویه ی خود ، به دلیل شرکت دانشجویان به تجمعات اخیر دانشگاه اصفهان در صحن علنی دانشگاه.

2. برگزاری انتخابات شورای صنفی دانشگاه اصفهان بدون قید و شرط و ما بر این عقیده ایم که تنها شرط لازم ، دانشجو بودن است.

3. برگزاری انتخابات انجمن اسلامی دانشجویان بدون دخالت مسئولین دانشگاه و بدون هیچ قید وشرطی.

4. تشکیل صنف نشریات دانشجویی دانشگاه (صندا) بدون قید و شرط.

5. لغو هرگونه حکم انضباطی به دلیل شرکت و یا ارتباط با تجمعلت اخیر دانشجویی.

6. عذرخواهی رسمی و کتبی مسئولین دانشگاه اصفهان به خاطر تماس های تلفنی غیرقانونی با خانواده های دانشجویان به خاطر شرکت در تجمع.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------



صدور احکام کمیته انضباطی قبل از احضار



فرحناکیان از مسئولین کمیته به تعدادی از دانشجویان چنین گفت:احکام شما صادر شده ،شما باید برگه ی توضیحات را تکمیل نموده و فردا ساعت 10 صبح جهت دریافت احکام صادر شده ی خود مراجعه نمائید.

تعدادی از دانشجویان پس از مطلع شدن از این عمل غیرقانونی کمیته ی انضباطی ( صدور حکم قبل از احضار دانشجو ) دست به تحصن در کمیته ی انضباطی زدند و تعدادی از آنان اعتصاب غذای خود را نیز آغاز کردند.

پس از اعلام شروع تحصن و اعتصاب غذا، پیرمرادیان دبیر کمیته انضباطی در جمع دانشجویان حاضر شد وبه سوالات آنان اینگونه پاسخ داد:

دانشجویان از وی در مورد دلایل تماس های غیر قانونی صورت گرفته با خانواده ی دانشجویان ومشکلاتی که متوجه برخی خانواده ها شده بود توضیح خواستند ؛ وی در پاسخ به این سوال نقطه نظرات خود را اینگونه بیان کرد:

به شخصه معتقد بودم با توجه به اینکه قرار بود برخورد جدی صورت گیرد ،باید قبل از برخورد خانواده ها مطلع شوند وکاملا با این کار موافق بودم و اگر ثابت شود اشتباه کرده ام معذرت خواهم خواست.

وی همچنین در پاسخ به این سئوال که آیا هدف جز اینست که فشار بر خانواده منجر به وارد آمدن فشار خانواده بر دانشجویان خواهد شد که سبب دوری آنان از فعالیت شود،گفت:قبول می کنید بکنید،نمی کنید نکنید، نظر همان بود که گفتم، دقیقا عکس آنچه تصور می کنید.

وی همچنین به سوالات دیگر پاسخ واضحی نداد، و در واکنش به غیر قانونی بودن تماسهای صورت گرفته با منزل افراد اظهار داشت: قانون منعی برای این کار ندارد.

این در حالیست که دانشگاه تنها در یک حالت حق تماس با خانواده دانشجویان را دارد و آن زمانیست که 2 ترم متوالی مشروط شده ودر شرف اخراج باشد.

پیرمرادیان همچنین در جواب این سوال که بر اساس کدام قانون به یکی دانشجویان از سوی کمیته انضباطی اعلام شده برگه توضیحات را تکمیل کرده و فردا ساعت 10 صبح جهت دریافت حکم از قبل صادر شده ی خود مراجعه کنید ،سکوت اختیار کرد.

اسامی دانشجویانی که دست به اعتصاب غذا زده اند به قرار زیر است:



1. علیرضا داودی

2. ارسلان صادقی

3. علی اجاقی

4. مازیار معصومی

5. علی رهنما

6. آرش انواری

7. علی صالحی

8. محسن سلگی

9. مهدی پولادی

10. پژمان عباسی

-------------------------------------------------------------

اخبار به نقل از وبلاگ گروهی دانشجویان اصفهان

http://sui.blogfa.com /

سپیده پورآقایی آزاد شد

به گزارش کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر سپیده پورآقایی، فعال حقوق بشر که روز 18 شهریور ماه در منزلش در کرج بازداشت شده بود، پس از تحمل 111 روز حبس، شب گذشته با قید کفالت از زندان آزاد شد.
پورآقایی ، روز 18 شهریورماه توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت و به بند 209 زندان اوین انتقال یافت. وی حدود یک ماه در سلول انفرادی و تحت بازجویی به سر برد و سپس به اتاقهای عمومی این بند منتقل شد.
هم اکنون پرونده این فعال حقوق بشر به شعبه 13 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی سلواتی ارسال شده است.
سایر بازداشت شدگان 18 شهریورماه، همچنان در زندان به سر می برند. قاسم شیرزادیان، عباس خرسندی و کوروش فرهادخانی دیگر افرادی هستند که با گذشت حدود 3 ماه از زمان بازداشت در بلاتکلیفی به سر می برند

به دفاع از دستگیر شدگان پارک چیتگر برخیزیم

در روز جمعه 23 آذرماه جمعي از فعالان کارگري به همراه خانواده هاي خود براي گلگشت در پارک چيتگر گرد هم آمده و مشغول صحبت درباره مسائل کارگري بودند. حدود ساعت 12 نيروهاي انتظامي سر رسيدند و ابراهيم گوهري را مورد خطاب قرار داده و خواستند او را با خود ببرند که جمع به دستگيري نامبرده معترض شد و محسن حکيمي و عليرضا عسگري نيز براي پيگيري موضوع به پاسگاه رفتند در اين حال ماموران حسين غلامي را نيز با خود بردند و بدين ترتيب با وجود اعتراض خانواده نامبردگان، هر چهار نفر بازداشت شدند. صبح روز بعد آنها در شعبه 2 دادياري ويژه امنيت ملي دادگاه انقلاب مورد بازپرسي قرار گرفتند و اتهام تباني براي اقدام عليه امنيت ملي به آنها تفهيم شد. دستگير شدگان با رد اين اتهام از خود دفاع کردند و در نهايت براي محسن حکيمي، عليرضا عسگري و حسين غلامي قرار کفالت بيست ميليون توماني و براي ابراهيم گوهري وثيقه بيست ميليون توماني صادر شد و اين قرار به آنها و خانواده شان ابلاغ شد و بازداشت شدگان به زندان اوين منتقل شدند.

فرداي آن روز، در حاليکه اسناد لازم براي آزادي تمام دستگير شدگان فراهم و به شعبه مربوطه ارائه شد، مسئولان تنها مدارک کفالت آقايان عليرضا عسگري و حسين غلامي را پذيرفتند. خانواده هاي اين دو فعال کارگري که فکر مي کردند عزيزانشان به زودي آزاد مي شوند، تا ساعت 22:30 جلوي زندان منتظر ماندند اما آنها آزاد نشدند. روز بعد با مراجعه به دادگاه انقلاب به خانواده ها گفته شد که پرونده ها در دست بررسي است و نامبردگان تا اطلاع ثانوي آزاد نخواهند شد. خانواده ها با نوشتن شکوائيه اي به رئيس دادگاه انقلاب و معاونت دادستان تهران به اين اقدام غير قانوني اعتراض کردند و خواهان اجراي قرار صادره و آزادي عزيزانشان شدند.

از آنجا که عوامل سرمايه داري همواره اعتراضات کارگران به بي حقوقي، بيکاري و فقر روزافزون خود را با سرکوب و دستگيري فعالان کارگري پاسخ مي گويند، حتي جمع خانوادگي کارگران در پارک چيتگر را بر نتافتند. دامنه اين سرکوبها مطالبات برحق ساير اقشار جامعه از جمله دانشجويان، زنان و ... را نيز در بر مي گيرد و باعث امنيتي شدن بيش از پيش فضاي جامعه مي شود. تنها راه مقابله با بي حقوقي و سرکوب جنبشهاي کارگري، دانشجويي و زنان، ايجاد تشکل سراسري ضد سرمايه داري بر بستر مطالبات کارگري مي باشد.

ما بازداشت فعالان کارگري، دانشجويي و جنبش زنان را محکوم مي کنيم و خواهان آزادي فوري و بدون قيد و شرط همه آنان از جمله دستگير شدگان پارک چيتگر هستيم و همه کارگران و آزاديخواهان را فرا مي خوانيم که به هر شکل ممکن به اين دستگيري ها اعتراض کنند.


" فعالان جنبش کارگري "

1 / 10 / 86

Dec 24, 2007

گزارشي خواندني ازچنگال اقتصاد برفراز سياست در ايران




خيابان مطهری، روبه‌روی سنايی يك ساختمان معمولی قديمی پنج طبقه با نمای سفيدی است يك تابلوی آبی‌رنگ قديمی و كوچك سردر ساختمان نصب شده: «اتاق بازرگانی و صنايع و معادن تهران.» همه چيز عادی به نظر می‌رسد. طبقه هم‌كف مثل هميشه شلوغ است، ارباب‌رجوع‌ مثل هر اداره ديگری جلوی كيوسك‌ها می‌روند و كارهای اداری‌شان را انجام می‌دهند.

اما پشت ساختمان در محل پاركينگ، گران‌قيمت‌ترين و لوكس‌ترين ماشين‌های تهران كه تعداد بعضی‌هايشان در تمام كشور كمتر از 10 دستگاه است يكی يكی وارد می‌شوند. از هر كدام يك نفر پياده می‌شود. اين يك نفرها، هر كدام مديرعامل يا عضو هيأت‌مديره بزرگ‌ترين شركت‌ها و مؤسسات اقتصادی و يا از سهامداران عمده بورس تهران هستند. و البته چند نفری را هم نمی‌توان جزو پولدارترين‌ها دانست. آنها به واسطه اطلاعات يا تخصصشان اينجا هستند.

يكی دكمه بالای پيراهنش را بسته و با محاسن بلند و تيپ سنتی، ديگری صورت اصلاح كرده، با كت و شلوار و كراوات از گران‌ترين برند‌های اروپايی تن كرده است.

رفته رفته از ساعت يك و نيم تا ساعت دو بعدازظهر همه هيأت نمايندگان اتاق بازرگانی تهران در طبقه پنجم جمع می‌شوند. 40 نفر نماينده بخش خصوصی و 20 نفر نماينده دولت. اين جمع درباره اقتصاد ايران تصميم می‌گيرد. دور هم جمع شدند. برای كسانی كه به صندلی‌های هيأت نمايندگان اين اتاق تكيه زدند رقم‌هايی كه جلويشان 11 تا 12 صفر باشد زياد عجيب نيست.

آغاز جلسه

ساعت دو هياهوی اتاق فروكش می‌كند. جلسه معمولاً با سخنرانی رئيس اتاق بازرگانی يعنی"يحيی آل‌اسحاق» كه در راس ميز نشسته است شروع می‌شود. پيرمردی كه موهايش را در اين اتاق سفيد كرده. يحيی آل‌اسحاق از قديمی‌ترين اعضای اتاق بازرگانی تهران پس از انقلاب است و به گفته خودش عضو هيأت‌مديره بيش از ده‌ها شركت است. فكرش را بكنيد، دهها شركت!

باور كنيد يا نه، پولدارترين‌ها آدم‌هايی هستند عادی با ظاهر عادی. دور تا دور افراد جالبی نشسته‌اند. كسانی كه مردم بعضی از آنها را نه با عنوان عضو هيأت نمايندگان اتاق بازرگانی، بلكه با عناوين ديگری می‌شناسند. اشتباه نكنيد، صفايی‌فراهانی برای ورزش اينجا نيامده. ايرج حسابی، پسر دكتر حسابی، بنيانگذار دانشگاه تهران كه هميشه در مورد فعاليت‌های اقتصادی او شايعه بوده و هست و او هم هميشه تكذيب كرده. مهرعلی‌زاده، نامزد دوره پيشين رياست جمهوری هم اينجاست. عسگراولادی از اعضای معروف مؤتلفه كسی كه پسته ايران را در تمام دنيا با نام او و شركت حساس می‌شناسند. حتی پسر شهيد مفتح، محمد صادق مفتح هم حضور دارد.

جالب است كه بعضی از آنها بيرون از اتاق بازرگانی دارای گرايش‌های سياسی كاملاً متضاد با هم هستند، اما تا به حال در اتاق بحث سياسی خاصی شكل نگرفته است. همه اين افراد در اتاق بازرگانی به يك چيز فكر می‌كنند «بخش خصوصی". در مورد مسائل اقتصادی آنها ترجيح می‌دهند با هم همكاری كنند و گرايشات سياسی‌شان را به بعد از جلسه هيأت نمايندگان منتقل كنند.

اصلی‌ترين كار اتاق بازرگانی، ارتقای بخش خصوصی از طريق برنامه‌ريزی، ارائه پيشنهاد و راهكاری و يا اعمال فشار با اهرم‌های خاص و لابی‌های قدرتمند اقتصادی است كه البته مورد آخر زياد به صورت رسمی انجام نمی‌شود. هر كدام از اعضای اتاق نماينده يكی از بخش‌های بازرگانی، صنعت و معدن هستند. آنها مشكلات بخش مربوط به خود را در اين جلسات عنوان می‌كنند و احتمالاً در حاشيه جلسات كه بعضاً از خود جلسات مهم‌ترند به نتايجی می‌رسند. بعد از آن با اعمال قدرت به دولت و يا مجلس از طريق تصويب قوانين و يا آيين‌نامه‌ها مشكلات بخش خودشان را برطرف می‌كنند.

بعضی وقت‌ها هم به سياست‌های مالی و اقتصادی دولت كه با منافع بخش خصوصی در تقابل هستند انتقاد‌هايی می‌كنند. اين انتقادها می‌تواند به نحوه نوشتن بودجه باشد و يا عملكرد گمرك و... به هر حال پرونده تا زمانی كه مشكل برطرف نشود و يا وزير يا مسئول مربوطه به اتاق نيايد و پاسخگوی آنها نشود بسته نخواهد شد.

نشست‌های صبحانه

اينجا رسم و رسومات خاصی دارد و اعضای آن با اين رسوم به خوبی آشنا هستند. همين رسم و رسومات و حاشيه‌های جلسات هستند كه بخش عمده تصميم‌گيری‌های كلان اقتصادی كشور را تعيين می‌كنند.

40 نفر نماينده بزرگ‌ترين اتاق بازرگانی خاورميانه كنار هم قدرت زيادی دارند. اين 40 نفر بی‌خودی دور هم برای گپ جمع نمی‌شوند، هر وقت آنها دور هم جمع می‌شوند می‌خواهند مانعی را برطرف كنند.

