Apr 20, 2008

محصور کردن جنبش زنان در چارچوب مبارزه " برای لغو یا تغییر قوانین " چیزی بجز رفرمیسم نیست


جمهوری اسلامی به مثابه رژیمی سرکوبگر، از همان بدو پیدایش خود جهت شکست انقلاب و به عقب راندن توده ها و مستولی کردن سلطه شوم سیاسی خود بر تمامی عرصه های اجتماعی، در ابتدا تحت لوای دفاع از انقلاب و بدون هیچ مجوز به اصطلاح قانونی، با چماق سرکوب و ترور و خفقان عریان، هر صدائی را در گلو خفه میکرد و بعد ها با تدوین یک سری قوانین عقب افتاده و قرون وسطایی سعی نموده است تا در توجیه نظام سرکوبگرانه اش و در واقع بر آن عملکردهای ددمنشانه و وحشیانه به اصطلاح جامه قانونی بپوشاند.
بدون شک تدوین قوانین زن ستیز با تکیه بر توجیهات مذهبی یکی از سیاه ترین دوران تاریخی را برای زنان ایران رقم زد. با وضع این قوانین بود که زنان از پایه ای ترین حقوق انسانی خویش محروم شدند. حق آزادی پوشش، حق کار، حق سفر، حق طلاق، حق حضانت کودکان و مسایل مربوط به ارث، جدا سازی وسایل عمومی نقلیه، جدا سازی مراکز آموزشی، منع شرکت زنان در رشته های خاص حرفه ای و تصویب قوانین زن ستیز دیگر از جمله کاهش سن ازدواج دختران به 9 سالگی، همه اینها در مدت زمان کوتاهی با گسترش ضرب و شتم و اعدام و سنگسار و خلاصه در سایه اعمال ماشین سرکوب دولتی رژیم بر زنان تحمیل شد. بدین ترتیب رژیم، ددمنشی خود را در سرکوب و تحقیر زنان در تمامی عرصه های اجتماعی به نمایش گذاشت. در چنین شرایطی است که تحت حاکمیت رژیم وابسته به امپریالیسم و زن ستیز جمهوری اسلامی، زنان تحت ستم ما حتی یک لحظه از مبارزه برای کسب حقوق عادلانه خود باز نایستاده اند. این حقیقت باعث شده که بویژه درسالهای اخیر در بستر رشد هر چه بیشتر آگاهی مبارزاتی زنان، ما شاهد بروز گسترده تر جنبشهای اعتراضی و اعتراضات زنان بر علیه دیکتاتوری حاکم و نمایش پتانسیل بسیار بالای جنبش زنان باشیم که در مقابله با قوانین زن ستیز دیکتاتوری حاکم هر روز از گوشه ای سر باز می کنند و رژیم را به چالش می طلبند. بر بستر همین واقعیت است که نیروهای مختلف اجتماعی نیز با درک انرژی مبارزاتی چشمگیر جنبش زنان هر یک به تکاپو افتاده و می کوشند با پخش و نشر ایده های باطل خود مسیر مبارزات زنان ستمدیده را در جهت منافع این یا آن جناح از طبقه حاکم منحرف سازند. "کمپین یک میلیون امضا" که سازماندهندگانش آشکارا می گویند که نجات زنان را از طریق ایجاد "اصلاحات" ممکن می دانند و با اس و اساس نظام استثمارگرانه حاکم (به مثابه عامل اصلی ستم بر زن که مردسالاری جزء لایتجزای حاکمیت آن است) مخالفتی ندارند، یکی از برجسته ترین نمونه های چنین واقعیتی ست.
در رهبری "کمپین یک میلیون امضا" زنانی قرار دارند که پیش از این با بهره برداری از پتانسیل مبارزاتی زنان دیگر حرکتی را براه انداخته و می کوشیدند تا با اصرار بر اصلاح پذیر بودن قوانین جمهوری اسلامی مسئله تغییر پاره ای از قوانین را به اساسی ترین فعالیت های زنان تبدیل کنند. این امر مهمترین ایراد حرکت مذکور بود، اگر چه مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی به خاطر تحمیل حتی کوچکترین خواست های زنان از اهمیت بسیاری برخوردار است.
درست در همین دوره است که ما در خارج از کشور هم شاهد فعالیت هایی از سوی برخی از فعالین چپ جنبش زنان هستیم که با محوری قرار دادن شعار مبارزه برای لغو قوانین زن ستیز جمهوری اسلامی کوشیدند تا سطح مطالبات سیاسی زنان را حتی الامکان پایین آورده و در این زمینه دست به نوعی تقلیل گرایی بزنند. آنها با این کار در واقع به تأمین مصالح و دیدگاه های بخش راست فعالین جنبش زنان پرداختند. در همین رابطه باید توجه داشت که بعضی از این جریانات سیاسی گاه در حالی که در حرف و در ظاهر مواضع چپ اتخاذ میکنند ولی در جریان مبارزه عملی هر جا پای پیاده کردن آن حرف ها و آن مواضع در عمل پیش می آید به راست زده و در عمل همان کاری را می کنند که نیروهای راست بدون آن ادعاهای دهن پر کن و ظاهراً چپ انجام می دهند. تجربیات مبارزات سیاسی نشان میدهند که مواضع واقعی این گونه سازمانها در حقیقت راست است وآنها تنها برای پوشاندن آن مواضع راست، لباس چپ بر تن کرده اند. در شرایط کنونی هم محدود کردن خواست های زنان در حصار مبارزه برای لغو قوانین و اصرار در عمل برای گنجاندن چنین شعاری به عنوان شعار محوری، صرف نظر از این که در ظاهر چه حرف های تند و آتشینی هم زده شود در واقع اتخاذ یک موضع راست در عمل است. این کار نه تنها افق سیاسی مبارزات زنان را محدود کرده و باعث دامن زدن به توهمات موجود در درون این جنبش شده است بلکه اساسا سبب شده است که زمینه اتحاد، همکاری و همراهی فعالین زنان سوسیالیست و چپ با همدیگر مغشوش شود.
در اینجا لازم است سوال شود که اساسا چرا و با چه استدلالی باید مبارزه برای "لغو قوانین" نقش اصلی و محوری را در جنبش زنان ایفا کند؟ چرا زنان چپ و سوسیالیست نباید به طور مشخص برای رهائی زنان مبارزه کنند و با محور قرار دادن این شعار، مبارزه برای لغو و یا تغییرقوانین زن ستیز جمهوری اسلامی را در راستای مبارزه برای سرنگونی این رژیم و رسیدن به رهائی کامل زنان پیش ببرند؟ پرسیدنی است که براستی چه دلایلی و یا انگیزه ای باعث میشود که بعضی از مدعیان چپ و کمونیست در جنبش زنان که سازمان دهندگان اصلی حرکت مبارزه برای "لغو قوانین" هستند "سطح آرزو"های خود را تا این حد پائین آورند؟ واکنش هایی که آن مدعیان تا به حال نسبت به این سوالات نشان داده اند غالبا بر پایه یک تحلیل علمی و واقعی نبوده است. مدافعین لغو و یا تغییر قوانین زن ستیز جمهوری اسلامی که در حال حاضر این خواست را محور اصلی مبارزه خود قرار داده اند، هیچ گاه نتوانسته اند توضیح بدهند که در زمانی که خواست سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی یکی از توده ای ترین خواست های دمکراتیک مردم ما می باشد چرا شعار اصلی جنبش زنان انقلابی در خارج از کشور را باید از این حد پائین آورده و آن را در محدوده شعار محوری لغو و یا تغییر قوانین محصور نمود؟ آنهم در زمانی که توده های مردم و از جمله زنان مبارز ایران با وجود سلطه دیکتاتوری و سرکوب در درون جامعه در اشکال مختلف خواست سرنگونی و برچیده شدن این نظام را در مقاطعی حتی با اعمال قهر انقلابی نشان داده اند! البته در مقابل سئوالات فوق، گاهی اوقات اظهارات مبهمی نیز شنیده می شوند. از جمله مطرح می کنند: " رژیمی که پایه‌های سیاسی، ایدئولوژیک‌اش بر پایه‌ی ستم بر زن شکل گرفت، و وقتی که تو این ماهیت را از او بگیری، دیگر از او چیزی باقی نمی‌ماند." (1) اما این پاسخ در درجه اول نشان می دهد که مدافعین محوری کردن لغو و یا تغییر قوانین، حداقل در مورد ماهیت رژیم جمهوری اسلامی ابهام دارند. آنها با گفتن این جمله این نتیجه را می گیرند که مبارزه با پایه های سیاسی ایدئولوژیک جمهوری اسلامی که به گفته آنها همان مبارزه برای لغو کلیه قوانین زن ستیز می باشد، به معنای سرنگونی رژیم است. بنابراین از دید مدافعین لغو قوانین، برای سازماندهی و جذب وسیعترین نیروها برای مبارزه با رژیم ضد مردمی جمهوری اسلامی طرح شعار لغو قوانین، کافی می باشد!
آنها در این تصور تا آنجا پیش میروند واین سوال را پیش پای منتقدین خود میگذارند که "اگر یک زنی (یک زن و نه یک گروه) بگوید که من می‌خواهم تمام قوانینی که بر علیه من در جمهوری اسلامی است، لغو شود امّا نگوید که «جمهوری اسلامی نابود باید گردد ، چه باید به او گفت؟ حتماً عده‌ای خواهند گفت که او زنی بورژواست، رفرمیست است"(2) در واقع مدافعین مبارزه برای لغو قوانین با طرح سوال مذکور قصد دارند کسانی را که محوری بودن شعار لغو قوانین را نادرست میدانند، به عدم حمایت از مبارزات زنان بر علیه قوانین موجود متهم کنند! در حالیکه در واقع در بطن این سئوال همان بینشی خوابیده که افق سیاسی آن نمی تواند از خواست ها و برنامه های رفرمیستی جنبش زنان فراتر برود.
در پاسخ به سوال مطرح شده فوق با صراحت باید گفت اساسا کدام بخش از زنان جامعه ما خواهان سرنگونی این رژیم ننگ و نکبت نیستند؟ آیا به جز زنان بورژوا - رفرمیست که منافع مادی اشان با حفظ این رژیم گره خورده است، زنان دیگری هم در جامعه ایران وجود دارند که خواهان از بین رفتن این رژیم نباشند؟ مگر غیر از این است که اگر زنی خواهان تغییر برخی از قوانین موجود باشد ولی خواست سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی را نداشته باشد یعنی این که در حفظ و تداوم این رژیم منافع دارد و تنها با بعضی از قوانین آن که مربوط به زنان است مشکل دارد؟ به راستی چنین زنی به کدام طبقه در ایران تعلق دارد؟ و یا خواسته و یا ناخواسته از منافع کدام طبقه در جامعه دفاع می کند؟ آیا این چنین زنی جز یک زن بورژوا- رفرمیست می تواند باشد؟ آیا مگر زنان بورژوا، که در این سوال به ماهیت سرکوب گر و استثمار گر آنها برخورد نشده، چیزی فراتر از حفظ نظام با تغییر پاره ای از قوانینش را هم خواهانند؟
می دانیم که تحقق خواست های دموکراتیک تمامی زنان زحمتکش جامعه ما فقط با سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی امکان پذیر است. در حالیکه زنان بورژوا- رفرمیست و اصلاح طلب از آنجا که منافع طبقاتی اشان با حفظ دستگاه حاکمه کنونی گره خورده است، تنها با کوشش در حفظ چهار چوب همین نظام است که یکسری از خواسته ها ی مربوط به زنان را مطرح میکنند. بنابراین کسانی که مبارزه برای لغو قوانین را در مرکز فعالیت خود قرار داده و در حال حاضر مبارزه زنان را در همین چهار چوب محصور می سازند، علیرغم ادعای چپ بودن و علیرغم ذکر شعارهای پر طمطراق شان، در مورد جنبش زنان و در عمل سطح نظرات و خواسته های خود را در حد خواسته های زنان رفرمیست تقلیل داده اند. جنبش رادیکال زنان باید محوری را برای مبارزاتش انتخاب کند که بطور شفاف با در نظر گرفتن دفاع و حمایت از تمامی خواسته های دمکراتیک زنان، افق سیاسی - مبارزاتی جنبش زنان را وسیع کرده و آنرا در چهارچوب مبارزه با قوانین محدود نکند. مبارزه برای رهائی زنان باید محور مبارزه زنان کارگر و زحمتکش و دیگر زنان تحت ستم جامعه ما قرار بگیرد و همه خواسته های مبارزاتی زنان و از جمله مبارزه برای لغو قوانین زن ستیز جمهوری اسلامی باید با محور قرار دادن این شعار در جهت نابودی نظام حاکم پیش رود. زیرا در واقع تحقق اصولی هر یک از خواسته های دمکراتیک و بر حق زنان ما با حفظ این نظام امکان پذیر نیست.
بنابراین در برخورد به آن سوال مطرح شده در بالا یعنی" اگر یک زنی (یک زن و نه یک گروه) بگوید که من می‌خواهم تمام قوانینی که بر علیه من در جمهوری اسلامی است لغو شود، امّا نگوید که «جمهوری اسلامی نابود باید گردد ، چه باید به او گفت؟" موضع و برخورد کمونیست ها بسیار روشن است. کمونیست ها از تمامی خواسته های بر حق و دموکراتیک زنان در جامعه دفاع و حمایت میکنند و برای متحقق شدن کوچکترین و پایه ای ترین خواسته های دمکراتیک آنان مبارزه میکنند، اما مرز مشخصی آنها را با زنان بورژوا و رفرمیست جدا میسازد. همانطور که قبلاً نیز اشاره شد، در اینجا زن مورد نظر سوال کننده اگر خود یک بورژوا و متعلق به طبقه حاکم هست، در این صورت روشن است که خواهان سرنگونی رژیم نیست و اگر خود از طبقه حاکم نیست ولی نظرات آنها را مطرح و با افق دید آنها در جنبش زنان شرکت می کند، جدا از اینکه با چه نیتی این خواسته را طرح میکند و جدا از این که تا چه حد به آنچه مطرح می کند آگاه هست و یا نیست، بطور واضح خواهان تغییر قوانین در چهار چوب حفظ نظام کنونی است، بنابراین او یک رفرمیست می باشد.
لنین در جزوه مارکسیسم و رفرمیسم به صراحت بیان میکند:
" هنگامی که "هدف نهایی" ( حتی در رابطه با دمکراسی) از تبلیغات ما هر چه بیشتر کنار زده شود با رفرمیسم روبرو هستیم. "