وقتی يك وزير يا مسئول بخش دولتی برای صبحانه به اتاق بازرگانی دعوت می‌شود، خودش بايد بداند چه اتفاقی در حال شكل گرفتن است. دعوت برای صبحانه از آخرين مراحل اعمال قدرت اتاق بازرگانی به شمار می‌رود. او را برای صرف صبحانه دعوت می‌كنند. روی ميز چای شيرين و نان و پنير و كره و مربا... هست. اما اين نشست فقط برای صرف صبحانه تشكيل نشده. مهمان صبحانه بعد از پايين رفتن اولين جرعه چای شيرين از گلويش سيبل انتقادهای نمايندگان بخش خصوصی می‌شود. به هر حال نشست صبحانه آخرين نشست خواهد بود، تا موقع صرف ناهار به هر شكلی كه شده مشكل حل شده است. بعضی از تغييرات ناگهانی كه از رسانه‌ها به اطلاع مردم می‌رسد، از همين نشست‌های صبحانه نشأت می‌گيرند. آخرين نشست صبحانه با دعوت از منوچهر متكی، وزير امور خارجه برگزار شد و نتيجه هم رضايت‌بخش بود!

اما اتاق هميشه اين قدر خشك و جدی نيست. اگر يك تاجر يا سرمايه‌دار ورشكسته شود، رسم ديگر اتاق يعنی گل‌ريزان برای او اجرا می‌شود. اعضای هيأت نمايندگان هر كدام به روش خاصی به او كمك مالی می‌كنند تا بتواند دوباره فعاليت خودش را ادامه بدهد.

پولدارترين‌ها

چون از ابتدا در ايران مستقيم و غيرمستقيم و در عرف جامعه ثروتمند بودن به صورت يك ضد ارزش معرفی شده، پولدارترين‌های ايران علاقه زيادی به معرفی خود ندارند. دليل ديگر هم اين است كه سيستم مالياتی ايران مثل خيلی از كشور‌های ديگر شفاف نيست. مثلاً در آمريكا به دليل سيستم مالياتی شفاف پولدارترين‌ها مشخص می‌شوند، اما در ايران هيچ كس نمی‌داند پولدار‌ترين شخص چه كسی است.

ممكن است با دسترسی به اطلاعات بورس تهران و از روی سهام عمده‌ای كه يك شخص در شركت‌های مختلف دارد و يا از طريق درآمد كارخانه و يا شركت يك فرد بتوان ميزان سرمايه او را حدس زد، اما تعيين پولدار‌ترين كار ساده‌ای نيست.

اما يك چيز مشخص است، پولدارترين‌های ايران در پايتخت ايران هستند و پولدارترين‌های پايتخت در اتاق بازرگانی پايتخت يعنی اتاق تهران جمع می‌شوند.

اينجا همه هستند، از هر صنعت و صنفی، بزرگ‌ترين آنها به‌عنوان نماينده طيف خودش در اينجا حضور دارد.

علاء ميرمحمدصادقی نماينده بخش معادن، كسی كه همه او را به‌عنوان پدر گچ و سيمان كشور می‌شناسند. اولين صندوق قرض‌الحسنه انقلابی را 38 سال پيش در مسجد لُرزاده تأسيس كرد. او بنيانگذار سازمان اقتصاد اسلامی است كه روزی قرار بود بانك خصوصی بازاری‌ها باشد اما با تهديد به استعفای 7 عضو كابينه دولت موقت، به محاق تعليق رفت تا سرانجام در دولت احمدی‌نژاد به بانك قرض‌الحسنه تبديل شد.

پدرام سلطانی نماينده بخش بازرگانی، جوان‌ترين عضو اتاق، شخصی كه با وجود جوان بودن به‌عنوان يكی از بزرگان بخش خصوصی پتروشيمی معروف است.

محمد صدرهاشمی‌نژاد، از مؤسسان اولين بانك خصوصی كشور و رئيس هيأت‌مديره همان بانك، عضو هيأت‌مديره شركت ساختمانی استراتوس، كسی نمی‌داند او چقدر ثروت دارد، اما در زمينه ساختمان‌سازی و بازرگانی از بزرگان به شمار می‌رود.

محمد شمس اردكانی، مديرعامل يك شركت بزرگ خودروسازی و از فعالين بنام صنعت خودروسازی خصوصی در كشور.

تقی بهرامی نوشهر، پدر خوانده فولاد كشور، مؤسس چندين شركت بزرگ فولاد و فعال اين صنعت. محسن خليلی‌عراقی نماينده بخش صنعت، مديرعامل شركت بزرگ بوتان.

شاهرخ ظهيری، پيشگام صنايع غذايی در كشور و بنيانگذار كارخانه‌های مهرام. عباسعلی قصاعی نماينده بخش صنعت، از بازماندگان خاندان بزرگ سرمايه‌دار قصاعی و از بزرگ‌ترين فعالان صنعت چينی در كشور.

مهدی جاريانی نماينده بخش صنعت، عضو هيأت‌مديره توليد مواد اوليه داروپخش و تولی پرس و از بزرگان صنعت شوينده‌ها.

مهدی بهرامی ارض اقدس نماينده بخش بازرگانی، از مديران ارشد حيات نو و مشاور شهردار تهران.

علينقی خاموشی كه كسی بعد از انتخابات اخير اتاق بازرگانی او را در جلسات نديده است! مديرعامل كارخانجات پوشاك جامعه.

محسن صفايی‌فراهانی نماينده بخش بازرگانی عضو ارشد گروه استراتوس پارس، دوست و از شركای اصلی محمد صدرهاشمی‌نژاد.

محسن مهرعليزاده، نماينده بخش صنعت از طرف مؤسسه اندوخته (سرمايه‌گذاری) شاهد وابسته به بنياد شهيد، و مشاور رئيس‌جمهور اسبق.

احمد پورفلاح نماينده بخش صنعت و مديرعامل شركت بزرگ تأسيساتی سكو ايران.

مسعود دانشمند نماينده بخش بازرگانی، دارنده يك شركت بزرگ حمل و نقل دريايی و تنها دوست كراواتی علينقی خاموشی.

اسداله عسگراولادی، از اعضای بنام مؤتلفه، رئيس اتاق مشترك ايران و چين، دارنده شركت بزرگ «حساس» كه در عرصه صادرات خشكبار و به خصوص پسته ايران در سطح جهان صاحب نام است.

احمد اميراحمدی نماينده بخش صنعت، كشتی‌گير قديمی با گوش‌های شكسته كه به‌عنوان پدر سرب و روی كشور شناخته می‌شود.

منجيان اتاق

داستان درگيری ميرحسين موسوی و اتاق به خوبی جايگاه و قدرت آن را مشخص می‌كند. البته درگيری ميرحسين موسوی آخرين درگيری جدی با اتاق بود. بعد از انقلاب گروهی از انقلابيون تصميم گرفته بودند كه تالار بورس و اتاق بازرگانی را به‌عنوان مظاهری از اقتصاد امپرياليستی تعطيل كنند، اما اين اتفاق نيفتاد. كسی هم نمی‌داند چطور اين اتفاق نيفتاد!

در زمان جنگ يكبار ديگر اتاق تهديد شد. ميرحسين موسوی سياستمدار چپ‌گرا و نخست‌وزير وقت در زمان جنگ، دستور داد اتاق بازرگانی را برای اسكان جنگ‌زده‌ها خالی كنند. اما گويا كسانی قدرتمند‌تر از ميرحسين موسوی هم بودند. آل‌اسحاق، خاموشی، نقره‌كار، راسخ نهاونديان و... منجيان اتاق بازرگانی بودند. آنها در پاسخ نامه ميرحسين موسوی نوشتند كه امكان چنين كاری وجود ندارد و اتاق بازرگانی جای اسكان جنگ‌زده‌ها نيست. ميرحسين موسوی هم دستور داد با بلدوزر اتاق بازرگانی را با خاك يكسان كنند، چون به نظر او ساختمانی كه نشود در آن جنگ‌زده‌ها را اسكان داد بايد خراب می‌شد.

اما باز هم لابی‌های قدرتمند اتاق بازرگانی كار خودش را كرد. اتاق بازرگانی كه در آن زمان خاموشی رئيس آن بود خراب نشد و هنوز هم پابرجاست. اين روايت غيررسمی به شكلی غيررسمی هم خاتمه يافت. به هر حال اتاق بازرگانی حتی با دستور مستقيم نخست‌وزير وقت هم به تعطيلی كشيده نشد. بعد از آن در دولت‌های بعدی و به خصوص در دولت هاشمی اتاق بازرگانی رشد بيشتری كرد.

وبلاگ http://mynotesaha.blogfa.ir/
به نقل ازپيك نت

Dec 22, 2007

گزارش ماهانه موارد نقض حقوق بشر در ايران/آذرماه


نهادهای مدافع حقوق بشر !
ایرانیان مدافع حقوق بشر !

در این گزارش بخش بسیار کوچکی از موارد نقض حقوق بشر در ایران را که توسط این شبکه گرد آوری شده است به اطلاع می رسانیم:

بین المللی:
۱ ـ بدنبال بازداشت رضا ولی زاده خبرنگار هفته نامه « کتاب هفته »، مسئول وبلاگ « ایستگاه » و مدیر سایت « بازنگار » گزارشگران بدون مرز با انتشار بیانیه ای بازداشت رضا ولی زاده را محکوم کرد و نوشت هر انتقادی از رئیس جمهور و اطرفیان وی منجر به سلب آزادی از وب نگاران می شود. اینترنت به سنگری برای دفاع از آزادی در ایران تبدیل شده است. اما دولت ایران این بیان آزاد را بر نمی تابد و آن را « اقدام علیه امنیت ملی » می داند. اتهام مضحکی که فقط برای به سکوت وادار کردن معترضان است.»(گزارشگران بدون مرز ۷/۹/۸۶)

۲ ـ هانس گرت پوترینگ رئیس پارلمان اروپا از ایران خواست از اجرای احکام اعدام کودکان و نوجوانان خود داری کند. هم اکنون چندین نفر در ایران محکوم به اعدام اند که در هنگام ارتکاب جرم، کودک بوده اند. بنابر آمار سازمانهای مدافع حقوق بشر، از سال ۲۰۰۴ بدین سو، ۱۷ نفر در ایران اعدام شده اند که سن آنها در زمان ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال بوده است. بسیاری از فعالین حقوق بشر و وکلای دادگستری در ایران و نهادها و سازمانهای بین المللی از جمله یونیسف، عفو بین الملل، دیده بان حقوق بشر و اتحادیه اروپا خواهان حذف مجازات اعدام برای اطفال زیر ۱۸ سال در قوانین جزایی ایران هستند.(رادیو دویچه وله ۸/۹/۸۶)

۳ ـ گزارشگران بدون مرز با ارسال نامه ای خطاب به لوئیز آربور کمیسر عالی سازمان ملل در امر حقوق بشر در نهمین سالگرد قتل های زنجیره ای خواهان اقدام سازمان ملل در این باره شد. در این نامه در رابطه با کشتار پیروز دوانی، مجید شریف، داریوش فروهر، پروانه اسکندری، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده آمده است: آمران اصلی جنایات سیاسی از محاکمه بدور مانده و تا به امروز معرفی و مجازات نشده اند. رئیس کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی اعلام کرده بود « ما در رسیدگی به این پرونده به اشخاصی رسیدیم که قدرت برخورد با آنها را نداشتیم، بنابر این پرونده مسکوت ماند.» همچنین در این نامه آمده است: خانواده های قربانیان همچنان منتظر اقدام نهادهای بین المللی و کمیساریای عالی حقوق بشر در این باره هستند. در نامه گزارشگران تاکید شده است:« موضع گیری شما و سازمان ملل متحد در این باره بسیار پر اهمیت است، برای برقراری عدالت و برای امید دادن به خانواده های قربانیان که آمران این جنایت در هر موقعیت و مقام روزی محاکمه خواهند شد. »(گزارشگران بدون مرز ۱۴/۹/۸۶)

۴ ـ فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و سازمان جهانی مبارزه با شکنجه در رابطه با بازداشت جلوه جواهری از فعالان « کمپین یک میلیون امضاء » از سید علی خامنه ای و سایر مقامات دولت ایران در خواست کردند: ۱ ـ تحت هر شرایطی، سلامت روحی و جسمانی خانم جلوه جواهری و دیگر فعالان « کمپین یک میلیون امضاء » را تضمین کنند. ۲ ـ هر چه سریعتر و بدون هیچ گونه قید و شرطی خانم جلوه جواهری را آزاد کنند، زیرا دستگیری و بازداشت او کاملا خودسرانه است. ۳ ـ اطمینان دهند که از کلیه فعالان حقوق زنان که در « کمپین یک میلیون امضاء » مشارکت کرده اند رفع اتهام خواهد شد. ۴ ـ سریعا به هر گونه اقدام تهدید آمیز و آزار دهنده، حتی در سطوح قضایی، در قبال تمامی مدافعان حقوق بشر در ایران پایان دهند. ۵ ـ به مواد اعلامیه مدافعان حقوق بشر، مصوب مجمع عمومی سازمان ملل در ۹ دسامبر ۱۹۸۸ احترام گذاشته و آن را رعایت کنند. ۶ ـ اعلامیه جهانی حقوق بشر و دیگر عهد نامه های بین المللی را رعایت کنند.(اخبار روز ۱۵/۹/۸۶)

۵ ـ سازمان دیده بان حقوق بشر با انتشار بیانیه ای اعدام ماکوان مولود زاده را محکوم کرد و نوشت ایران رکورد دار اعدام نوجوانان هست. در سال جاری سید محمدرضا موسوی شیرازی در تاریخ ۲ اردیبهشت در زندان عادل آباد شیراز و سعید قنبر زهی در تاریخ ۶ خرداد در زندان زاهدان اعدام شدند، که در زمان ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال بوده اند. لازم به یاد آوری است که وزرات امور خارجه فرانسه و وزیر امور خارجه سوئد با انتشار بیانیه ای اعدام ماکوان مولود زاده را محکوم کردند.(سازمان دیده بان حقوق بشر ۱۶/۹/۸۶)

۶ ـ یک هیات یازده نفره به نمایندگی پارلمان اروپا، به سرپرستی آنجیلیکا بیر که به ایران سفر کرده بودند، پس از بازگشت اعلام کردند: وضع حقوق بشر در ایران را در مقایسه با سفر دو سال قبل این هیات وخیم تر ارزیابی می کنند. یافته های این هیات حاکی از آن است که در سایه فشار خارجی، فضای سیاسی و اجتماعی ایران بسته تر شده و حقوق بشر در این کشور بیش از گذشته نقض می شود. این هیات با وخیم تر ارزیابی کردن وضع حقوق بشر در ایران در مقایسه با دو سال پیش اعلام کرده « قوانین ضد حقوق زنان در مجلس در حال تصویبند، اتحادیه های کارگری تحت فشار ند، دانشجویان دستگیر شده اند و خبری از محل زندانی شدنشان اعلام نمی شود و مهمتر از همه اعدام کسانی که قبل از سن قانونی جرمی مرتکب شده اند، ادامه دارد.
(بی بی سی ۲۱/۹/۸۶)