که در اینجا هم بطور واضح هرگاه طرح و تبلیغ هدف نهایی که در شرایط جامعه ایران همان نابودی کل نظام سرمایه داری و رژیم جمهوری اسلامی است به حاشیه رانده شود، ما با رفرمیسم روبرو هستیم. این مهمترین وجه تمایز کمونیست ها و رفرمیست هاست.
فرق کمونیست ها با رفرمیست ها در این است که کمونیست ها در ضمن مبارزه و دفاع از خواسته های بر حق مردم و در حالی که برای از بین بردن قوانین ارتجاعی مبارزه می کنند، در عین حال بطور شفاف به زنان توضیح میدهند که این قوانین فقط بخشی از ابزار سرکوب علیه آنهاست. ، کمونیست ها افق مبارزه سیاسی را در حین مبارزه بر علیه قوانین زن ستیز به زنان نشان میدهند. کمونیست ها به آنها توضیح میدهند که مبارزه زنان برای رسیدن به رهائی را نباید در این حد متوقف کرد. آنها با بالا بردن سطح آگاهی زنان در پروسه مبارزه با قوانین تبعیض آمیز موجود سعی در ارتقا ء سطح مبارزاتی شان می کنند و در عمل با استفاده از تجربیات خود آنان نشان داده میشود که فقط در پرتو سرنگونی کل این نظام هست که خواسته هایشان متحقق خواهد شد. نه اینکه مبارزه برای لغو قوانین را در سر لوحه برنامه خود قرار داده و صرفاً کارزاری را در این جهت سازماندهی کرد. نه اینکه خودمان هم همرنگ و تسلیم جو رفرمیستی غالب شده و برای عقب نماندن از غافله، به جای بکار بردن کلمه تغییر قوانین که رفرمیست های حکومتی در ایران مطرح می کنند، بدل آنرا بزنیم و عبارت لغو قوانین را به عنوان اصلی ترین شعار و محور مبارزات زنان در خارج از کشور انتخاب کنیم. زنان انقلابی باید خط کشی شفاف با برنامه های زنان حکومتی و رفرمیست ها داشته باشند و از دامن زدن به توهم در توده ها پرهیز کنند. واقعیت این است که کمونیست ها برای کوچکترین تغییر و بهبود در زندگی مردم، برای تمامی خواسته های دمکراتیک مردم مبارزه میکنند و ترویج و تبلیغ خواسته های انقلابی از وظائف اصلی نیروهای انقلابی می باشد.
سختی های راه نباید باعث شود که زنان مبارز از مسیر انقلابی مبارزه جهت سرنگونی رژیم زن ستیز جمهوری اسلامی منحرف شوند. همصدایی زنان مبارز با کسانی که به علت منافع طبقاتی اشان ، تغییر قوانین در چهار چوب نظام جمهوری اسلامی را در سر لوحه حرکت خود قرار داده اند، نتیجه ای جز به انحراف و به شکست کشاندن مبارزات زنان را به همراه نخواهد داشت. کسانی که ادعا میکنند که شعار لغو قوانین زن ستیز به عنوان شعار محوری، با شرایط امروزی مبارزه در جامعه منطبق است، نه تنها سدی در راه رشد و ارتقا مبارزات بوجود می آورند، بلکه باعث ایجاد توهم و مخدوش کردن صفوف مبارزین انقلابی با رفرمیست ها میشوند. در واقع ما باید شفاف توضیح دهیم که در پس تمامی قوانین ضد انسانی و ارتجاعی رژیم، تداوم ارتجاع و منافع اقتصادی طبقه حاکمه نهفته است. مذهب و قوانین تنها ابزاری جهت حفظ نهاد مقدس مالکیت خصوصی طبقات حاکم می باشد.
در مقابل این نظر که گویا مبارزه علیه قوانین زن ستیز جمهوری اسلامی به معنی مبارزه برای سرنگونی این رژیم است باید گفت که اساسی ترین موضوع برای رژیم همانا حفظ نظام اش هست و هر زمان که این رژیم حیات خود را در خطر ببیند حتی ممکن است خودش دست به مانور های اصلاحی هم بزند. تازه در این صورت اگر تغییراتی هم به نفع زنان در قانون صورت بگیرد، در جامعه دیکتاتور زده ما اساسا هیچ گاه ضمانت عملی نخواهد داشت. مثلاً ممکن است که رژیم به علت مبارزات مردم این جا یا آنجا عقب نشینی ای را انجام دهد، اما این به هیچ وجه نمی تواند دائمی باشد و جنبش در اولین فرصت با تعرضی جدید روبرو خواهد شد و تا زمانی که این رژیم که حافظ مناسبات نظام سرمایه داری حاکم هست بدست توده ها تحت یک رهبری انقلابی سرنگون نشود، هیچ تغییر اساسی در شرایط و در جهت بهبود زندگی زنان نمی تواند بوجود بیاید. در واقع آنچه مسلم است این است که این لغو قوانین نیستند که سرنگونی رژیم را تضمین میکنند، بلکه بر عکس این سرنگونی رژیم است که لغو قوانین اش را تضمین میکند. خواسته های دمکراتیک جنبش زنان ایران نمی تواند جدا از مبارزات ضد امپریالیستی، جدا از مبارزه بر علیه جنگ افروزی آنها و جدا از مبارزه برای سرنگونی تمامیت نظام جمهوری اسلامی باشد. خواسته های دمکراتیک جنبش زنان ایران نمی تواند با محوری قرار دادن مبارزه بر علیه قوانین زن ستیز به ثمر برسد. زنان انقلابی باید بدون هیچ مصلحت طلبی عافیت جویانه ای حمایت از منافع بخش محروم جامعه را در سر لوحه کار مبارزاتی خود قرار دهند.
با توجه به همه آنچه گفته شد بطور خلاصه لازم به تأکید است که محصور کردن مبارزات زنان در چهار چوب مبارزه برای تغییر یا لغو قوانین تسلیم شدن به رفرمیسم است. کمونیست ها مبارزه برای هیچ خواسته ای را به فردا موکول نمی کنند و اساسا در پروسه همین مبارزات است که توده ها تجربه میکنند، متشکل میشوند، دشمنان خود را می شناسند، متحدین واقعی خود را می یابند و راه کارهای انقلاب را پیدا میکنند. اما تنزل دادن خواسته های جنبش زنان به صرف لغو یا تغییرات در قوانین نمی تواند در چنین مسیری باشد. ما از هم اکنون باید برای از بین بردن نظامی که حافظ و مجری این قوانین است مبارزه کنیم و مبارزات زنان را در جهت از بین بردن ریشه اصلی نابرابری های موجود کانا لیزه کنیم. ما می توانیم همراه سایر اقشار اجتماعی و با تکیه بر قدرت تاریخی کارگران و زحمتکشان رژیم جمهوری اسلامی را همراه قوانین ارتجاعی اش به گورستان تاریخ بسپاریم. اتحاد اصولی مبارزاتی زنان فقط در چنین بستری و با اتکا بر موازین اصولی و با الهام و درس گیری از تجربیات و مبارزات آشتی ناپذیر زنان کمونیست و انقلابی جهان میسر میشود. به این نکته هم باید توجه داشت که زمینه بوجود آمدن اتحاد واقعی مبارزاتی زنان نیاز به دامن زدن به مبارزه ایدئولوژیک در فضایی سالم و دمکراتیک دارد. فضایی که در آن تاب تحمل شنیدن نظرات مخالف بدور از تحریفات و تنگ نظری های رایج وجود داشته باشد .
سارا نیکو
10 فوریه 2008
زیر نویسی ها:
(1) و (2)
http://www.goftogoo.net/main.php?submenu=&id=73
منبع= تریبون زن شماره 5