۷ ـ دبیران کل کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های آزاد کارگری و اتحادیه بین المللی کارگران ساختمانی و چوب طی نامه ای مشترک خطاب به محمود احمدی نژاد نسبت به بازداشت رضا دهقان یکی از اعضای کمیته موسس سندیکای کارگران نقاش درتهران ابراز نگرانی کردند. در این نامه از احمدی نژاد خواسته شده که دستور آزادی بدون قید و شرط رضا دهقان و سایر فعالان کارگری زندانی شامل منصور اسانلو و محمود صالحی از زندان را صادر کند.(رادیو فردا ۲۲/۹/۸۶)

۸ ـ سازمان عفو بین الملل با انتشار بیانیه ای خطاب به سید علی خامنه ای و سایر مقامات دولت ایران آزادی کلیه دانشجویان بازداشت شده را خواستار شد. این سازمان از مقامات ایران خواسته تا از شکنجه دانشجویان پرهیز کند، اجازه دسترسی به خانواده، وکیل و مراقبت پزشکی را به زندانیان بدهد.(اخبار روز ۲۳/۹/۸۶)

۹ ـ سازمان دیده بان حقوق بشر با انتشار بیانیه ای اعلام کرد: دولت ایران باید فورا اتهاماتی را که با انگیزه های سیاسی علیه فعالان حقوق زنان به دلیل شرکت در یک تجمع مسالمت آمیز مطرح شده، کنار بگذارد. مقامات ایرانی باید جلوه جواهری و مریم حسین خواه را بدون تاخیر آزاد کنند. مدیر بخش خاورمیانه سازمان دیده بان حقوق بشر گفت: به نظر می رسد هیچ پایانی برای آزار و اذیت فعالان حقوق زنان ایرانی توسط مقامات دولت ایران وجود ندارد. همچنین دو تن دیگر از فعالان حقوق زنان بنامهای روناک صفارزاده و هانا عبدی هردو ۲۱ ساله به اتهام اقدام علیه امنیت ملی در زندان سنندج بسر می برند.(دیده بان حقوق بشر ۲۶/۹/۸۶)

۱۰ ـ مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامه تعلیق حکم اعدام را تصویب کرد. به این قطعنامه ۱۰۴ کشور رای مثبت، ۵۴ کشور رای منفی، و ۲۹ کشور رای ممتنع دادند. ایران، امریکا، چین، سوریه و مصر از جمله کشورهایی بودند که به این قطعنامه رای مخالف دادند.(رادیو دویچه وله ۲۷/۹/۸۶)

۱۱ ـ گزارشگران بدون مرز با انتشار بیانیه ای تعطیل کردن ۲۵ کافی نت و دستگیری ۲۳ نفر از مسئولان کافی نتها را محکوم کرد و نوشت: این اقدام دولت جمهوری اسلامی نشانه دیگری از تشدید سرکوب آزادی بیان و محدود کردن دسترسی به اینتر نت در ایران و به ویژه برای زنان ایران است.(گزارشگران بدون مرز ۲۷/۹/۸۶)

۱۲ ـ هانس گرت پوترینگ رئیس پارلمان اروپا، خواستار آزادی ۲۸ دانشجوی زندانی در ایران شد. وی همزمان اعدام ماکوان مولوزاده را به دلیل جرمی که در ۱۳ سالگی مرتکب شده است، به شدت محکوم کرد. رئیس پارلمان اروپا گفته است، مسئولان ایرانی باید بطور کامل خانواده ها و وکیلان مدافع این دانشجویان را از سرنوشت آنها مطلع کنند.(رادیو دویچه وله ۲۷/۹/۸۶)

۱۳ ـ مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامه ای را علیه نقض حقوق بشر در ایران شامل “شکنجه، شلاق زدن، قطع عضو، سنگسار و اعدام در ملاء عام” با ۷۳ رای موافق، ۵۳ رای مخالف و ۵۵ رای ممتنع تصویب کرد. در این قطعنامه ضمن ابراز نگرانی بسیار جدی، به این امر اشاره می کند که شواهد معتبری از ادامه خشونت هایی چون سنگسار به عنوان نوعی مجازات برای مرگ، شکنجه و مجازاتهای بی رحمانه و غیر انسانی و تحقیر کننده شامل شلاق زدن و قطع عضو و اعدامهای متعدد در ملاء عام وجود دارد. در این قطعنامه نسبت به دستگیری فعالان و خشونت علیه جنبش زنان که برای بدست آوردن حقوق خود تلاش می کنند، ابراز نگرانی شده است. این قطعنامه خواستار توجه جدی به خشونت ها و تبعیض هایی شده است که علیه مذاهب، اقلیتهای قومی و نژادی و به ویژه علیه مذهب بهائیت در ایران صورت می گیرد. قطعنامه از جمهوری اسلامی ایران خواسته است که چه در قانون و چه در عمل همه نوع تبعیض را نسبت به اقلیت ها و همچنین موارد دیگر نقض حقوق بشر را برطرف کند. همچنین از دولت ایران درخواست شده که اعدام در ملاء عام و سنگسار را کنار بگذارد و از اذیت و آزار، ارعاب و شکنجه مخالفان سیاسی و فعالان حقوق بشر دست بردارد و کسانی را که به شکل مستبدانه و به خاطر باورهای سیاسی شان زندانی شده اند، آزاد کند.(رادیو فردا ۲۸/۹/۸۶)

۱۴ ـ سازمان عفو بین الملل با صدور بیانیه ای خطاب به مقامات ایرانی در رابطه با وضعیت محمود صالحی ابراز نگرانی کرد و نوشت ما مسئولین زندان را مسئول سلامتی محمود صالحی می دانیم و خواستار تضمین سلامتی وی و مداوای هرچه سریعتر او هستیم. ما از دستگاه قضایی ایران می خواهیم که دلایل منطقی و قانع کننده زندانی کردن محمود صالحی را توضیح دهند. ما شدیدا اعتراض خود را از زندانی کردن محمود صالحی بخاطر فعالیت سندیکایی مسالمت آمیز ابراز می داریم. ماخواستار آزادی بی قید و شرط محمود صالحی بعنوان یک زندانی سیاسی هستیم.(گویا نیوز ۲۹/۹/۸۶)

۱۵ ـ رئیس انجمن جامعه شناسی امریکا طی نامه ای خطاب به خامنه ای و سایر مقامات دولت ایران خواستار آزادی دانشجویان بازداشت شده گردید. در این نامه آمده است: دانشجویانی که اخیرا توسط نیروهای امنینی در تهران، تبریز، اهواز، شیراز و نقاط دیگر ایران دستگیر و بازداشت شده اند، بسیاری از این دانشجویان هم اینک بخاطر اعتراض علیه حکومت ایران در زندان اوین نگهداری می شوند و ما آزادی آنان را الزامی می دانیم. این انجمن بیش از ۱۴ هزار عضو دارد.(اخبار روز ۲۹/۹/۸۶)

دانشجویان بازداشت:
۱۶ ـ انوشه آزاد فر دانشجوی دانشگاه تهران، بهروز کریمی زاده دانشجوی دانشگاه تهران، احسان آزاد فر، یاسر پیرحیاتی دانشجوی دانشگاه شاهد،بهزاد باقری دانشجوی دانشگاه تهران، علی کلایی دانشجوی دانشگاه آزاد، بابک پاشا جاوید دانشجوی دانشگاه امیر کبیر، الناز جمشیدی دانشجوی دانشگاه آزاد ، مهدی گرایلو دانشجوی دانشگاه تهران، سعید حبیبی عضو کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر، نادر احسنی دانشجوی دانشگاه مازندران، میلاد عزیزی دانشجوی دانشگاه تهران، میلاد معینی دانشجوی دانشگاه مازندران، اختای حسینی دانشجوی دانشگاه آزاد، بهرنگ زندی دانشجوی دانشگاه مازندران، آرش پاکزاد دانشجوی دانشگاه مازندران، حسن معارفی دانشجوی دانشگاه مازندران، کیوان امیر الیاسی دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف، محسن ثقفی دانشجوی دانشگاه امیر کبیر، محسن غمین دانشجوی دانشگاه امیر کبیر، نسیم سلطان بیگی دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی، روزبه صف شکن دانشجوی دانشگاه تهران، روزبهان امیری دانشجوی دانشگاه تهران، سارا خادمی دانشجوی دانشگاه مازندران، شوان مریخی دانشجوی دانشگاه مازندران، رضا عرب دانشجوی دانشگاه مازندران، آرمان رسول پور دانشجوی دانشگاه مازندران،حامد محمدی دانشجوی دانشگاه مازندران، امیر مهرزاد دانش آموز پیش دانشگاهی، علی سالم دانشجوی فارغ التحصیل دانشگاه امیر کبیر، نیما نحوی دانشجوی دانشگاه مازندران، هادی سالاری دانشجوی دانشگاه رجایی، امیر آقایی دانشجوی دانشگاه رجایی ، فرشید فرهادی آهنگران دانشجوی دانشگاه رجایی، میلاد عمرانی دانشجوی دانشگاه رجایی، پیمان پیران دانشجوی اخراجی، مجید اشرف نژاد دانشجوی دانشگاه رجایی، حسین بابایی دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف، کریم آسایش دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف، عابد توانچه ، روزبه فقیهی، روشنک غیاثیان، مجتبی باستانی، سعید رحمانی، رازا عیسایی، مهسا محبی ، سعید آقام علی خلیلی دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی و.. از فعالان دانشجویی توسط ماموران دادستانی و امنیتی بازداشت شدند.(کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر، امیر کبیر، ادوار نیوز، خبرنامه دانشگاه مازندران، آوای دانشگاه، سلام دمکرات، وبلاگ دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب ۱۱ الی ۱۸/۹/۸۶)

۱۷ ـ فرشاد دوستی پور، سهراب کریمی، جواد علیزاده و محمد صالح ایومن چهار دانشجوی کردی که در تریبون آزاد دانشجویی دفتر تحکیم وحدت، تحت عنوان « دانشگاه آخرین سنگر آزادی » سخنرانی کرده بودند، شب گذشته توسط نیروهای امنیتی دستگیر شدند. دانشجویان بازداشت شده به نمایندگی از دانشجویان کرد، به نقض گسترده حقوق شهروندی کردها اعتراض کردند و به صراحت اعلام کردندخواسته مردم کردستان داشتن حداقل رفاه اقتصادی و اجتماعی است. آنها با تاکید بر تمامیت ارضی کشور انتساب جدایی طلبی به کردها را مسئله انحرافی دانستند که توسط حاکمیت جهت توجیه سرکوب گسترده کردها مطرح و دامن زده می شود.(امیر کبیر ۱۹/۹/۸۶)

۱۸ ـ سحر یزدانی پور دانشجوی سال سوم کتابداری و حمدالله نامجو دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه شیراز به علت شرکت در اعتراضات دانشجویی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.(ادوارنیوز ۲۰/۹/۸۶)

۱۹ ـ شیرزاد حاجیلو دانشجوی دانشگاه آزاد خوی به علت شرکت در تجمع روز جهانی زبان مادری در دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان غربی به ۳ ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم شده بود. وی توسط نیروی انتظامی بازداشت و به زندان منتقل گردید.(امیر کبیر ۲۲/۹/۸۶)

۲۰ ـ پارسا کرمانجیان در دانشکده فنی دانشگاه کرمانشاه توسط نیروهای اطلاعات سپاه بازداشت شد. نامبرده بدلیل فعالیتهای دانشجویی از دانشگاه دولتی اخراج شده بود و در رشته معماری دانشگاه آزاد به تحصیل ادامه می دهد.(امیر کبیر ۲۴/۹/۸۶)

۲۱ ـ مهدی الهیاری دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف به اتهام اقدام علیه امنیت داخلی در ۱۷ آذر توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان اوین منتقل شده است.(امیر کبیر ۲۵/۹/۸۶)

۲۲ ـ بهرام شجاعی دانشجوی دانشگاه آزاد ـ واحد تهران جنوب پس از چندین روز بازجویی مجددا به دستور دادسرای انقلاب تهران بازداشت و روانه زندان اوین شد. نعمت احمدی وکیل مدافع این دانشجو اعلام کرد: در جریان تجمع دانشجویان دانشگاه تهران موکل من به مدت دو شب در بازداشت بود.(ایسنا ۲۸/۹/۸۶)

۲۳ ـ علیرضا حیدری دانشجوی دانشگاه آزاد کرمانشاه که ۱۰ روز پیش جهت بازجویی به حراست دانشگاه احضار شده، از آن پس اطلاعی از وی در دست نیست.(امیر کبیر ۳۰/۹/۸۶)

۲۴ ـ یونس میر حسینی دانشجوی سال سوم حقوق دانشگاه شیراز که به اتهام اقدام علیه امنیت ملی توسط ماموران امنیتی مسلح مورد ضرب و شتم قرار گرفت و بازداشت شده بود، پس از دو هفته با قرار وثیقه از زندان آزاد شد.(ایسنا۳۰/۹/۸۶)
۲۵ ـ سارا خادمی، میلاد معینی، بهرنگ زندی، حسن معارفی و حامد محمدی دانشجویان چپ دانشگاه مازندران از زندان آزاد شدند. این دانشجویان به مناسبت برگزاری روز دانشجو توسط ماموران اداره اطلاعات بازداشت شده بودند.(ادوار نیوز ۳۰/۹/۸۶)

*دانشجویانی که بازداشت شده اند در بندهای ویژه(اطلاعات سپاه پاسداران)،(وزارت اطلاعات) و(معاونت امنیتی دادستانی) تحت بازجویی قرار دارند .

توقیف نشریات دانشجویی:
۲۶ ـ نشریه دانشجویی « روزها » که توسط دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا ی همدان منتشر می شد، به جرم انتشار اخبار مربوط به احسان منصوری، مجید توکلی و احمد قصابان دانشجویان زندانی دانشگاه امیر کبیر به اتهام تشویش اذهان عمومی بدستور کمیته ناظر بر نشریات دانشجویی توقیف گردید.(امیر کبیر ۹/۱۲/۸۶)

۲۷ ـ رضا عرب سر دبیر نشریه دانشجویی “مهر هفتم” گفت: طبق بخشنامه معاونت فرهنگی دانشگاه مازندران به مدیران مسئول نشریات دانشجویی، انتشار این نشریات ممنوع اعلام شده است. معاونت فرهنگی دانشگاه چاپ نشریات را منوط به شرکت مدیران مسئول و سر دبیران این نشریات در دوره آموزشی روزنامه نگاری کرده است. این دستور شامل تمامی نشریات اعم از سیاسی، فرهنگی، هنری و… می شود.(امیر کبیر ۲۹/۹/۸۶)

دانشجویان: احضار و بازجویی
۲۸ ـ پنج عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه ابو علی سینای همدان به علت بر پایی مراسم شب هفت برای دکتر زهرا بنی یعقوب که به شکل مشکوکی در بازداشتگاه امر به معروف و نهی از منکر همدان خود کشی کرد، به کمیته انضباطی احضار شدند. امین نظری دبیر اسبق انجمن به اتهام توهین به مقدسات و شعائر محکوم به توبیخ کتبی با درج در پرونده شد.(ادوارنیوز ۶/۹/۸۶)

۲۹ ـ علی وفقی دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف و عضو شورای مرکزی دفتر تخکیم وحدت به اتهام شرکت در تجمع غیر قانونی و ایجاد خسارت به اموال دانشگاه امیر کبیر جهت بازجویی به کمیته انضباطی احضار شد.(ادوارنیوز ۷/۹/۸۶)

۳۰ ـ امیر یعقوبعلی دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی به اتهام اقدام علیه امنیت کشور از طریق فعالیت تبلیغی علیه نظام جهت محاکمه به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران احضار شد.(ایسنا ۱۹/۹/۸۶)

۳۱ ـ نجمه معصومی، پوریا شریفیان، محمد صیادی، امین نظری،مهدی جمالوند، سید رضا جعفریان، سیاوش حاتم و مهدی مسافر دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا به اتهام شرکت در تجمعات صنفی جهت بازجویی به کمیته انضباطی احضار شدند.(خبرنامه بوعلی سینا ۲۲/۹/۸۶)

۳۲ ـ محسن خسروی، حسن حسنی، حسام سعیدی و محمود هادی پور از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه کرمان به علت برگزاری تربیون آزاد دانشجویی به مناسبت روز دانشجو به اتهام توهین به شعائر اسلامی، و ایجاد آشوب و بلوا جهت بازجویی به کمیته انضباطی احضار شدند.(امیر کبیر ۲۵/۹/۸۶)

۳۳ ـ بیش از ۳۰ نفر از دانشجویان دانشکده دندانپزشکی دانشگاه شیراز به بهانه شرکت در مهمانی مختلط و عدم رعایت شئونات اسلامی جهت محاکمه به کمیته انضباطی احضار شدند.(امیر کبیر ۲۷/۹/۸۶)

۳۴ ـ امیر حسین نوربخش و عادل تاعنی از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیر کبیر و محمد میزبان از دانشجویان چپ جهت بازجویی به کمیته انضباطی احضار شدند.(ادوارنیوز ۲۷/۹/۸۶)

۳۵ ـ مسعود قربانی نژاد، مهدی چاووشیان و مسعود نظری از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شاهرود به علت برگزاری مراسم روز دانشجو جهت بازجویی به کمیته انضباطی احضار شدند.(امیر کبیر ۳۰/۹/۸۶)

دانشجویان محاکمه:
۳۶ ـ احسان منصوری، مجید توکلی و احمد قصابان دانشجویان زندانی دانشگاه امیر کبیر به اتهام توهین به مقدسات، ائمه و مراجع تقلید در مجتمع قضایی قدوسی به صورت غیر علنی برای سومین بار محاکمه شدند. این دانشجویان در دادگاه انقلاب به زندان محکوم شده اند.(ایسنا ۷/۹/۸۶)

۳۷ ـ میثم رشیدی دانشجوی دانشگاه تهران به اتهام اقدام علیه امنیت کشور در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران محاکمه شد.(امیر کبیر ۳۰/۹/۸۶)

دانشجویان: احکام صادر شده
۳۸ ـ علی قلی زاده سخنگوی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شاهرود به اتهام توهین، تهدید، نشراکاذیب، افتراء انجام اعمالی به نفع گروههای غیر قانونی و انجام اعمالی بر ضد نظام در کمیته انضباطی به دو ترم محرومیت از تحصیل با احتساب سنوات محکوم شد.(ادوارنیوز ۵/۹/۸۶)

۳۹ ـ داود خداکرمی دانشجوی رشته ریاضی، دبیر «جمعیت اسلامی» دانشگاه زنجان و مدیر مسئول نشریه دانشجویی « آچیق سوز » از دانشگاه اخراج شد.(امیرکبیر ۱۹/۹/۸۶)

۴۰ ـ اکبر پاشایی دانشجوی رشته فیزیک و دبیر کانون دانشجویی « استاد شهریار » دانشگاه ارومیه در شعبه اول دادگاه انقلاب ارومیه به ریاست قاضی درویشی به یکسال حبس تعلیقی محکوم شد. وی در سال جاری به مدت ۴۰ روز در بازداشت بود و توسط نیروهای امنیتی مورد بازجویی قرار گرفت و در اعتراض به رفتار آنها به مدت ۴ روز دست به اعتصاب غذا زده بود.(امیرکبیر ۱۹/۹/۸۶)

۴۱ ـ ابراهیم دهقان فعال دانشجویی دانشگاه ارومیه و مدیر مسئول نشریه دانشجویی توقیف شده «یاشیل یول» به اتهام اقدام علیه امنیت ملی در دادگاه انقلاب به دو سال حبس تعلیقی محکوم شد.(امیر کبیر ۲۱/۹/۸۶)

۴۲ ـ فرهنگ اسلامی و مهربان کشاورز دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی در کمیته انضباطی به یک ترم محرومیت از تحصیل محکوم شدند. همچنین هنگامه مظلومی و عارف روشنایی به توبیخ کتبی با درج در پرونده محکوم شدند.(اعتماد ۲۲/۹/۸۶)

۴۳ ـ بهنام نور محمدی، قهرمان سلطانی، پرویز سلطانی و بهروز خورشیدزاده از فعالین دانشجویی آذربایجانی به علت دعوت مردم به شرکت در مراسم روز جهانی زبان مادری در دادگاه انقلاب شبستر به یکسال حبس تعلیقی محکوم شدند. بهنام نور محمدی دانشجوی عمران دانشگاه ارومیه و سردبیر نشریه دانشجویی « اویانیش » بدستور کمیته انضباطی از دانشگاه اخراج گردید.(امیر کبیر ۲۲/۹/۸۶)

۴۴ ـ محمدرضا عوض پور دانش آموز ۱۶ ساله تبریزی به اتهام عضویت در جمعیت ها و دسته هایی که هدف شان برهم زدن امنیت کشور می باشد، در شعبه ۱۱۸ دادگاه جزایی تبریز به ریاست قاضی نیاکار به ۵ ماه حبس تعزیری محکوم شد. نامبرده در پرونده ای دیگر به ۴ ماه حبس تعزیری محکوم شده بود. وی در خردادماه توسط بسیج بازداشت و پس از ۴۰ روز با قید وثیقه از زندان تبریز آزاد شد.(امیر کبیر ۲۲/۹/۸۶)

ضرب و شتم دانشجویان توسط حراست:
۴۵ ـ رشید اسماعیلی دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علامه طباطبایی و عضو شورای سیاستگذاری سازمان دانش آموختگان که بنابر در خواست وزارت علوم به اداره آموزش دانشکده محل تحصیل خود برای دریافت یک ابلاغیه از کمیسیون بررسی صلاحیت استاد و دانشجو مراجعه کرده بود، توسط چهار نفر از ماموران حراست دانشگاه مورد ضرب و شتم قرار گرفت.(ادوارنیوز ۲۱/۹/۸۶)

۴۶ ـ علی سماواتیان عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعت آب و برق عباسپور توسط حراست دانشگاه مورد فحاشی و ضرب و شتم قرار گرفت.(ادوارنیوز ۲۷/۹/۸۶)

فیلتر کردن سایتهای خبری، جلوگیری از برگزاری مراسم و منحل کردن نهادهای مدنی:
۴۷ ـ نیروهای انتظامی و امنیتی با بستن کوچه، خانه و قتلگاه داریوش و پروانه فروهر از برگزاری نهمین سالگرد قتل آنها جلوگیری بعمل آوردند. خانم پرستو فروهر اعلام کرد: وزارت اطلاعات به من گفته بود که موافقتی با برگزاری این مراسم ندارد، ولی بصورت رسمی اعلام نشده بود که مراسم ممنوع خواهد بود. وی افزود: متاسفانه شرایط امروز مملکت ما این است که حتی برای مراسم بزرگداشت در خانه هم به ما اجازه نمی دهند. (رادیو دویچه وله ۱/۹/۸۶)

۴۸ ـ سخنرانی دکتر پوران شریعت رضوی، بهاره هدایت و مصطفی تاج زاده به مناسبت روز دانشجو در دانشگاه علوم پزشکی شیراز بدستور شورای تامین استان فارس لغو گردید.(نوروز ۱۵/۹/۸۶)

۴۹ ـ بدستور اداره اماکن نیروی انتظامی مراسم شب یلدای هفته نامه « چلچراغ » لغو گردید. قرار بود در این مراسم سید محمد خاتمی شرکت کند.(نوروز ۱۸/۹/۸۶)

۵۰ ـ تریبون آزادی که قرار بود، در دانشگاه بابلسر به مناسبت روز دانشجو برپا شود، با دخالت حراست دانشگاه و نیروهای امنیتی لغو گردید.(امیر کبیر ۲۱/۹/۸۶)

۵۱ ـ سخنرانی سروش فرهادیان از فعالان سابق دانشجویی با عنوان “موانع روزنامه نگاری عملی و چالش های آن در ایران” در دانشگاه آزاد اراک لغو گردید.(نوروز ۲۹/۹/۸۶)

۵۲ ـ وبسایت کانون زنان ایرانی بدستور قوه قضائیه فیلتر شد. این نشریه اینترنتی با روش خبری ـ تحلیلی به انتشار گزارش ها و رویدادهای مربوط به زنان در همه حوزه ها ی غیر دولتی و دولتی می پردازد و تلاش می کند با رعایت اصول حرفه ای روزنامه نگاری به انعکاس اخبار جنبش زنان بپردازد.(گویا نیوز ۲۱/۹/۸۶)

۵۳ ـ در پی برگزاری تریبون آزاد از سوی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه باهنر کرمان، با اعتراض بسیج دانشجویی مجوز فعالیت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه باهنر به حالت تعلیق در آمد و چهار عضو شورای مرکزی این تشکل به اتهام توهین به مسائل ارزشی به کمیته انضباطی احضار شدند.(امروز ۲۸/۹/۸۶)

۵۴ ـ سرهنگ نادر سرکاری رئیس پلیس امنیت و اطلاعات عمومی استان تهران اعلام کرد: ۲۴ کافی نت و کافی شاپ به اتهام تخلف پلمپ شدند. ۱۲ مرد و ۱۱ زن بازداشت شدند. به ۱۷۰ کافی نت و کافی شاپ اخطار پلمپ داده شده است.(واحد مرکزی خبر ۲۸/۹/۸۶)

۵۵ ـ فرمانده نیروی انتظامی شهرستان پاکدشت اعلام کرد: سه کافی نت و چهار کافی شاپ به اتهام رعایت نکردن موارد قانونی و شئونات اسلامی پلمپ شدند.(جمهوری اسلامی ۲۹/۹/۸۶)

مطبوعات: توقیف شده
۵۶ ـ فیض الله پیری روزنامه نگار فعال کرد پس از ۳ سال و نیم کار در هفته نامه « سیروان » از کار اخراج شد. بدنبال تغییر استاندار کردستان بسیاری از نیروهای حرفه ای این نشریه از کار برکنار شدند.(موکریان نیوز ۲/۹/۸۶)

۵۷ ـ اباصلت عابد سرپرست روزنامه « مردم سالاری » در کرج با چاقو مورد حمله قرار گرفت و بشدت مجروح شد. همچنین رضا عوض پور سردبیر روزنامه « کرمان ورزشی » با چاقو و قمه مورد حمله قرار گرفت و بشدت مجروح شد. نامبرده در حال حاضر نیمه فلج است.(ایسنا ۵/۹/۸۶)

مطبوعات: احضار روزنامه نگاران
۵۸ ـ مدیر مسئول هفته نامه « ابرچای » چاپ ابهر به اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی جهت بازجویی به دادسرای عمومی و انقلاب زنجان احضار شد.(فارس ۴/۹/۸۶)

۵۹ ـ علی انجم سردبیر هفته نامه « گیلان بهتر » و دبیر خانه احزاب گیلان به اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی با شکایت سرتیپ پاسدار علی عبداللهی استاندار گیلان جهت محاکمه به شعبه ۱۰۹ دادگاه جزایی رشت احضار شد.(ادوارنیوز ۱۶/۹/۸۶)

۶۰ ـ مرتضی لطفی مدیر مسئول سابق روزنامه « کار و کارگر » و علی قنبری مدیر مسئول نشریه « زاگرس » جهت محاکمه به شعبه ۱۰۸۳ دادگاه عمومی تهران احضار شدند.(اعتماد ۲۴/۹/۸۶)

۶۱ ـ مهدی رحمانیان مدیر مسئول روزنامه توقیف شده « شرق » با شکایت مدعی العموم در شعبه ۶ بازپرسی دادسرای کارکنان دولت مورد بازجویی قرار گرفت.(ایسنا ۲۶/۹/۸۶)

مطبوعات: بازجویی روزنامه نگاران
۶۲ ـ لیلا مدنی صاحب امتیاز و مدیر مسئول هفته نامه « کرفتو » چاپ سنندج و عضو کانون نویسندگان کرد در اداره اطلاعات سنندج مورد بازجویی قرار گرفت. نامبرده در رابطه با اعضای شورای سردبیری « کرفتو » و به علت دعوت از دکتر ابراهیم یزدی، دکتر نعمت احمدی و تقی رحمانی برای دیدار و گفتگو با فعالان حقوق بشر در کردستان به مناسبت روز جهانی حقوق بشر مورد بازجویی قرار گرفت.(موکریان نیوز ۲۸/۹/۸۶)

مطبوعات: بازداشت روزنامه نگاران
۶۳ ـ رضا ولی زاده خبرنگار هفته نامه « کتاب هفته »، مسئول وبلاگ « ایستگاه » و مدیر سایت« بازنگار » به علت درج خبری با عنوان « چهار سگ در تیم حفاظتی محمود احمدنژادی رئیس جمهور، به منظور تشخیص بمب و مواد منفجره بکار گرفته شده اند، که هر یک به قیمت ۱۵۰ میلیون تومان از کشور آلمان خریداری شده اند». به اتهام تشویش اذهان عمومی با شکایت نهاد ریاست جمهوری توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت شد. برای آزادی نامبرده قرار ۵۰ میلیون تومانی صادر شده است.(امروز ۷/۹/۸۶)

۶۴ ـ امید احمدزاده عضو تحریریه هفته نامه توقیف شده « آسو » و هفته نامه « دیدگاه » توسط مامورین امنیتی در سنندج بازداشت شد. لازم به یاد آوری است که گزارشگران بدون مرز با انتشار بیانیه ای بازداشت نامبرده را محکوم نمود.(موکریان نیوز ۱۷/۹/۸۶)

۶۵ ـ عادل مزاری مدیر مسئول نشریه « صبح زاهدان » به اتهام تشویش اذهان عمومی با شکایت استانداری سیستان و بلوچستان بدستور معاونت امنیت دادسرای انقلاب زهدان بازداشت شد.(اعتماد ملی ۱۸/۹/۸۶)