تلاش برای نجات یک مادر از اعدام

اکرم مهدوی، زنی که در سال 82 به کمک یک مرد دیگر شوهر 74 ساله خود را که نزدیک به 50 سال از وی بزرگتر بوده به قتل رسانده با تأیید حکم صادره در دیوان عالی کشور و ارسال آن جهت استیذان رئیس قوه قضاییه در معرض اعدام قرار دارد.
کمپين کمک به اکرم مهدوی از سوی جمعی از فعالان حقوق بشر و مدافعان حقوق زنان به راه افتاده و قصد دارد با جمع اوری کمک مالی و پرداخت آن به شاکيان پرونده از اعدام وی جلوگيري کند.
اکرم مهدوی دوبار ازدواج کرده که هردو ازدواج در سنين پائين و ناخواسته انجام گرفته است واقدام او به ارتکاب قتل ناشی از رشد خشم و خشونت در خانواده در پی يک ازدواج اجباری است. مينا جعفری، وکيل مدافع اکرم مهدوی می گويد: «الان پروند در اجرای احکام دادسرای جنائی است وبايد برود پيش رئيس قوه قضائيه تا بتوانند حکم را اجرا کنند ما تمام سعی خودمان را می کنيم که خانواده مقتول رابرای پرداخت ۶۰ ميليون ديه راضی کنيم و اين امر فقط با همکاری مردم ميسر می شود. خانواده اکرم وضع ماليش اصلا خوب نبوده ونيست و به همين دليل هم نمی توانند کمک کنند».
اکرم مهدوی تحت فشار خانواده در آغاز سنين بلوغ با پيوند زناشويي بست كه چهل سال از او بزرگتر بود و حاصل اين ازدواج يک دختر هفده ساله است.
اکرم که خود زن جوانی است، چهار سال پيش به دنبال آشنایی با مرد جوانی و آنگونه که وکيل او می گويد: «به تحريک اين مرد جوان»، شوهر ۷۴ ساله اش را که از نظر سنی جای پدرش بوده به قتل می رساند.
او می افزايد: «اولين ازدواج اکرم مهدوی در سن سيزده سالگی بود. او در سن هیجده سالگی از شوهرش، که پسر دایی او نیز بود، طلاق می گیرد. بعد درسن بيست سالگی با فرد مقتول ازدواج می کند.او از همسر اولش يک دختر شانزده ساله دارد ولی از همسر دومش چون سن بالايی داشته بچه دار نشده است».
مينا می‌گويد:« اين واقعه را می توان از پيامد های ناگوار ازدواج های اجباری دانست». وی در نامه ای که اخیراً منتشر کرده جهت پرداخت دیه و رهایی از اعدام درخواست کمک نموده است. متن نامه به شرح زیر است:
باسلام و احترام
احتراماً بدین وسیله به استحضار می رسانم اینجانبه، زندانی، “الف.م”، 32 ساله به اتهام قتل شوهر 74 ساله ام مدت چهار سال و نیم در زندان اوین بسر می برم. آنچنانکه شنیده ام اوایل سال 87، اجرای حکم اعدام را در پیش رو دارم.
شاکیان پرونده ام شرط گذاشته اند که با دریافت مبلغ 60 میلیون تومان، رضایت خود را اعلام کنند. اما من و خانواده ام فاقد استطاعت مالی برای پرداخت این مبلغ به شاکیان هستیم و نمی توانیم این مبلغ را تهیه نماییم. دارای یک دختر 17 ساله هستم و همچنین دچار بیماری صرع می باشم . دخترم اکنون مشغول به تحصیل بوده و نیاز زیادی به حضور مادر دارد. اما متاسفانه در این مدت فقط یک بار توانسته ایم همدیگر را ببینیم. دخترم به کسی جز من نمی تواند اتکا کند و با مرگ من، تکیه گاهش را از دست خواهد داد.
لذا خواهشمندم چنانچه در توان و امکان مالی شما مردم عزیز باشد، برای زنده ماندن این حقیر کمک مالی نمایید.
با احترام
میم. الف
جهت جمع آوری کمک برای پرداخت دیه این زندانی و از آنجا که به شناسنامه وی دسترسی وجود ندارد، شماره حسابی توسط وکیل وی افتتاح شده است.
شماره 0302917750001 حساب سیبا نزد شعبه مبارزان بانک ملی، به نام وکیل پرونده، مینا جعفری آماده دریافت کمک های انسان دوستانه به منظور نجات جان این زن است.
از همه دوستاني كه اين مطلب را مي‌خوانند خواهش مي‌كنم در صورت تمايل به كمك جهت نجات جان اين زن از هيچ كمكي دريغ نكنند.
پيشنهادها:
1. به
وبلاگي كه به همين منظور راه اندازي شده لينك بدهيد. لوگويي تهيه شده كه مي توانيد از طريق كد ارائه شده در وبلاگ آن را در وبلاگ و سايت خود قرار دهيد.
2. در اين مورد مطلب بنويسيد، در انتشار اين خبر همكاري كنيد.همگان را براي كمك فرابخوانيد.

فعالان حقوق بشر در ایران: افشای قاضی حداد

فعالان حقوق بشر در ايران : قاضی حسن حداد، با نام اصلي حسن زارع دهنوي، 52 ساله فارغ التحصیل حقوق از دانشگاه بهشتی است با روی کار آمدن جمهوری اسلامی در سنین جوانی وارد سيستم قضائي کشور شد.او از طريق اسدالله لاجوردي به تيم دادستاني اوين پيوست و پس از مدتي داديار زندان اوین شد. قاضي حداد در طول فعاليت خود در دادياري زندان اوين حکم هاي سنگینی صادر کرده است .او در سال 68 به دليل تخلفات مالي گسترده و همچنين اخلاقي از جمله رابطه نامشروع با چند زنداني توسط حفاظت زندان شناسايي و از مقام خود برکنار شد. و مدتی نیز در "ستاد اجرایی فرمان حضرت امام" مشغول به بررسی املاک مصادره شد که چندی بعد به دلیل اختلاس مالی مجددا برکنار شد.وی مجددا وارد دستگاه قضایی شد و ریاست شعبه 26 دادگاه انقلاب را بر عهده گرفت که پرونده های مربوط به جرایمی چون قاچاق مواد مخدر و عتیقه جات را بر عهده داشت و احکام اعدام زیادی را در این مدت صادر کرد وی پس از قیام دانشجویی 18 تیر ماه 78 پرونده بسیاری از فعالان دانشجویی را در دست گرفت و با صدور احکام سنگین آنها را به تحمل حبس و اعدام محکوم نمود.وی در سال 79 با حضور در پرونده اکبر گنجی نیز بار دیگر اثبات کرد که یکی از مهره های کلیدی سرکوب جنبش های سیاسی و مدنی ایران است و با صدور احکام سنگین می تواند به مدارج عالی دست یابد . قاضي حداد کسي است که از سال 1378 تا سال 1385 بسیاری از فعالان احزاب و سازمان های سیاسی و دانشجویی و مدنی را با حضور در شعبه 26 بعنوان قاضی دادگاه انقلاب و صدور احکام سنگینی راهی مسلخ اعدام یا زندان ها نموده است ، رسيدگي به پرونده هاي مهمي در ارتباط با فعاليت هاي تشکل ها و جريان هايي مانند نهضت آزادي ايران، جنبش مسلمانان مبارز، ائتلاف ملي مذهبي ها، جبهه ملي ايران، جبهه متحد دانشجويي، جبهه دمکراتيک ايران، دفتر تحکيم وحدت، حزب ملت ايران، سازمان مجاهدین خلق ایران ، جندالله ، انجمن پادشاهی ایران و غیره بر عهده ایشان بوده است . وی به سبب خوش خدمتی ها و نشان دادن ماهیت ضد انسانی خود طی حکمی در 19 تیر ماه 85 از سوی سعید مرتضی، دادستان عمومی و انقلاب تهران به سمت معاون امنیت دادسرای عمومی و انقلاب تهران منصوب شد . نامبرده پس از این انتصاب با تلاشی دو چندان در نقش هدایت سرکوبها برآمد به طوریکه قتل و عام اعضای گروه جندالله ، پرونده دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب ، سرکوب فعالان جنبش زنان ، سندیکای کارگران شرکت واحد ، صدور حکم اعدام اعضای حزب حیات آزاد کردستان و صدها احضار و بازداشت فعالان مدنی که جدیدترین ان را باید محکومیت دانشجویان دربند پلی تکنیک تحت اعمال فشار وی در روز گذشته دانست.
آنچه در پیوست می آید تصویری منتشر نشده از این چهره مخفی نگاه داشته سیستم اطلاعاتی – قضائی است . این مجموعه اعتقاد دارد که افشاء و انتشار تصویر و اطلاعات وی به عنوان مهره ای کلیدی در سرکوب جامعه مدنی و سیاسی ایران مسلماٌ نتایج مثبت و ارزنده ای را به همراه خواهد داشت

45درصد معتادان کشور زیر 30 سال هستند

مدیر کل فرهنگی ‌و پیشگیری ستاد مبارزه ‌با مواد مخدر گفت: در مجموع سن ۴۵ درصد معتادان کشور زیر ۳۰ سال است.

هومن نارنجیها بیان کرد: ۱۵‌ درصد معتادان بین سن ۲۰ تا ۲۴ سال قرار دارند و ۳/۳ درصد زیر ۲۰ سال‌، ۲۵ درصد نیز بین ۲۵ تا ۲۹ سال قرار دارند. همچنین میانگین سنی معتادان در کشور ۳۲/۷ سال است.

هومن نارنجیها در رابطه با بحث پیشگیری از مواد مخدر گفت: ورود به مواد مخدر با سن کم می تواند درمان را سخت‌تر کند و کاهش سن و درمان سخت، با یکدیگر در ارتباط هستند. به گفته وی افرادی که جوان هستند و مواد مخدر مصرف می‌کنند، پاسخ عوارض این مواد دیرتر در آنها ظاهر می‌شود و افرادی که جوان هستند بر این باورند که مصرف مواد مخدر به واسطه جوان بودن آنها اثر سوء نخواهد داشت. نارنجیها ادامه داد :این درحالیست که سلولهای جوان و در حال رشد آسیب‌های جدی‌تری بر اثر استفاده مواد مخدر خواهند دید. مدیر کل فرهنگی و پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر تأکید کرد: هر اندازه که سن شروع اعتیاد پایین‌تر باشد عوارض و عواقب اعتیاد شدیدتر است.

به گفته وی ۶۰ تا ۷۰ درصد از معتادان زیر سن ۱۹ سالگی کشیدن سیگار و الکل را شروع می‌کنند و این زنگ خطری برای خانواده‌ها است.

مدیرکل فرهنگی و پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر افزود: تنها ۱۰۰ مدرسه از بین ۷۰۰۰ مدرسه در تهران، طرح آموزش مهارتهای زندگی را اجرا می‌کنند.

زاهدی، وزیر علوم ، در دانشگاه قم هم با دردسر مواجه شد

شنبه ۳۱م فروردین ۱۳۸۷
خبرنامه امیرکبیر: زاهدی وزیر علوم که به همراه احمدی نژاد به سفر استانی رفته بود در دانشگاه قم حاضر شده و پس از جلساتی با مدیران و «برخی» از دانشجویانی که از قبل انتخاب شده بودند، بدون برگزاری جلسه عمومی با دانشجویان قصد خروج از دانشگاه را داشت که دانشجویان قم با اعتراض به وی خواستار پاسخگویی زاهدی به مشکلاتشان شدند.

با وجود اینکه زاهدی در یکی از روزهای پایانی هفته، که تعداد کمی از دانشجویان در دانشگاه حضور دارند، به دانشگاه قم رفته بود، باز با مشکلاتی مواجه شده و دانشجویان نسبت به وی اعتراض کردند.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر، دانشجویان خواستار برگزاری نشست پرسش و پاسخ با وزیر علوم شدند که به دلیل عدم تمایل زاهدی به برگزاری جلسه، محافظانش وی را از دانشگاه خارج ساختند. زاهدی حضور معاونش، خرمشاد، را در دانشگاه و صحبت با برخی از دانشجویان را کافی دانسته و گفت: “از جزئیات مشکلات دانشجویان آگاه است.”

وی همچنین ضمن تمجید از آیت الله قاضی، رییس دانشگاه قم، احتمال تغییر ریاست دانشگاه قم را تکذیب کرد.

یک ترم محرومیت از تحصیل برای حمیدرضا امیرخانی دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد

شنبه ۳۱م فروردین ۱۳۸۷
خبرنامه امیرکبیر: حمیدرضا امیرخانی از فعالان دانشگاه فردوسی مشهد توسط کمیته انضباطی این دانشگاه به یک ترم محرومیت از تحصیل محروم شده و ممنوع الورود شد.

گفتنی است کمیته انضباطی بدون در اختیار دادن هیچ فرصتی به وی برای تنظیم دفاعیه اقدام به صدور حکم نموده است و اتهامات مطرح شده و حکم صادره صرفا مربوط به فعالیتهای نشریاتی وی بوده است.

طی یک ماه گذشته فعالین کانون نشریات دانشگاه مشهد به کمیته انضباطی احضار شده، خانواده های ایشان ارعاب شده و با تهدید مستقیم قائم مقام بسیج دانشگاه به برخورد فیزیکی روبرو گشته اند.

بیانیه اعلام موجودیت دانشجویان سوسیالیست دانشگاه آزاد رودهن


13 آذر 1386 بدون شک مقطعی تعیین کننده برای بخش چپ جنبش دانشجویی بود که حدود سه سال پیشتر از آن فعالیت خود را در دانشگاه آغاز نموده بود . برای دانشجویان چپی ( مانند خود ما ) که می خواستند فعالیت خود را آغاز کنند ، شرایط پس از 13 آذر ما را با روندهای متناقض و پیچیده ای مواجه کرد : جمع محدودی که تحت عنوان " چپ کارگری " فعالیت می کرد و بر خلاف عنوانش تمایزی اساسی در راهبرد و سبک کار با " چپ رادیکال " نداشت با استعفاها و انشعابهای متعدد و سپس آغاز موج دستگیریها عملا مضمحل گشت . " چپ رادیکال " که بخش عمده ای از فعالیتهایش به پوششی برای به پیش بردن سیاستهای به شدت انحرافی و نادرست یک جریان خاص بدل شده بود ، در اثر حاکم شدن همین سیاستها و سکتاریسم ناشی از آن و فرود آمدن ضربه دستگاههای سرکوب به شدت تضعیف شد . رادیکالیسم و چپگرایی اراده گرایانه ، ماوراء طبقاتی و غیر پرولتری همواره و در همه جا به جنبش دانشجویی به عنوان محیط مناسبی برای پیشبرد سیاستهای خود نگریسته است و " چپ رادیکال " دانشگاههای ایران نیز از این امر مستثنی نبود . حاکم شدن منویات یک جریان سیاسی خاص - که از خانواده همان رادیکالیسم غیر پرولتری ، ماوراء طبقاتی و آوانتوریست بیرون آمده بود - و کشاندن نیروی این جریان به حیطه های دیگری غیر از امور مربوط به فعالیت سوسیالیستی در جنبش دانشجویی ، زمینه وارد آمدن ضربه گسترده دستگاههای امنیتی حکومت به کلیت جریان چپ دانشجویی که مراحل رشد خود را به سختی و آرامی و با کوششی قابل تحسین پیموده بود را مهیا نمود و سطح و دامنه فعالیتهای چپ در دانشگاههای تهران را به نحوی چشمگیر به عقب راند و در عین حال فضا را برای عرض اندام جریانها و شخصیتهای گوناگون رفرمیست در این جنبش که تا این مقطع حاشیه ای و منزوی مانده بودند فراهم ساخت . متاسفانه در شرایط کنونی نیز عده ای مجددا جبهه " دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب " را به ظرفی برای تداوم همان سیاستهای نادرست گذشته بدل نموده اند و این در حالی است که نقطه عزیمت بسیاری از فعالینی که در جریان موج ایجاد شده پس از سیزده آذر دست به ایجاد واحدهای " دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب " در مناطق دیگر غیر از تهران زدند و این نام را در سطحی گسترده مطرح ساختند ، یقینا آن چیزی نیست که امروز بر جهت گیری عملی و پیوندها و تمایلات گروهی و سیاسی خاص نمایندگان " رسمی " این جریان حاکم است . مطمئنا گذشت زمان بسیاری از حقایق مربوط به این مسایل را برای رفقای دانشجوی چپ و سوسیالیست به ویژه در شهرستانها روشن تر خواهد ساخت .
در این میان ما در میان امواج شکل گرفته پس از 13 آذر با جریان " دانشجویان سوسیالیست دانشگاههای ایران " (
www.dsocialist.blogfa.com ) آشنا شدیم که بر عبور و فراروی از قطبهای موجود در چپ دانشجویی و قطع ارتباط با سیاستهای نادرست و جریانات انحرافی و سکتاریستی موجود تاکید دارد و بر آن است که با ایجاد مرزبندی قاطع با چشم اندازهای لیبرالیستی ، رفرمیستی و همین طور گرایشهای چپ غیر پرولتری و ماوراء طبقاتی ، افقی مبتنی بر نمایندگی منافع طبقه کارگر در درون جنبش دانشجویی بمثابه یک جنبش دموکراتیک پیشتاز نمایندگی کند . طرح این استراتژی یعنی " اتحاد جنبشهای دموکراتیک حول جنبش کارگری " جنبش دانشجویی را که از خصلتی دموکراتیک برخوردار است در راستای پیگیری مطالبات خود و در سطح استراتژی سیاسی به جنبشی ضد کاپیتالیستی فرا می رویاند . قرار گرفتن جنبش دانشجویی در این مسیر در شرایط کنونی ایران بمثابه اخذ استراتژی این جنبش از دل پارادایم مارکسیستی و گسست قاطعانه با پارادایم لیبرالی "جامعه مدنی " و "سنت-مدرنیته " بمثابه پارادایم غالب در فضای روشنفکری ایران است که نسلی جدید از روشنفکران سوسیالیست و انقلابی را نیز به جامعه تحویل خواهد داد . دانشجویان سوسیالیست اعتقاد دارند تنها این استراتژی و نه هیچ مقوله دیگری نظیر تعلق خاطرهای حزبی و گروهی است که می تواند به عنوان محور فعالیت و اتحاد گرایشها و فعالین گوناگون چپ در دانشگاهها عمل کند و دانشجویان چپ با متشکل شدن در قالب مجموعه " دانشجویان سوسیالیست " است که می توانند ساختارهای مقدماتی لازم برای تشکیل جبهه های وسیعتر ( از جمله همین جبهه " آزادی خواهی و برابری طلبی " ) در فعالیت جنبشی خود فراهم آورند .
بر این اساس و طی این بیانیه ما پیوند خود با مجموعه " دانشجویان سوسیالیست دانشگاههای ایران " اعلام می داریم و از سایر فعالین چپ و آزادی خواه و برابری طلب نیز دعوت می کنیم با پیوستن به این حرکت و قرار گرفتن در کنار یکدیگر صفوف خودمان را حول محورهای مبارزه طبقاتی در جنبش دانشجویی و در سطح جامعه فشرده تر و مستحکم تر سازیم .
زنده باد ازادی و برابری
زنده باد سوسیالیسم
دانشجویان سوسیالیست دانشگاه آزاد رود هن
http://socialist-rodehen.blogfa.com/
26. فروردین .1387