۶۶ ـ مادر و برادر ابوالفضل عابدینی نصر روزنامه نگار زندانی اعلام کردند: نامبرده به علت مصاحبه با رادیو فردا و بعضی رادیوهای خارجی و پوشش خبری کامل اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه خوزستان در تاریخ ۲۲ آبان توسط ماموران اداره اطلاعات بازداشت شد.وی در بند ۶ زندان کارون اهواز(بند امنیتی) تحت بازجویی قرار دارد. وی در سال ۸۴ به عنوان خبرنگار روزنامه « عصر کارون » به مدت ۵ ماه توسط نیروهای اطلاعاتی بازداشت شد و سپس با قرار وثیقه ۵۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد.(فعالان حقوق بشر در ایران ۲۲/۹/۸۶)

مطبوعات: احکام صادر شده توسط دادگاه ها
۶۷ ـ علی نظری مدیر مسئول هفته نامه توقیف شده « ارزش » به اتهام نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی درج مطالب خلاف واقع، توهین به دستگاه قضایی و دادگاه ویژه روحانیت با شکایت مدعی العموم و… در شعبه ۱۰۸۳ دادگاه عمومی تهران به ریاست قاضی حسین حسینیان به پرداخت یک میلیون و صد هزار تومان جریمه نقدی محکوم شد و امتیاز نشریه « ارزش » لغو گردید.(ایسنا ۱۲/۹/۸۶)

۶۸ ـ برهان لهونی و بهرام ولد بیگی مدیر مسئول و سردبیر هفته نامه توقیف شده « آشتی » با شکایت مدعی العموم در شعبه یک دادگاه کیفری سنندج هر یک به پرداخت یک میلیون تومان جزای نقدی محکوم شدند و امتیاز نشریه « آشتی » لغو گردید.(مهر ۱۲/۹/۸۶)

۶۹ ـ محمد مهدی فقیهی مدیر مسئول سایت خبری « انتخاب » به اتهام نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و توهین با شکایت انصار حزب الله در شعبه ۱۰۸۳ دادگاه عمومی تهران به ریاست قاضی حسین حسینیان به پرداخت صد هزار تومان جزای نقدی و ۴ ماه حبس محکوم شد.(ایسنا ۱۹/۹/۸۶)

۷۰ ـ محسن اشرفی مدیر مسئول روزنامه توقیف شده « بنیان » به اتهام نشراکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و توهین به مراجع با شکایت مدعی العموم در شعبه ۱۰۸۳ دادگاه عمومی تهران به ریاست قاضی حسین حسینیان و با تائید شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر استان به پرداخت یک میلیون تومان جزای نقدی محکوم شد و امتیاز روزنامه « بنیان » لغو گردید.(ایسنا ۱۹/۹/۸۶)

۷۱ ـ محمد جواد روح روزنامه نگار و عضو کمیته اطلاع رسانی جبهه مشارکت ایران اسلامی به علت نوشتن مقاله ای در روزنامه توقیف شده « یاس نو » به اتهام توهین و نشر اکاذیب در شعبه ۱۰۰۵ دادگاه عمومی تهران به ۳۵ ضربه شلاق و پرداخت صد هزار تومان جریمه نقدی محکوم شد.(نوروز ۲۸/۹/۸۶)

اخبار مربوط به فعالین سیاسی، فرهنگی و اجتماعی:
۷۲ ـ منصور فرجی فعال سیاسی که به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام و عضویت در حزب دمکرات ایران بازداشت شده بود، پس از تحمل ۸۰ روز حبس با قرار وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد.
(کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر ۶/۹/۸۶)

۷۳ ـ محمد نبی رودکی نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی گفت: از نظر وزارت اطلاعات تعداد اندکی از افراد دستگیر شده در روز ۱۳ آذر را دانشجویانی تشکیل می دادند که از اپوزسیون خارج از کشور خط گرفته و بدنبال ایجاد یک تشکل جدید در دانشگاهها بودند و روی تعداد کمی از دانشجویان نیز کار شده بود.(مهر ۲۰/۹/۸۶)

احضار فعالین سیاسی، فرهنگی و اجتماعی:
۷۴ ـ زینب یوسفی نویسنده و عضو انجمن ادبی « مولوی » به علت شرکت در فستیوال ادبی ـ هنری « گلاویژ » در شهر سلیمانیه کردستان عراق، جهت بازجویی به اداره اطلاعات سنندج احضار شد.(روز ۱۲/۹/۸۶)

۷۵ ـ علی پور سلیمان از بازداشت شدگان تجمع مقابل مجلس شورای اسلامی در اسفند ۸۵ به اتهام اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرایمی بر ضد امنیت کشور، تمرد در برابر پلیس و برهم زدن نظم عمومی جهت محاکمه به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران احضار شد.(ایسنا ۲۷/۹/۸۶)

۷۶ ـ کیوان رفیعی فعال حقوق بشر جهت بازجویی به معاونت امنیت دادگاه انقلاب تهران احضار شد. این فعال حقوق بشر پس از تحمل ۱۸ ماه حبس حدود یکماه قبل از زندان آزاد شد.(امیر کبیر ۳۰/۹/۸۶)

محاکمه فعالین سیاسی فرهنگی و اجتماعی:
۷۷ ـ عماالدین باقی، فاطمه کمالی احمد سرایی، مریم باقی، احسان کمالی به اتهام تبلیغ علیه نظام و اجتماع برای به خطر انداختن امنیت کشور در شعبه ۴۴ دادگاه تجدید نظر استان تهران محاکمه شدند. آقای باقی در این جلسه حضور نداشت. وکلا از اتهامات وی دفاع کردند. اما همسر، دختر و برادر زاده همسرش بصورت حضوری از خود دفاع کردند.(آفتاب ۲۵/۹/۸۶)


بازداشت فعالین سیاسی فرهنگی و اجتماعی:
۷۸ ـ مهندس اشکان رضوی مسئول شاخه قزوین جبهه ملی ایران و عضو فعال سازمان مهندسان این تشکل توسط نیروهای انتظامی در قزوین بازداشت شد.(ادوارنیوز ۵/۹/۸۶)

۷۹ ـ علیرضا جهانشاهی طلبه سیرجانی به علت پیگیری پرونده بزرگترین زمین خواری کشور در سیرجان که طی آن هکتارها زمین به صورت قانونی یا غیر قانونی در اختیار دو نهاد امنیتی سیرجان قرار گرفته، بدستور دادگاه ویژه روحانیت قم بازداشت شد. نامبرده قبلا به علت پیگیری این پرونده به ۳ ماه و یک روز حبس محکوم شده بود.
(فارس ۷/۹/۸۶)

۸۰ ـ شاهین اسماعیل پور از فعالین سیاسی ترک آذربایجان به اتهام تماس با گروههای معاند نظام توسط مامورین اداره اطلاعات بازداشت و به زندان مشکین شهر منتقل گردید. نامبرده قبلا از سوی دادگاه انقلاب به تحمل ۶ ماه حبس و ۵۰ ضربه شلاق محکوم شده بود.(فعالان حقوق بشر در ایران ۸/۹/۸۶)

۸۱ ـ هفت نفر از هواداران آیت الله سید محمدحسین کاظمینی بروجردی بنامهای یاسمن رضایی، فاطمه عبدالله وند، نرگس غفارزاده، مریم عظیمی، امیر علیزاده، سید مرتضی حسینی و محمد رضا صادقی توسط مامورین وزارت اطلاعات بازداشت شدند.(بام آزادی ۹/۹/۸۶)

۸۲ ـ سید محمدسعید کهنه پوش، استاد دانشگاه پیام نور شهرستان مریوان پس از سخنرانی به مناسبت روز دانشجو، در ۱۸ آذر توسط نیروهای امنیتی بازداشت گردید که از محل نگهداری اش اطلاعی در دست نیست.
(آوای دانشگاه ۲۷/۹/۸۶)

فعالین سیاسی، فرهنگی و اجتماعی: احکام صادره شده توسط دادگاه ها
۸۳ ـ هادی قابل عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی در دادگاه ویژه روحانیت به ۳ سال زندان و خلع لباس محکوم شد.(جهان نیوز ۵/۹/۸۶)

۸۴ ـ حسین اصغری به اتهام جاسوسی، سوء استفاده از اسناد و جعل اسناد در شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر به ریاست قاضی زرگر به تحمل ۷ سال و ۳ ماه زندان محکوم شد.(فعالان حقوق بشر در ایران ۱۴/۹/۸۶)

۸۵ ـ حمید ساعدی از فرهنگیان سنندج به اتهام تبلیغ علیه نظام در شعبه دوم دادگاه انقلاب سنندج به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شد.(موکریان نیوز ۱۷/۹/۸۶)

۸۶ ـ صالح کهندل هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران به اتهام محاربه در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتیان به ده سال حبس تعزیری در تبعید محکوم گردید. نامبرده از ۱۱ ماه پیش در بند ۳۵۰ زندان اوین بسر می برد.(فعالان حقوق بشر در ایران ۲۰/۹/۸۶)

۸۷ ـ یوسف زارعی، مجید فروزانفر، جلال نادری، یوسف رفاهیت، هادی غلامی، نادر قدیمی، علی نجفی، محمود جلیلیان و علی صادقی از اعضای کانون صنفی معلمان همدان به اتهام تشویش اذهان عمومی، تعطیلی مدارس، تجمع و تحصن غیر قانونی و نشر اطلاعیه در شعبه ۱۰۶ دادگاه جزایی همدان به ریاست قاضی قادری هر یک به تحمل ۹۱ روز حبس محکوم شدند. این معلمان در جریان اعتراضات صنفی معلمان در فروردین ماه هر یک به مدت ۹ روز در سلول انفرادی بازداشت بوده اند.(کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر ۲۳/۹/۸۶)

۸۸ـ هادی آماده باش به اتهام بدعت در دین از طریق انکار ضروریات در شعبه سوم دادگاه ویژه روحانیت به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شد. نامبرده به مدت ۵۰ روز در سلول انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین بسر برده، در زندان مورد شکنجه قرار گرفته و در زمان محاکمه از حق داشتن وکیل محروم بوده است.(فعالان حقوق بشر در ایران ۱۷/۹/۸۶)

۸۹ ـ محمدابراهیم رودینی ۲۳ ساله دانشجوی امور زارعی شهر بمپور از توابع شهرستان ایرانشهر و داود مظفری ۲۴ ساله در تاریخ ۲۸ آبان، در فرودگاه خمینی تهران توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت و سپس به ستاد خبری وزارت اطلاعات در زاهدان منتقل شدند. خانواده این زندانیان در ۱۸ آذر موفق به ملاقات با فرزندانشان می شوند. آثار شدید شکنجه بر روی بدن این افراد مشاهده شده است.(فعالان حقوق بشر و دمکراسی در ایران ۲۲/۹/۸۶)

اخبار مربوط به زندانیان سیاسی:
۹۰ ـ فرزاد کمانگر عضو هیئت مدیره انجمن صنفی معلمان شهرستان کامیاران، عضو شورای نویسندگان ماهنامه توقیف شده « رویان »، عضو هیئت مدیره انجمن زیست محیطی « ئاسک » و از خبرنگاران سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان که از مرداد ۸۵ توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده اعلام کرد: در مرداد ۸۵ توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت و در سلول انفرادی بدون امکانات زندانی شدم و با شلاق مورد شکنجه قرار گرفتم، لباسهایم را از تنم بطور کامل خارج می کردند و با تهدید به تجاوز جنسی با چوب و باطوم آزارم می دادند. پای چپ من بشدت آسیب دید و به علت ضربه های همزمان به سرم و شوک الکتریکی بیهوش شدم و از هنگامی که به هوش آمدم تاکنون تعادل بدنم را از دست داده ام. در بند ۲۰۹ زندان اوین مورد ضرب وشتم قرار گرفتم. در زندان سنندج با فحاشی و کتک کاری روبرو شدم. مرا به صندلی بستند و اجازه رفتن به دستشویی را ندادند، بگونه ای که مجبور شدم خودم را خیس کنم. در بند ۲۰۹ زندان اوین به علت شکنجه های بسیار ناچارا مرا به پزشک بردند. پزشک آثار کبودی و شکنجه و شلاق زدن ها را ثبت کرد که آثار آن در کمر، گردن، سر، پشت، ران و پاها کاملا مشهود بود، برای رهایی از شکنجه ۳۳ روز اعتصاب غذا کردم و به قصد خود کشی خودم را از روی پله های طبقه اول به پائین پرت کردم. در اواسط دیماه از زندان اوین به بازداشتگاه اداره اطلاعات کرمانشاه واقع در میدان نفت انتقال داده شدم در آنجا با شلاق، شوک الکتریکی، مشت و لگد مورد شکنجه قرار گرفتم. نامبرده از زمان بازداشت تاکنون در زندانهای گوناگون مورد شکنجه های شدید قرار گرفته و در سلول انفرادی بسر برده است.(روز ۶/۹/۸۶)

۹۱ ـ هدایت غزالی دانشجوی روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی و صباح نصری دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه تهران از بند ۲۰۹ زندان اوین به زندان سنندج منتقل شدند. این دانشجویان ۴ ماه پیش توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند و ممنوع الملاقات می باشند.(سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان ۴/۹/۸۶)

۹۲ ـ مجید توکلی از دانشجویان زندانی در زندان اوین طی نامه ای خطاب به سید علی خامنه ای و سایر مقامات دولتی اعلام کرد: به علت اعتراض به ضرب و شتم دانشجوی زندانی احمد قصابان توسط عباسی افسر انتظامات اندرزگاه ۷ زندان اوین، توسط رضا ضیایی معاون اندرزگاه ۸ زندان اوین مورد فحاشی و ضرب و شتم شدید قرار گرفته است.(ادوارنیوز ۴/۹/۸۶)

۹۳ ـ فاطمه کمالی احمد سرایی همسر عماالدین باقی رئیس زندانی انجمن دفاع از حقوق زندانیان اعلام کرد: همسرش مدت ۴۵ روز در انفرادی تحت بازجویی قرار داشته است.(ادوارنیوز ۵/۹/۸۶)

۹۴ ـ دکتر سید مصطفی علوی جدانی به علت تاسیس “کانون نخبگان ایران” به اتهام تشکیل جمعیت غیر قانونی در دادگاه بدوی به ده سال حبس تعزیری محکوم گردید. وی بدستور معاونت امنیت دادستانی انقلاب تهران، توسط وزارت اطلاعات بازداشت و مدت ۷ ماه در بند ۲۰۹ زندان اوین نگهداری می شد. نامبرده دچار انواع بیماری می باشد و احتیاج به معالجه دارد. ولی او را به زندان رجایی شهر تبعید کرده اند.
(فعالان حقوق بشر در ایران ۱۳/۹/۸۶)

۹۵ ـ محمد ابراهیمی از اعضای “سازمان علم، حق وعدالت” و نویسنده کتاب توحید که به جرم ارتداد به ۱۰ سال زندان محکوم شده و در شرایط غیر انسانی تحت شکنجه های روحی بیش از ۳ سال در سلول انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین نگهداری می شد به اندرزگاه ۸ زندان اوین منتقل شد. نامبرده از بیماریهای مختلف رنج می برد و می بایست در بیمارستان مجهز تحت درمان قرار گیرد.(فعالان حقوق بشر در ایران ۱۵/۹/۸۶)