نشریه ای برای جنبش دانشجویی ایران/ دستور به ماموران آتش نشانی برای ریختن آب جوش بر سرکارگران

سایت دسترنج : 6 مامور آتش‌نشاني به جرم اقدام حمايتي از کارگران لاستيک البرز و خودداري از ريختن آب جوش بر سر کارگران در بازداشتگاه بسر مي‌برند. اين ماموران آتش‌نشاني در سر پيچي از دستور يگان ويژه از ريختن آب جوش بر سر کارگران معترض لاستيک البرز خوداري کرده و آب را بر روي آسفالت ريختند. بنابراين گزارش اين ماموران بيش از 48 ساعت است که در بازداشتگاه احمدآباد مستوفي بسر مي‌برند.
همزمان خانواده‌های کارگران بازداشت شده لاستیک البرز در اعتراض به اقدام ضابطان نیروی انتظامی در بازداشت کارگران برای آزادی آنان در مقابل پاسگاه احمدآباد مستوفی تجمع کردند. خانواده‌هاي کارگران بازداشتي لاستيک البرز ابتدا در مقابل دادگاه چهاردانگه و سپس در مقابل پاسگاه احمدآباد مستوفي دست به تجمع زدند. تجمع اين افراد در مقابل پاسگاه ادامه داشته و خانواده‌هاي کارگران خواستار آزادي بي‌قيد و شرط سرپرستان خود هستند. تعداد کارگران بازداشتي لاستيک البرز در اين پاسگاه به 40 نفر رسيده است که برخي از منابع اين تعداد را 140 نفر اعلام کرده‌اند

احکام چندین سال حبس سه دانشجوی دربند دانشگاه امیرکبیر تائید شد

سه شنبه ۲۷م فروردین ۱۳۸۷
خبرنامه امیرکبیر: علیرغم عدم وجود ادله کافی و مستندات قابل اتکا، ساعدی، قاضی شعبه ۴۴ دادگاه تجدیدنظر، عاقبت تحت فشار شدید وزارت اطلاعات و دادستان تهران حکم چندین سال حبس سه دانشجوی بیگناه دانشگاه امیرکبیر، مجید توکلی، احمد قصابان و احسان منصوری را تایید و ایراد وارده توسط قاضی حداد به حکم تبرئه صادره توسط دادگاه عمومی را تایید و حکم تبرئه را ملغی اعلام کرد.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر طبق حکم صادره توسط شعبه ۴۴ دادگاه تجدیدنظر، که صبح امروز به وکیل دانشجویان ابلاغ شد، رای شعبه ۶ دادگاه انقلاب که متضمن سه سال حبس برای مجید توکلی، دو سال نیم حبس برای احمد قصابان و دو سال حبس برای احسان منصوری بود را تایید کرد. اما دادگاه به علت جوان بودن متهمین و فقدان سابقه کیفری، حکم صادره را مشمول تخفیف دانسته و حکم دادگاه انقلاب را به ترتیب به یک سال و نیم، یک سال و دو ماه و ده ماه حبس تعزیری تقلیل داده است.

دادگاه تجدیدنظر با وارد دانستن اعتراض حسن زارع دهنوی، معروف به قاضی حداد، حکم تبرئه صادره توسط دادگاه عمومی را نقض کرده و در خصوص این پرونده برای هر یک از این سه دانشجو یک سال حبس تعزیری در نظر گرفته است. این دادگاه حکم ۴ ماه حبسی که توسط دادگاه عمومی به جهت ایراد اتهام به بسیج و نیروهای امنیتی صادر شده بود را وارد ندانسته و این حکم را نیز نقض کرده است.

در مجموع مجید توکلی به دو سال و نیم حبس تعزیری، احمد قصابان به دو سال و دو ماه حبس تعزیری و احسان منصوری به یک سال و ده ماه حبس تعزیری محکوم شدند. حکم صادره قطعی و غیرقابل تجدیدنظر است
.

آزادی


سه شنبه ۲۷ فروردین بهروز کریمی زاده یکی از دانشجویان "آزادی خواه و برابری طلب" که در جریان ۱۳ اذر ۸۶ دستگیر شده بود و به زندان اوین و تحت شکنجه های شدید قرار گرفته بود به قرار وثیقه سنگین ۳۰۰ میلون تومانی از زندان ازاد شد. تبریک!

دانشجویان سوسیالیست دانشگاههای سراسر ایران

رژیم و گسستهای سیاسی آن / آرش ایرانزاده

این یادداشت سر آن دارد تا به اختصار نگاهی به ساختار گسست های سیاسی امروز ایران بیاندازد. به طور طبیعی ارزیابی چنین موضوع حساسی نیازمند کار بیشتری است و متاسفانه در قالب " مقاله "، نمی توان انتظار یک کار علمی و آکادامیک پیرامون این مبحث دشوار داشت. از این رو تلاش خواهم کرد تا تصویری بسیار کلی و محدود اما آسان و قابل درک ارائه دهم.
انتخابات مجلس و پیروزی یک طرفه نیروهای اصول گرا، گرچه از سوی احمدی نژاد و مقام رهبری یک پیروزی تعریف شد، اما به واقع آن چیز دیگر اتفاق افتاد. رفتار سیاسی دوستان و همفکران ریئس جمهور احمدی نژاد به گونه ای دستخوش تغییر شد، که حتی خود او هم متعجب ماند. گویا در قلب اصولگرایان بمبی ساعتی روشن شد و به شماره افتاد. بمبی که مقصدی جز شخص ریاست جمهوری ندارد و پایان قدرت وی را به انتظار نشسته است. حرف و حدیث های بسیار در خصوص جایگزینی ایشان آرام آرام تبدیل به دسیسه های سیاسی گشت و آشوبی به جان مرد اول اصولگرایان انداخت.
تمایل دور از باور اصولگرایان به کسب قدرت و حضور درآن، چنان اشکار شده است که بسیاری از خانواده های سیاسی کشور دیگر عملاً دلیلی برای نقد اوضاع نمی بینند. تمام خانوادههای سیاسی با علم به انتصابی بودن انتخابات، در صدد رایزنیهای جدی تر با معتمدین رهبری بر آمده اند. تکثر مدعیان سیاسی شرایط بازی را برای رهبری آسان نموده است و این آسایش صد البته به بهای یک "بد نامی" است که ایشان با شکستن قول خود نسبت به پاسداری از رای مردم، به دست آورده است.

حال، وقتی گزینش قدرت، از رای مردم تقلیل می یابد به رای یک شخص، پس باید بازیهای سیاسی و دسیسه های مردان قدرت طلب را بیشتر شناخت. احمدی نژاد با تمام موفقیتی که در اجرای سیاست خارجی مقام رهبری برای خود دست پا کرده است اما بشدت لرزان و نگران، روزهای آتی را پیش بینی می کند. لیست دشمنانش روبه فزون است و یاران ابتدای راهش، حالا می روند تا در سنگرهای دیگر جا خوش کنند. وزرای خلع شده و مدیران کنار گذاشته شده ی دولت تازه کار ایشان در کنار مردانی چون لاریجانی، قالیباف، رضایی، ذوالقدر و رفسنجانی و حداد عادل جبهه ای جدید و پر نشاط از مخالفان را فراهم آورده است. رهبری با آگاهی کامل از این دسته بندی های جدید، شروع به فاصله گرفتن کرده است و ترجیح می دهند تا در حاشیه امنیت کار را پیگیری کنند.
تکثر مراجع قدرت در ایران از طرف دیگر شرایط را بارها پیچیده تر می کند. سپاه و روحانیت منافع متفاوتی را در بازیهای سیاست دنبال می کنند و به طور حتم مرد اجرایی کشور را ازآن خود می خواهند. بازار هم به سختی در تلاش است تا هزینه این بازی را از یک جیب به جیب دیگر بریزد و در انتهای کار متضرر نشود. از طرف دیگر دیوان سالاران اداری و متخصصین واقعی کشور هم سعی می کنند تا در این بازی سر بی کلاه نداشته باشند.
حساب کار، آنگاه جالب تر می شود که به عوامل ذکر شده، این نکته را هم اضافه کنیم که چشم پوشیهای رهبری در خصوص خرابکاریهای دولت نیز، دیگر تکرار نمی شود و آرام آرام شکایات و ایراد گرفتن ها ،شروع خواهد شد. از همین حالا شایعات دلخوری رهبری از دولت در خصوص گرانیها شروع شده است و صندلی آقای ریئس جمهور، خواهان بسیار پیدا کرده است. مخالفان بسیار آقای ریئس جمهور با آغاز برنامه کاهش حمایت رهبری از ریئس جمهور باز هم بیشتر می شوند. بسیاری از مسافران کشتی آقای ریئس جمهور از حالا به دنبال ساحلی امن می دوند و بر این عقیده اند، که نباید در این کشتی غرق شد.

ستاره بخت احمدی نژاد روبه افول است و دوستان اصولگرایشان در تب و تاب یافتن دروازهای قدرت بعدی. رهبری از اوضاع اسف بار گرانیها باخبر است و نمی تواند سر این موضوع تمام و لعن و نفرین ها را خود به تنهایی به جان بخرد. از طرفی تنور رقابت سیاسیون باید گرم و جذاب بماند تا مردم نتوانند گلایه انتصابی بودن انتخابات را خیلی جدی طلب کنند. قربانی ساختن مردی با این همه مخالف و منتقد خود می تواند روحیه مردم و خانواده های سیاسی را بالا ببرد.
یاران آقای ریئس جمهور هم باید بین اصول گرایی و ریئس خود یکی را برگزینند. علی لاریجانی مرد مورد اعتماد رهبری و نماینده مردم قم به عنوان نماینده اصولگرایان می تواند عطش اصولگرایی را التیام بخشد و راه دوستی بیشتر با روحانیت محجور سالهای گذشته را هموار نماید. اما آنچه در این لایه های گسسته شده بیشتر از همه به چشم می خورد خطر سرعت بالای اصولگرایی است که به عنوان بهترین بهانه حذف رقیب حالا ورد زبان همگان شده است.
اصولگرایی در واقع واژه ای است که در مقابل اصلاح طلبی مد شده است. اصلاح طلبان دیگر محرم نیستند و باید نقش اپوزوسیون بی خطر را بازی کند. و محرمین همگی باید اصولگرا باشند. اما آنچه به عنوان اصل اول مورد نظر همگان می باشد، قدرت و قدرت طلبی است و نه چیز دیگر.
حاکمیت وقتی از محور خود، یعنی مردم فاصله گرفت دیگر همه کارهایش برای حفظ قدرت مجاز می باشد و قدرت به عنوان ذات موجودیت او تنها " اصل " پنداشته می شود. انتخابات ریاست جمهوری دوره آتی در ادامه این گسست شکل خواهد گرفت.


فعالین ایرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمریکای شمالی/ فروردین 87