۹۶ ـ سعید متین پور، علیرضا متین پور، بهروز صفری جلیل غنی لو و لیلا حیدری که از ۷ ماه پیش در زندانهای مختلف بصورت بلاتکلیف بسر می برند، جهت بازجویی جدید از زندان مرکزی زنجان به بند ۲۰۹ زندان اوین منقل شدند.(امیر کبیر ۱۵/۹/۸۶)

۹۷ ـ اجلال قوامی روزنامه نگار سنندجی و عضو شورای عالی سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان در زندان سنندج به دلیل انسداد مجرای اشکی و عفونت چشم وضع وخیمی پیدا کرده و نیاز فوری به معالجه دارد. مسئولان قوه قضائیه با مرخصی استعلاجی وی موافقت نکرده اند. نامبرده به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به ۳ سال و نیم حبس تعزیری محکوم شده است.(سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان ۲۲/۹/۸۶)

۹۸ ـ خانواده های زندانیان سیاسی سعید متین پور، جلیل غنی لو، بهروز صفری و لیلا حیدری پس از ۷ ماه توانستند با آنها ملاقات نمایند. خانم عطیه طاهری همسر سعید متین پور گفت: برای اولین بار پس از ۷ ماه موفق به ملاقات با سعید شدم. ایشان بشدت کاهش وزن داشته و موهای سرش نیز دچار ریزش شده است. پس از ۷ ماه انفرادی دیروز به بند عمومی منتقل شدند.(ادوار نیوز ۲۶/۹/۸۶)

۹۹ ـ خانواده علی عزیز عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت که از ۴۰ روز پیش در بند ۲۰۹ زندان اوین در سلول انفرادی بسر می برد، با او ملاقات کردند. این عضو سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیر کبیر بدستور قاضی حداد بازداشت شده و موقع بازداشت مورد ضرب و شتم قرار گرفت.(امیر کبیر ۲۷/۹/۸۶)

۱۰۰ ـ سعید حبیبی عضو کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر، بهروز کریمی زاده دانشجوی اسبق دانشگاه تهران، پیمان پیران دانشجوی اخراجی و مهدی گرایلو دانشجوی دانشگاه تهران از بند ۲۰۹ زندان اوین که زیر نظر وزارت اطلاعات اداره می شود به بند ۳۲۵ که زیر نظر حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران اداره می شود منتقل شده اند. این بند بطور مستقل از سازمان زندانها اداره می شود.(امیر کبیر ۲۸/۹/۸۶)

۱۰۱ ـ یاسر گلی دبیر کل « اتحادیه دمکراتیک دانشجویان کرد » که در تاریخ ۱۷ مهر بدستور دادستان سنندج توسط نیروهای امنیتی بازداشت گردید، همچنان ممنوع الملاقات می باشد. مسئولین قضایی سنندج، بازداشت موقت یاسرگلی را برای دو ماه دیگر تمدید کردند.(امیر کبیر ۲۹/۹/۸۶)

اخبار فعالان جنبش زنان:
۱۰۲ ـ زینب السادات پیغمبر زاده فعال دانشجویی و فعال جنبش زنان به اتهام اخلال علیه امنیت کشور، تمرد از فرمان پلیس، تبلیغ علیه نظام و اخلال در نظم در شعبه ۱۳ دادگاه انقلاب تهران محاکمه شد.(ایسنا ۷/۹/۸۶)

۱۰۳ ـ جلوه جواهری ۳۰ ساله دانشجوی کارشناسی ارشد رشته جامعه شناسی، از فعالان جنبش زنان، از بازداشت شدگان تجمع ۱۳ اسفند ۸۵، عضو « کمپین یک میلیون امضاء» و از نویسندگان وب سایت « تغییر برای برابری » به اتهام تبلیغ علیه نظام، تشویش اذهان عمومی و نشراکاذیب بدستور دادسرای ویژه امنیت دادگاه انقلاب بازداشت و به زندان اوین منتقل گردید. لازم به یاد آوری است که گزارشگران بدون مرز با انتشار بیانیه ای دستگیری جلوه جواهری را محکوم کرده و اعلام کردند: ایران با ۱۵ روزنامه نگار و وب نگار زندانی، بزرگترین زندان روزنامه نگاران در خاورمیانه است.(تغییر برای برابری ۱۰/۹/۸۶)

۱۰۴ ـ نیلوفر گلکار فعال دانشجویی لیبرال دانشگاه تهران، از فعالان جنبش زنان و از بازداشت شدگان تجمع ۱۳ اسفند ۸۵ به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، تمرد از دستور پلیس و اخلال در نظم عمومی در دادگاه محاکمه شد.(ادوارنیوز ۲۵/۹/۸۶)

اخبار کارگری:
۱۰۵ ـ بر اثر ریزش یک ساختمان در رباط کریم یک کارگر ساختمانی کشته و پنج تن دیگر بشدت مجروح شدند. استفاده از تیرچه بلوکهای غیر استاندارد توسط پیمانکار یکی از عوامل حادثه بوده است.(فارس ۵/۹/۸۶)

۱۰۶ ـ محمد ق ۴۲ ساله کارگر شرکت راه سازی شهرستان میانه، براثر ریزش کوه در حوالی تونلهای در دست احداث کشته شد.(کیهان ۷/۹/۸۶)

۱۰۷ ـ علی نجانی، فریدون نیکو فرد، و نجات دهلی از فعالین کارگری شرکت نیشکر هفت تپه بدستور دادگاه انقلاب شوش بازداشت و به زندان اداره اطلاعات منتقل شدند. لازم به یاد آوری است که رمضان علیپور، محمد حیدری، جلیل احمدی و رحیم یساق از فعالین کارگری شرکت نیشکر هفت تپه قبلا توسط اداره اطلاعات بازداشت و پس از چند روز بازجویی آزاد شدند.(فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ۱۲/۹/۸۶)

۱۰۸ ـ جمعی از کارگران کارخانه « نیرو رخش » سنندج در اعتراض به عدم پرداخت حقوق معوقه خود در چند ماه اخیر، دست به اعتصاب زدند.(موکریان نیوز ۱۷/۹/۸۶)

۱۰۹ ـ محمود صالحی فعال سندیکای کارگران خباز سقز، که به یک سال زندان محکوم شده، بدلیل از کار افتادن تنها کلیه اش حال وخیمی دارد. نامبرده از زندان سنندج به بیمارستان توحید منتقل شد.
(سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان ۲۲/۹/۸۶)

۱۱۰ ـ محسن حکیمی عضو کانون نویسندگان ایران،علیرضا عسگری شاعر و نمایش نامه نویس، ابراهیم گوهری عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حسین غلامی فعال کارگری به اتهام تبانی برای اقدام علیه امنیت کشور توسط نیروی انتظامی بازداشت و به زندان اوین منتقل شدند.(ایسنا ۲۶/۹/۸۶)

۱۱۱ ـ دوست محمدی نماینده سمنان در مجلس شورای اسلامی اعلام کرد: کارخانه پاک ریس که از مجموعه های اقتصادی بنیاد مستضعفان است، مدت چهار ماه است که حقوق ۴۰۰ کارگرش را پرداخت نکرده است. نامبرده افزود: بنیاد مستضعفان با حجم عطیم سرمایه، حق کارگرانش را می خورد.(ایسنا ۲۸/۹/۸۶)

۱۱۲ ـ قدرت الله ایمانی نماینده خرم آباد در مجلس شورای اسلامی گفت: کارخانجات خرم آباد مانند کشت و صنعت، پوست و چرم، یخچال سازی و پارسیلون به علت ضعف مدیریت یکی پس از دیگری تعطیل و کارگران بی پناه، بی دفاع، محروم و مظلوم این کارخانه ها بیکار و یا اخراج شده اند. کارگران این کارخانه ها ماهها است که حقوق دریافت نکرده اند. نه بازخرید می شوند و نه بازنشسته، نه دفترچه بیمه دارند و نه حالت اشتغال پیدا می کنند. (اعتماد ۲۹/۹/۸۶)

صدور حکم سنگسار:
۱۱۳ ـ عبدالله فریور مقدم ۴۸ ساله متاهل و پدر دو فرزند که به جرم رابطه جنسی خارج از ازدواج مدت ۴ سال است در زندان بسر می برد، در دادگاه به سنگسار محکوم شده است.(کمیته بین المللی علیه سنگسار ۱۱/۹/۸۶)

محکومین به اعدام:
۱۱۴ ـ احمد ۱۷ ساله به جرم قتل پسر عمویش ابوالفضل در شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیز محمدی محکوم به اعدام شد.(اعتماد ۱/۹/۸۶)

۱۱۵ ـ غلام ج ۲۲ ساله به جرم قتل غلام س در شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی قاسم حسینی کوه کمره ای محکوم به اعدام شد.(اعتماد ۳/۹/۸۶)

۱۱۶ ـ دو مرد به اتهام قاچاق مواد مخدر در شعبه اول دادگاه انقلاب کرج به ریاست قاضی موسی آصف الحسینی محکوم به اعدام شدند.(ایران ۴/۹/۸۶)

۱۱۷ ـ کبری ۳۸ ساله به جرم قتل داماد ۲۲ ساله اش در شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیز محمدی محکوم به اعدام شدند.(ایران ۵/۹/۸۶)

۱۱۸ ـ علی میهن ترابی ۲۱ ساله که به جرم قتل مزدک خدادادیان در شعبه ۳۳ دادگاه عمومی کرج محکوم به اعدام شده است، طی نامه ای در خواست کرد، تا مجددا و بیطرفانه به پرونده اش رسیدگی کنند. نامبرده در زمان وقوع جرم ۱۶ ساله و دانش آموز رشته کامپیوتر بوده است. لازم به یاد آوری است که سازمان عفو بین الملل در تاریخ ۲۱ آذر با انتشار بیانبه ای از مقامات دولت ایران در خواست کرد تا حکم اعدام علی میهن ترابی را بدون درنگ متوقف سازند.(اعتماد ۶/۹/۸۶)

۱۱۹ ـ فرهاد به جرم قتل مسعود در شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیز محمدی محکوم به اعدام شد.(ایران ۷/۹/۸۶)

۱۲۰ ـ باقر، امیر، نادر و عبدالحسین به جرم قاچاق مواد مخدر در شعبه اول دادگاه انقلاب کرج به ریاست قاضی موسی آصف الحسینی محکوم به اعدام در ملاء عام شدند.(ایران ۸/۹/۸۶)

۱۲۱ ـ دل آرا دارابی به اتهام قتل دختر عموی پدرش در دادگاه شعبه اطفال، دادگاه تجدید نظر و با تائید دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد. پرونده برای گذارندن آخرین مرحله نزد رئیس قوه قضائیه ارسال شده است. نامبرده در زمان وقوع جرم ۱۷ ساله بوده است.(اعتماد ۱۰/۹/۸۶)

۱۲۲ ـ علیرضا به جرم قتل فرحناز ۴۰ ساله، شهره ۴۱ ساله و یک زن ۵۰ ساله در شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیز محمدی و با تائید دیوانعالی کشور به ۳ بار اعدام محکوم شد.(اعتماد ۱۲/۹/۸۶)

۱۲۳ ـ غلامرضا به جرم قتل نادر در شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیز محمدی و با تائید شعبه ۲۷ دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد.(ایسنا ۱۲/۹/۸۶)

۱۲۴ ـ یک زن جوان به جرم قاچاق ۸۲ گرم مواد مخدر از نوع کراک در شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی کرج به ریاست حجت اسلام موسی آصف الحسینی محکوم به اعدام شد.(ایران ۱۳/۹/۸۶)

۱۲۵ ـ ایوب ۵۳ ساله به جرم قتل علیرضا در شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران و با تائید شعبه ۳۷ دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد.(ایسنا ۱۴/۹/۸۶)

۱۲۶ ـ رمضان تبعه افغانستان به جرم قتل رزاق در شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران و با تائید شعبه ۳۷ دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد.(ایسنا ۱۴/۹/۸۶)

۱۲۷ ـ عبدالله ۲۸ ساله به جرم قتل رابعه همسر برادرش، در شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران و با تائید شعبه ۳۳ دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد.(ایران ۱۵/۹/۸۶)

۱۲۸ ـ محسن ۲۵ ساله به جرم قتل اکبر در شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران و با تائید شعبه ۳۳ دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد.(اعتماد ۱۵/۹/۸۶)

۱۲۹ ـ نسرین ستوده وکیل مدافع صغرا نجف پور اعلام کرد: موکلش در سن ۱۳ سالگی به اتهام قتل بازداشت شده و پس از ۱۸، سال دو ماه پیش با قید وثیقه از زندان آزاد شده بود. او مجددا برای اجرای حکم اعدام بازداشت و به زندان رشت منتقل شده است. نسرین ستوده با اشاره به اعدام ماکوان مولودزاده می گوید، آمار اعدام کسانی که مرتکب جرایمی در سنین زیر ۱۸ سال شده اند، نامشخص است. در واقع آمارهای اعدام زیر ۱۸ سال خیلی بیش از حد تصور ما است. از جمله ماکوان که در زندان کرمانشاه اعدام شد. در هیچ لیست و آرشیوی تا بحال مشاهده نشده بود. وقتی قوه قضائیه ایران با بی اعتنایی کامل به همه تلاش های جامعه مدنی و فعالان حقوق کودک در ایران بازهم مبادرت به اجرای حکم اعدام کسانی می کند که در زمان ارتکاب جرم کمتر از ۱۸ سال داشته اند. طبیعی است که من نگران اجرای احکام اعدام علیه موکلان خود باشم.(رادیو فردا ۲۰/۹/۸۶)
۱۳۰ ـ دو مرد ۲۴ و ۲۷ ساله به جرم ربودن یک دختر و تعرض به وی در شعبه ۷۷ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی ساعی و با تائید شعبه ۳۳ دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شدند.(اعتماد ۲۰/۹/۸۶)

۱۳۱ ـ سعید ۲۴ ساله به جرم قتل محمد در شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیز محمدی محکوم به اعدام شد.(ایسنا ۲۰/۹/۸۶)

۱۳۲ ـ مصطفی ۳۳ ساله به جرم قتل سعید در شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی قاسم حسینی کوه کمره ای محکوم به اعدام شد.(ایسنا ۲۶/۹/۸۶)

۱۳۳ ـ هاشم ۲۵ ساله تبعه افغانستان به جرم قتل ۵ نفر از اعضای خانواده اش در شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران و با تائید شعبه ۳۳ دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد.(اعتماد ملی ۲۶/۹/۸۶)

قتل مشکوک:
۱۳۴ ـ بدنبال مرگ مشکوک دکتر زهرا بنی یعقوب ۲۷ ساله در بازداشتگاه ستاد امر به معروف و نهی از منکر همدان در تاریخ ۲۱ مهر ماه، رحیم بنی یعقوب برادر نامبرده اعلام کرد: کبودی بزرگ روی ساق پا از کجا آمده است؟ کبودی بزرگ روی ران پای مقابل از کجا آمده است؟ آیا این کبودیها می توانند به جزلگد زدن منشاء دیگری داشته باشند. وی افزود: نامزد خواهرش بنام حمید که از کارمندان صدا و سیمای همدان بوده از کار اخراج شده است. رحیم بنی یعقوب اعلام کرد: خانم مهرنوش نجفی راغب وکیل اولیه پرونده گفته، نمی تواند کاری کند.او می گفت چه کار کنیم زور اینها زیاد است آن موقع که وکیل ما بود خلاصه کلام ایشان این بود که نمی تواند برای ما کاری بکند.(شهرگان ۱۲/۹/۸۶)

۱۳۵ ـ مهندس مهدی حسین پور که توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود، پس از ۴ روز به خانواده اش اعلام کردند، جهت گرفتن جسد به بیمارستان سجاد تهران مراجعه کنند.(فعالان حقوق بشر در ایران ۲۲/۹/۸۶)

احکام اجرا شده اعدام توسط دادگاهها:
۱۳۶ ـ علیرضا ۳۵ ساله به جرم قاچاق مواد مخدر به حکم شعبه سوم دادگاه انقلاب اسلامی قم و با تائید دادستانی کشور در بلوار صدوقی در ملاء عام به دار آویخته شد.(ایران ۱/۹/۸۶)

۱۳۷ ـ شمس الدین دوراخ فرزند عبدالغفور و محمود شاه پشتون فرزند رحمت شاه به اتهام حمل و نگهداری مواد مخدر به حکم قوه قضائیه در زندان زاهدان به دار آویخته شدند.(جمهوری اسلامی ۵/۹/۸۶)

۱۳۸ ـ احمد ۳۷ ساله به جرم قاچاق مواد مخدر به حکم شعبه ششم دادگاه انقلاب اسلامی اصفهان و با تائید دیوانعالی کشور در زندان مرکزی اصفهان به دار آویخته شد.(ایران ۶/۹/۸۶)

۱۳۹ ـ یک مرد به جرم قاچاق مواد مخدر به حکم دادگاه انقلاب زاهدان و با تائید مراجع عالی قضایی در زندان زاهدان به دار آویخته شد.(ایرنا ۱۱/۹/۸۶)

۱۴۰ ـ یحیی مددی ۴۱ ساله، عطاالله پول زهی ۳۷ ساله و حسین صفرلو به جرم قاچاق مواد مخدر به حکم دادگاه انقلاب قم و با تائید دادستانی کل کشور در میدان مطهری قم در ملاء عام به دار آویخته شدند.(کیهان ۱۱/۹/۸۶)

۱۴۱ ـ حمید ب به جرم قاچاق مواد مخدر به حکم دادگاه انقلاب اسلامی کرمان و با تائید دادستانی کل کشور در زندان بافت به دار آویخته شد.(ایسنا ۱۴/۹/۸۶)

۱۴۲ ـ عبدالله ن، محمدرضا ب، علیخان ن و امیر پ به جرم قاچاق مواد مخدر به حکم دادگاه انقلاب اسلامی کرمان و با تائید دادستانی کل کشور در زندان بم به دار آویخته شدند.(ایسنا ۱۴/۹/۸۶)

۱۴۳ ـ سعید اقبال وکیل مدافع ماکوان مولوزاده گفت: « حکم اعدام ماکوان مولوزاده ۲۰ ساله، صبح چهارشنبه و بدون طی شدن مراحل قانونی اجرا شد. حتی من به عنوان وکیل او و خانواده ش از اینکه قرار است حکم اجرا شود، اطلاع نداشتیم. نامبرده به اتهام رابطه جنسی در ۱۳ سالگی به حکم شعبه اول دادگاه کیفری کرمانشاه و با تائید دیوانعالی در زندان کرمانشاه به دار آویخته شد.(رادیو فردا ۱۵/۹/۸۶)

۱۴۴ ـ عبدالنبی نجیبی معاون قضایی دادگستری استان فارس گفت: یک مرد به اتهام سرقت و قتل به حکم دادگاه کیفری شیراز و تائید شعبه ۲۰ دیوانعالی کشور در ملاء عام در شیراز به دار آویخته شد.(کیهان ۲۴/۹/۸۶)

۱۴۵ ـ دو برادر بنامهای حسن و محمد تبعه افغانستان به جرم قتل ژیلا ۲۴ ساله و کودک ۳ ساله اش محمود به حکم شعبه دوم دادگاه کیفری اصفهان و با تائید شعبه ۳۷ دیوانعالی کشور و رئیس قوه قضائیه در زندان مرکزی اصفهان به دار آویخته شدند.(اعتماد ملی ۲۶/۹/۸۶)

۱۴۶ ـ خداداد شه بخش به اتهام محاربه و افساد فی الارض به حکم دادگاه انقلاب زاهدان و با تائید دیوانعالی کشور در زندان زاهدان به دار آویخته شد. همچنین محمدرضا صالح به اتهام خرید و فروش مواد مخدر به حکم دادگاه انقلاب زاهدان و با تائید دیوانعالی کشور در زندان زاهدان به دار آویخته شد.(کیهان ۲۷/۹/۸۶)

۱۴۷ ـ یک مرد به اتهام « اراذل و اوباش »، تیراندازی، چاقو کشی و لواط به حکم قوه قضائیه در میدان ورودی شهرستان کوهدشت در ملاء عام به دار آویخته شد.(جمهوری اسلامی ۲۸/۹/۸۶)

۱۴۸ ـ قاسم ۲۸ ساله به جرم تجاوز به ۱۵ نوجوان به حکم شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیزمحمدی و با تائید دیوانعالی کشور در زندان اوین به دار آویخته شد.(ایسنا ۲۸/۹/۸۶)

۱۴۹ـ زهرا ۴۲ ساله به جرم قتل همسرش حسین ۴۸ ساله به حکم شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیزمحمدی و با تائید شعبه ۳۳ دیوانعالی کشور در زندان اوین به دار آویخته شد.(ایسنا ۲۸/۹/۸۶)

۱۵۰ ـ علیرضا ۲۹ ساله به جرم قتل عصمت و فرزند ۳ ساله اش علیرضا به حکم شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیزمحمدی و با تائید دیوانعالی کشور در زندان اوین به دار آویخته شد.(ایسنا ۲۸/۹/۸۶)

۱۵۱ ـ عرفان ۲۸ ساله به جرم قتل علی اکبر به حکم شعبه ۱۰۸۶ دادگاه کیفری استان تهران و با تائید شعبه ۳۹ دیوانعالی کشور در زندان اوین به دار آویخته شد.(ایسنا ۲۸/۹/۸۶)

اخبار مربوط به سرکوب عمومی:
۱۵۲ ـ سرهنگ محمد مراد ایزدی فرمانده نیروی انتظامی کرمانشاه اعلام کرد : در جریان اجرای « طرح ارتقای امنیت اجتماعی » ۷۰۳ نفر به اتهام « اراذل و اوباش » توسط نیروی انتظامی بازداشت شدند.(ایسنا ۲۰/۹/۸۶)

اخبار اجتماعی :
۱۵۳ ـ علی باقر زاده معاون آموزش و پرورش عمومی وزارت آموزش و پرورش گفت: متاسفانه امسال ۱۱۵۰۰۰ دانش آموز بعد از ثبت نام در مدارس ابتدایی کشور مدرسه را ترک کرده اند.(ایسنا ۲۷/۹/۸۶)

۱۵۴ ـ سید عبدالله عمادی مدیر کل دفتر فقر زدایی وزارت رفاه اعلام کرد: بر اساس آخرین آمار کشور در سال ۸۵، بیش از ۱۱ در صد جمعیت ایران در زیر خط فقر مطلق هستند که از این میان حدود ۷۰۰ هزار نفر در فقر شدید بسر می برند.(مهر ۲۹/۹/۸۶)

۱۵۵ ـ میرزایی رئیس “موسسه آموزش از راه دور” اعلام کرد: طبق آخرین آمار مستند به دست آمده، ۲۴۰۰۰۰۰ لازم التعلیم در سال جاری از تحصیل بازمانده و در یکی از مقاطع تحصیلی از ابتدایی تا پایان متوسطه ترک تحصیل کرده اند.(ایسنا ۳۰/۹/۸۶)


“فعالین ایرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امریکای شمالی”

ihrnena@gmail.com ۳۰/۰۹/۱۳۸۶ برابر با ۲۱/۱۲۱/۲۰۰۷

انجمن فعالان حقوق بشر در ایران ـ کانادا:
FaalanHRC@yahoo.ca
siterahaei@yahoo.com:انجمن مدافعین حقوق بشرو دمکراسی در ایران - فرانسه
اتحادیه برای دمکراسی در ایران ـ ایتالیا:
updi@libero.it
اتحاد برای دفاع ازحقوق بشر در ایران - واشنگتن - آمریکا:
adhri۱@yahoo.com
info@bashariyat.de :کانون دفاع از حقوق بشر در ایران - آلمان
shafaei@azadegy.de شبکه فعالان حقوق بشر ایرانی در آلمان:
HRIRNL@gmail.com: کانون دفاع ازدمکراسی در ایران- هلند
info@komitedefa.org : کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران - سوئد
defendhriran_ca@yahoo.com:کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران - کالیفرنیا - آمریکا
komitenoran@yahoo.noکمیته نوران(کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران - نروژ):
yebarak@yahoo.ca : سازمان ایرانیان غرب کانادا - ونکور - کانادا
kupg_iran@yahoo.de: کمیته دفاع از زندانیان سیاسی ایران- برلین
mnrecht@hotmail.comفعالین ایرانی حقوق بشر- سوئیس:
فعالان دفاع از حقوق بشر: Irantestimony
info@irantestimony.com

Dec 20, 2007

پیام حشمت اله طبرزدی اززندان اوین

خبرگزاري جبهه متحد دانشجويي- درپي تظاهرات پرشور دانشجويان دريك هفته اخيردردانشگاه هاي مختلف كشوركه منجر به بازداشت دهها تن ازدانشجويان مبارزشد. مهندس طبرزدي دبيركل جبهه دمكراتيك ايران درحمايت ازاين جنبش پيامي اززندان اوين ارسال نمود.متن پيام بدين شرح است
وقایع اخیر دانشگاه ها که به مناسبت سالگرد 16آذر اتفاق افتاد،اگرچه موجب شد گروهی از دانشجویان عزیز و مبارز،بازداشت ودرسنین جوانی و بلکه کم تراز24و25به درون سلول انفرادی بیفتند،به آن ها چشم بند زده شده و زیرشکنجه ی سفید قرار بگیرند که البته این اقدامات بسیار وحشیانه و ضد حقوق بشری است،اما به هر حال،حاکی از زنده بودن جنبش دانشجویی است.امروز این دانشجویان آزادیخواه و مبارزند که مشعل آزادیخواهی،حقوق بشر،سکولاریسم و برابری طلبی را بر دوش می کشند.به راستی جنبش دانشجویی اخیر،یادآور جنبش دانشجویی دهه های بسیار دور است.برای اینکه این جنبش یک بار دیگر توانسته خودش را باز سازی کند و به شکلی بسیار سازمان یافته اگرچه با گرایش های گوناگون علیه استبداد حاکم و تحجر و ایدئولوژی گرایی قرون وسطایی یا همان فاشیسم مذهبی،قد علم کند.اگرچه حرکت های اخیر جنبش دانشجویی یادآور،تکرار تاریخ پیش از انقلاب است اما گویا چاره ای نیست و باید یک بار دیگر تاریخ تکرار شود و البته این بار،دموکراسی خواهی،حقوق بشر،سکولاریزم و برابر طلبی،آرمان های اصلی این جنبش است.درباره ی انتخابات مجلس و نقش جنبش های اجتماعی،نیز باید تاکید کرد،کسی نباید انتظار داشته باشد،جنبش نیروی سوم و طرفداران جنبش تحریم به شکل پوپولیستی،از مردم بخواهند در یک انتخابات غیر آزاد و غیر دموکراتیک شرکت کنند.اگر اصلاح طلبان معین کنند در صورت رد صلاحیت کاندیداهای آنها از سوی شورای نگهبان،آیا حاضرند با استفاده از نیروهای اجتماعی و روآوری به مقاومت مدنی،از حقوق خود دفاع کنند در آن صورت حق دارند از جنبش دموکراسی خواهی و جنبش های فعال اجتماعی که بر استراتژی«تحریم انتخابات»تاکید می کنند،انتظار داشته باشند تا در این مسیر،از خواسته های دموکراتیک آنها حمایت کنند.در غیر این صورت،جنبش دموکراسی خواهی،حاضر نخواهد بود از اعتبار اجتماعی و سیاسی خود برای کشاندن مردم پای صندوق های رای و گرم کردن تنور انتخابات غیرآزاد اقتدار گرایان،استفاده کند.
زندانی حشمت اله طبرزدی20/آذر ماه/1386خورشیدیایران/تهران/زندان اوین/ بند350 زنده باد آزادی-برقرار باد دموکراسی-گسسته باد زنجیر استبداد

دفاع از حقیقت / بیست وهشت سال مقاومت عباس امیر انتظام

بيست و هشت سال گذشت. راستي 28 سال يعني يك عمر. در تقويم زنداني هر لحظه به طول يك عمر است. اين روزگار بسيار طولاني زندان، براي من سفري است به عمق و گستره‌ي مفاهيمي كه در شرايط عادي به ارزش واقعي آن ها به درستي پي نمي بريم مفاهيمي چون حقيقت، عدالت، شرافت، آزادي و ايستادگي، در روزمرگي زندگي به درستي درك نمي شوند، آنگاه كه انسان در شرايط سخت انتخاب قرار مي گيرد عظمت و اعتبار اين مفاهيم خود را آشكار مي كند تا آنجا كه انسان براي حفظ اين ارزش ها از تمامي وجود مادي خود مي گذردتا به عالم معني راه يابد.بسياري از هم بندان من براي پاسداري از حريم شرافت انساني و گذار به عالم معني جان خود را فدا نمودند. انسان برخوردار از شرافت در مقابله ي وسوسه هاي حيات مادي تهي از معني به لرزه نمي افتد و جاذبه هاي كاذب زندگي او را نمي فريبد. من در اقامت طولاني خود در زندان بارها و بارها با انسان هايي مواجه شدم كه سرافرازانه مرگ شرافتمندانه را به بودن به هر جهت ترجيح داده و هنر چگونه زيستن را به من آموختند. من در مكتب شجاعت ياران خود آموختم كه درد و رنج ناشي از دوري از ياران و فرزندان و عزيزان، ايستادگي در مقابل رفتارهاي توهين آميز و شكنجه زندان بانان بخشي از هزينه هايي است كه براي حفظ ارزش هاي انساني بايد آن را پرداخت. تمامي گناه من دفاع از اين حقيقت بوده و هست كه ايراني بالغ است و حق تعيين سرنوشت دارد و مجلس خبرگان و نظام سياسي بر آمده از آن راه را براي اعمال اين حق هموار نمي‌كند. من گفته بودم و مي‌گويم كه نظام سياسي مردم سالار مي‌بايستي بر پايه هاي مجلس مؤسسان منتخب مردم استوار شود.از جانب كساني كه اعتقادي به شايستگي و اهليت مردم به انتخاب نظام سياسي و حقوقي خود ندارند، من به عنوان خائن به آرمان هاي ملي محكوم شدم. اگر تشخيص من در خصوص ماهيت عملكرد مجلس خبرگان درست نمي‌بود بهايي چنين سنگين براي اظهار حقيقت متحمل نمي‌شدم چرا كه اظهار يك مطلب بي پايه و اساس نمي‌توانست موجبات نگراني زمامداران را فراهم كند. بيان حقيقت از جانب گاليله تحمل نشد، چرا كه خواب آرام لشگر جهل را بر هم مي زد و امنيت و تداوم حيات آن ها در انكار حقيقت تأمين مي شد. اما انكار حقيقت نابودي حقيقت نيست و حقيقت داراي جوهر و اكسيري است كه مستقل از وجود مادي ما و حتي مستقل از وجود اظهار كننده‌ي آن مي‌تواند به حيات خود ادامه دهد. نه تسليم گاليله و نه پرواز شجاعانه سقراط خللي در تابش نور حقيقت بر جهان هستي وارد نكرد با اعدام گسترده ي مبارزان در سياهچال ها در دهه شصت حقيقت اعدام نشد بلكه بر لشگر مبارزان راه آزادي و حقيقت افزوده شد. با فداكاري آن عزيزان امكان درك و فهم حقيقت برهمگان آشكار شد. نگاهي حتي گذرا به چهره سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي جامعه ايران عمق فاجعه و سنگيني هزينه انكار حقيقت را نشان مي‌دهد، گراني افسار گسيخته امان مردم را بريده است. پول نفت فقط به جيب صاحبان شكم هاي فربه و سير و خفاشان معتاد به خون مردم گرسنه سرازير مي‌گردد. سيماي امروز ميهن مان را درد و رنج كودكان خياباني و كارتن خوابها، و زنان مستأصلي كه زير بار هزينه زندگي به تن فروشي ايستاده اند، بيكاراني كه در جستجوي لقمه‌اي نان به هر سو صف كشيده اند. و خردسالاني كه با كيسه هاي سنگين پس مانده مردم زباله دان ها را زير و رو مي كنند، جواناني كه در چنگال بيماري اعتياد پرپر مي شوند، و... به تصوير مي كشد. چهره چركين شهر چنان افسرده و بي رمق است كه هيچ انسان مسئول و شرافتمندي ياراي نگاه به آن را ندارد. فقط و فقط مسئولين محترم! هستند كه در كمال خونسردي و آرامش در گوش شهر لالايي مي خوانند كه همه چيز آرام و طبيعي است. با اوج گيري قيمت مسكن و مايحتاج عمومي ديري نخواهد گذشت كه شاهد گسترش پديده ي زاغه نشيني، كارتن خوابي، فراگير شدن بيماري اعتياد، افزايش ميزان بيكاري و جرايم سازمان يافته و... خواهيم بود.آنجا كه حقيقت انكار شود، نابودي تدريجي مردم در جهنم فقر و بي عدالتي، مهرپروري معرفي مي‌گردد!كدام كارمند، كارگر، پزشك، مهندس و استاد دانشگاه مي‌تواند با كار و تلاش شرافتمندانه خود در طي سي سال زحمت صاحب يك آپارتمان كوچك در تهران شود؟ مسكن لابد كالاي لوكس است و نشانه فرهنگ غربي؟ وضيعت اقتصادي و به تبع آن وضعيت اجتماعي و فرهنگي آنچنان به هم ريخته و نگران كننده است كه مردم آن را با پوست و گوشت و استخوان خود درك مي‌كنند و آمار و ارقام واقعي گراني و تورم را در كاهش لحظه به لحظه قدرت خريد و سفره هاي خالي خود پيدا مي كنند. اين در شرايطي است كه عاملين و مسببين وضعيت موجود و نمايندگان چپاولگران اقتصادي در قدرت سياسي با انكار حقيقت اعلام مي‌كنند كه همه چيز طبيعي و عادي است.بيان اين درد و دل مختصر را از آن جهت ضروري ‌دانستم كه معلمان و دانشجويان، زنان، كارگران، روزنامه نگاران و جواناني كه در صف‌هاي فشرده مبارزات مدني مي‌كوشند به ارزش واقعي كار خود بيشتر بينديشند. تجربه 28 ساله زندگي نوين به من آموخت كه آگاهي انسان از اهميت و ارزش كار خود توان او را در مبارزه با ناملايمات و فشارهاي زندان افزايش مي‌دهد تا آنجا كه هيچ نيروي اهريمني نمي‌تواند مقاومت او را در هم شكند. چنانچه من در مقابل فشارهاي رواني و جسماني قرون وسطايي از پا نيفتادم. اگر نشكستم به اين دليل نبود كه من اميرانتظام از قدرت استثنايي برخوردار بوده و يا براي اين مقاومت، دوره هاي خاصي را طي كرده و آمادگي لازم را كسب كرده بودم."نه به هيچ وجه"، اگر من نشكستم فقط و فقط به خاطر آن بود كه حقيقتي كه من از آن دفاع كرده و از چشمه زلالش سيراب مي‌شدم غير قابل شكستن بود. و آن حقيقت شايستگي ملت ايران براي حق تعيين سرنوشت بوده و هست. عشق ورزي به حقيقت، انسان را چون خود حقيقت شكست ناپذير مي‌نمايد. من بسيار سعادتمندم كه امروز شاهد عظمت و شكوه صف مبارزان و مدافعان حق تعيين سرنوشت به شيوه مسالمت آميز و مدني مي‌باشم. اين صف نه تنها هرگز نخواهد شكست بلكه آنچنان پرتوان و استوار خواهد ايستاد كه آرايش نيروهاي سياسي را به نفع حق تعيين سرنوشت دموكراتيك بر هم زده و صلح و توسعه پايداري را براي ايران و كشورهاي منطقه بنيان خواهد گذاشت.اظهار خوش بيني نسبت به آينده تلاش هاي كوشندگان راه آزادي و عدالت از باب تسكين دردهاي كهنه خود و يا دامن زدن به توهم و تخيلات نمي باشد. دليل خوش بيني و اميدواري من كارنامه درخشان مردم در فهم و درك حقيقت زندگي در جريان يك مبارزه طولاني اجتماعي است.در جريان اين مبارزه نوعي از اجماع ملي در خصوص ارزش‌هاي دموكراتيك و حقوق بشري، استمرار و فراگير شدن فعاليت هاي مدني صنفي و اجتماعي شكل گرفته و آمادگي جامعه در كليت آن به پذيرش هزينه تغيير شرايط، افزايش يافته است.در هيچ دوره اي از تاريخ مبارزات ملت ايران، جنبش مدني و مسالمت آميز ملت ايران، اين اندازه پر توان، هوشمند، منسجم، فراگير و هدف دار نبود. كارزار يك ميليون امضاء، تجمعات اعتراض آميز معلمان، پيگيري مصرانه مطالبات كارگري توسط سنديكاها و نهادهاي كارگري، افشاگري ها و روشنگري هاي روزنامه نگاران و اصحاب قلم، مبارزات دليرانه دانشجويان، تحرك مدافعين حقوق بشر، كه ويژگي مشتركشان پرهيز از افراط گري و حركت با منطق اعتدال مي باشد، نشانه هاي اميد بخش بلوغ و استواري جنبش مدني مي‌باشد. از سال 1332 تا به امروز دانشجويان كشور براي برگزاري مراسم 16 آذر (روز دانشجو) تا به اين حد تحت فشار نبودند. با اين وجود دانشجويان كشور با اتكا به توان جنبش مدني و عزم و اراده خود از سد تهديدها و فشارها عبور كرده و يك رويداد تاريخي ديگري را در كارنامه درخشان جنبش مدني به ثبت رساندند.دستگيري گسترده دانشجويان از دختر و پسر نشان از توانمندي و فراگير شدن فعاليت هاي مدني دانشجويان دارد. همين داوري در مورد جنبش زنان، معلمان و كارگران نيز صادق مي‌باشد. بنابراين دليل عمده‌ي خوش بيني من نسبت به آينده كشورم بر توانمندي جنبش مدني استوار مي‌باشد. نگاهي عميق به تحولات و شرايط جهاني خوش بيني مرا دو چندان مي‌كند. اگر حاكمان ايران از حداقل دلسوزي و اعتقاد به منافع ملي برخوردار بودند و دغدغه تأمين امنيت، رفاه، آزادي و سربلندي براي ملت ايران را مي‌داشتند. با استفاده از درآمد سرشار نفت، شرايط بين المللي مساعد، نيروي كار بالنده و پر توان به راحتي مي‌توانستند در اين 28 سال ايران را به قدرت اول اقتصادي منطقه تبديل كنند و لكه ننگ صدور زنان ايران براي خود فروشي در كشورهاي كوچك و تازه به دوران رسيده خليج فارس را از دامن شرف ايراني بزدايند. اما دريغ و افسوس كه حاكمان ايران سرمايه هاي مادي و انساني، سرزمين كهن و پر افتخار ايران را وسيله ايي براي عقده گشايي و ترك تازي در ميدان توهم و تخيلات ارتجايي و واپس مانده خود قرار داده و با چمدان خالي از هنر و انديشه و با سرمايه ملت به سفرهاي بي خاصيت خود ادامه داده و به جشن و پايكوبي در همايشهاي تشريفاتي داخلي مشغول هستند و با ماجراجويي هسته ايي كشور را به سوي فاجعه و جنگ سوق مي دهند.دستيابي به فناوري هسته ايي در عالي‌ترين سطح آن براي تأمين انرژي و بهره برداري صلح آميز حق ملت ايران بوده و در توان و قابليت هاي علمي و فني ملت هوشمند ايران مي‌گنجد، اما عدم آشنايي مسئولين كشور با ادبيات و زبان قابل فهم جامعه جهاني، پيروي از سياست ها و شعارهاي تندروانه و غير عقلايي، دور كردن مردم از مشاركت در تصميم سازي ها، رفتارهاي دون كيشوت‌وار و ناتواني در اعتمادسازي، فعاليت‌هاي هسته ايي را به تهديدي عليه ملت ايران تبديل كرده است. و فرصت هاي زيادي را قرباني اتخاذ روش ها و راه كارهاي غير عقلايي مسئولين نموده است. در چنين شرايطي وظيفه ما افزودن بر تلاش هاي مسالمت آميز و صلح طلبانه خود و گسترش ارتباط انساني خود با مردم صلح دوست و علاقمند به ارتقاء حقوق بشر و دموكراسي در سراسر جهان مي‌باشد. تنها شانس ما براي جلوگيري از جنگ و خشونت در منطقه، متقاعد كردن افكار عمومي در جهان مي‌باشد. بدين منظور مي بايستي به عزم راسخ، پشتكار، قابليت و توانمندي هاي مان در پيگيري مطالبات ملي و دستيابي به دموكراسي از طريق مبارزات مدني مسالمت آميز در قالب يك جنبش مدني– ملي منسجم بيافزاييم. در اين راستا مي بايستي از تمامي ابتكارات و فعاليت ها و پيشنهاد‌هاي سازنده استقبال و حمايت كرد و هيچ فرصتي را از دست نداد از جمله • فراخوان شوراي ملي صلح مي بايستي مورد حمايت قرار گيرد.• حمايت از جنبش زنان و كارزار جمع آوري امضا براي تغيير قوانين مي بايستي به يك حركت ملي تبديل شود.• همراهي با مطالبات صنفي و مدني دانشجويان، كارگران و معلمان بايستي به طور جدي پيگيري شود.شرايط اقتصادي و اجتماعي متأسفانه از حد بحران گذشته و به مرحله فاجعه گام گذاشته است.اوضاع به حدي نا به سامان است كه حتي مقامات دولتي به رغم بهره مندي از دستگاه هاي عظيم تبليغاتي و عوام فريبي قادر به سرپوش گذاشتن به اين نابساماني ها نيستند و ناچاراً به سياست فرافكني و توطئه انگاري روي آورده و ريشه مشكلات را در رفتار و عملكرد دولت هاي پيشين مي‎بينند، گويي كه اين دولت فرزند خلف دولت هاي قبلي نمي‌باشد و اين در شرايطي است كه اين دولت خود را حافظ ارزش هاي انقلاب اسلامي معرفي مي‌كند. دستيابي اين دولت به اريكه قدرت در چهارچوب همان ساختار و نوع انتخاباتي است كه دولت هاي قبلي را سركار آورده است. در شناسنامه اين دولت مشخصات دولت هاي قبلي به عنوان والدين ذكر شده است پس اين نمايش مضحك كه دولت هاي قبلي از جنس "شر" بوده اند و فقط دولت فعلي از جنس "خير" مي‌باشد فقط و فقط براي فريب و گمراهي مردم مي باشد.دولتي كه با والدين سياسي خود كه او را در دامان خود پرورانده است چنين رفتار مي‌كند معلوم است كه نسبت به مردم و مطالبات آنان چگونه مي انديشد و عمل مي كند.نگاهي به وضيعت اقتصادي و زندگي اسف بار مردم زحمتكش و شريف ايران ، ماهيت و سمت و سوي انديشه و عمل دولتمردان را نشان مي‌دهد.در چرخه معيوب فرافكني و مسئوليت گريزي‌، دولت ها دست به دست مي‌شوند و مردم همچنان فقير و فقيرتر مي مانند.هموطن دردمند، در چنين شرايطي با دو گزينه مواجه مي باشيم:1- سكوت و بي اعتنايي كه نتيجه اي جز نابودي كشور به دنبال نخواهد داشت.2- پيوستن به صف فعالين جنبش مدني و مسالمت آميز ايران و مشاركت فعال در تحقق حق تعيين سرنوشت و رسيدن به زندگي شايسته و در خور يك ايراني با پرداخت هزينه مناسب آن.مطمئن باشيد كه هزينه گزينه دوم به مراتب كمتر از نابودي تدريجي و فرسايشي و ذره ذره و لحظه لحظه در جهنم فقر و فساد، اعتياد و نا اميدي است. پرداخت هزينه در گزينه اول هيچ دستاوردي ندارد در حالي كه در گزينه دوم همه هزينه هاي سرمايه ايي براي ساختن ايراني آباد و آزاد مي‌باشد.هموطن:تاريخ در اين انتخاب تو به داوري خواهد نشست. براي نجات كشور و ايجاد شرايط مساعد براي زندگي نسل فعلي و نسل هاي آينده شما را به انتخاب درست دعوت مي كنم.دوباره مي‌سازمت وطنپاينده ايرانعباس امير انتظام27 آذر 1386