گزارش ماهانه(فروردین 1387) در مورد نقض گسترده، مستمر و برنامه ریزی شده حقوق بشر در ايران
نهادهای مدافع حقوق بشر !
ايرانيان مدافع حقوق بشر !
در اين گزارش بخش بسيار کوچکی از موارد نقض حقوق بشر در ايران را که توسط اين شبکه گرد آوری شده است به اطلاع می رسانيم:
بین المللی:
1 ـ سازمان عفو بین الملل، کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های کارگری و فدراسیون جهانی کارگران حمل و نقل با انتشار اطلاعیه مشترک خطاب به مقامات ایرانی خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط محمود صالحی و منصور اسانلو شدند. در این بیانیه آمده است محمود صالحی یک زندانی وجدان است و نیازهای پزشکی دراز مدت دارد. این نهادها قبلا در روز 6 مارس از اعضای خود خواسته بودند برای آزادی محمود صالحی و منصور اسانلو تلاش کنند.(اخبار روز 5/1/87)
2 ـ دیده بان حقوق بشر با انتشار بیانیه ای اعلام کرد: دستگیری بیش از 30 مرد شرکت کننده در یک مهمانی خصوصی در اصفهان حاکی از تشدید اقدامات مسئولین برای اجرای قوانین "اخلاقی" است و نشان از شکنندگی حقوق اولیه در کشوری دارد که در آن قدرت پلیس همواره تضعیف کننده حریم شخصی است. این سازمان از مقامهای ایران مصرانه می خواهد این افراد را آزاد کند و اتهام های آنها مبنی بر روابط همجنسگرایانه، نوشیدن مشروبات الکلی و سایر اعمال "غیر اخلاقی" را کنار بگذارد. معاون بخش خاورمیانه و شمال افریقا ی دیده بان حقوق بشر گفت:"وقتی پلیس برای اجرای نوعی از اخلاقیات دائما درب منازل را می شکند، این بدان معناست که حدود را زیر پا می نهد و در هر لحظه به حریم خصوصی مردم تجاوز می کند. وی افزود: "نظام سرکوبگرانه ایران با کنترل لباس، رفتار و زندگی شخصی مردم ناقض حقوق بنیادین است. در این بیانیه آمده است، در ماه مه و دسامبر 2007 پلیس در اصفهان با حمله به دو جشن مهمانی 103 نفر را بازداشت نموده و آنها مورد شکنجه قرار گرفته اند.(گویا 10/1/87)
3 ـ گزارشگران بدون مرز با انتشار اطلاعیه ای بازداشت اسماعیل جعفری وب نگار وبلاگ"راه مردم" و همکار هفته نامه های نصر بوشهر و بهارستان را محکوم کردند. در اطلاعیه آمده است: دستگیری اسماعیل جعفری از سوی مقامات امنیتی قضایی ایران غیر قانونی است. از 3 روزنامه نگار بازداشت شده که به انجام وظایف خود مشغول بوده اند، فقط وی بدون اعلام علل دستگیری اش دوباره بازداشت شده است. اسماعیل جعفری در روز 19 فروردین به هنگام پوشش خبری اخراج دهها کارگر شرکت ایران صدرا در برابر استانداری بوشهر به همراه دو روزنامه نگار دیگر بازداشت شدند.(گزارشگران بدون مرز 22/1/87)
4 ـ سازمان عفو بین الملل با انتشار بیانیه ای به بازداشت خدیجه مقدم، مدافع حقوق زنان اعتراض کرد. عفو بین الملل بر این باور است که خدیجه مقدم یک زندانی عقیدتی است که بخاطر فعالیتهای مسالمت آمیزش در راه برابری حقوق زنان بازداشت شده است. در این بیانیه آمده است: تاکنون دهها نفر در ارتباط با فعالیت برای کمپین یک میلیون امضا بازداشت شده اند. وبسایت کمپین فیلتر شده و مقام ها از دادن مجوز به مراسم و نشستهای آنها خود داری می کنند و این نشست ها در منزل اعضای کمپین برگزار می شود. هم اکنون روناک صفارزاده و هانا عبدی از اعضای کمپین از 7 ماه پیش در زندان سنندج بسر می برند.(ایران امروز 22/1/87)
5 ـ دیده بان حقوق بشر با انتشار بیانیه ای از مقامهای ایران در خواست کرد هرچه سریعتر گزارش های مربوط به شکنجه چهار دانشجوی بازداشتی بنامهای: پیمان پیران، علی کانتوری، مجید پورمجید و بهروز کریمی زاده توسط مامورین و بازجویان وزارت اطلاعات را مورد تحقیق قرار دهند و مسئولینی را که عامل این آزار رسانی ها بوده اند تنبیه کنند. به گفته منابع مطلع، دانشجویان هنگام بازداشت تحت آزار و اذیت های جسمی و روانی قرار گرفته اند. وکلای این دانشجویان هنوز به موکلین و یا پرونده آنها دسترسی نداشته اند.
(دیده بان حقوق بشر 22/1/87)
6 ـ فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و سازمان جهانی مبارزه با شکنجه با انتشار بیانیه ای بازداشت خودسرانه خدیجه مقدم از اعضای کمپین یک میلیون امضاء را محکوم کرده و خواسته های خود را خطاب به مقامات ایران به این شرح مطرح کردند: تحت هر شرایطی سلامت روحی و جسمی خدیجه مقدم و دیگر فعالانی را که در کمپین" یک میلیون امضاء" مشارکت دارند را تضمین کنند، هرچه سریعتر بدون هیچ گونه قید و شرطی خدیجه مقدم را آزاد کنند، زیرا دستگیری و بازداشت وی کاملا خودسرانه می باشد. سریعا به هرگونه اقدام تهدید آمیز و آزار دهنده، حتی در سطوح قضایی در قبال تمامی مدافعان حقوق بشر در ایران از جمله خدیجه مقدم، پایان دهند. به مواد اعلامیه مدافعان حقوق بشر، تصویب شده توسط مجمع عمومی سازمان ملل در 9 دسامبر 1998 احترام و آن را رعایت کنند. بطور کلی، تحت هر شرایطی اطمینان دهند که مفاد حقوق بشر و آزادیهای اصلی در ایران مطابق با اعلامیه جهانی حقوق بشر و دیگر عهد نامه های بین الملل و منطقه ای که ایران نیز آنها را به رسمیت شناخته رعایت خواهند شد.( گویا 23/1/87)
7 ـ سازمان عفو بین الملل گزارش سال 2007 خود را در رابطه با اعدام منتشر کرد. در گزارش سالانه این سازمان حقوق بشری آمده است: ایران با 317 فقره مجازات اعدام در سال گذشته در رده دوم جهان قرار دارد. به گفته عفو بین الملل تعداد مجازات های اعدام در ایران در مقایسه با سال پیش دو برابر شده است. در این گزارش از ایران بخاطر اعدام افراد زیر 18 سال انتقاد می کند و می افزاید در آوریل سال گذشته یک کودک 13 ساله در ایران اعدام شده است. چین، ایران ، عربستان سعودی، پاکستان و امریکا رکورد داران اجرای اعدام در سطح جهان هستند.(بی بی سی 27/1/87)
دانشجويان: بازداشت شده
8 ـ اردشیر کریمی خیاوی دانشجوی دانشگاه آزاد اردبیل، مهدی کیانی دانشجوی دانشگاه پیام نور اردبیل و آیدین قره باغی فعال دانشجویی توسط ماموران اداره اطلاعات اردبیل بازداشت شدند. نیروهای امنیتی پس از تفتیش و بازرسی خانه، کتابها و کامپیوتر شخصی آنها را نیز با خود بردند.(ساوالان سی 23/1/87)
9 ـ رضا اسدزاده 28 ساله دانشجوی اخراجی دانشگاه تبریز در سال 82، در تاریخ 22 فروردین به وزارت اطلاعات احضار شد و پس از آن هیچ خبری از وی در دست نیست. ستاد خبری وزارت اطلاعات نیز از وضعیت وی اظهار بی اطلاعی می کند. نامبرده در جریان اعتراضات دانشجویی سال 82 دانشگاه تبریز به 2 سال حبس تعلیقی محکوم شد. وی در جریان انتخابات مجلس توسط مامورین اداره اطلاعات شهرستان شبستر برای مدت 6 روز بازداشت گردید.(اخبار روز 28/1/87)
توقیف نشریات دانشجویی:
10 ـ امتیاز نشریه دانشجویی "بولود" به مدیر مسئولی حمید قربان علیزاده پس از انتشار هفت شماره بدستور حجت الاسلام راعی نماینده خامنه ای در دانشگاه آزاد مهاباد لغو گردید.(ساوالان سسی 29/1/87)
دانشجويان: احضار و بازجویی
11 ـ پدرام رفعتی عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیر کبیر جهت محاکمه به شعبه 13 دادگاه انقلاب تهران احضار شد.(امیر کبیر 21/1/87)
12 ـ 30 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز بنامهای ناهید افراسیابی، سحر یزدانی، نسیم دالوند، ندا ضیغمی، عباس رحمتی، هادی عسگری، لقمان قدیری، اسماعیل جلیل وند، کاظم رضایی، محسن گوهری نیا، سعید کوشکی، عبدالله داودیان، محسن زرین کمر، احسان هاشمی، سعید خسرو آبادی، هادی الم لی، اکبر حسن پور، رحیم سلیمانی، امین درستی، سجاد فتاحی، سعید خلعتبری، سعید آشنایی، سعید لطفی، مجتبی شیخیان، رضا فولادی، یونس میر حسینی، محمد رضا دهقان، هاشم حسین پور، محسن بخشنده و علی شیدایی به علت شرکت در تجمع دو هفته ای اسفندماه، جهت بازجویی به کمیته انضباطی احضار شدند.(امیر کبیر 20/1/87)
13 ـ مسعود ولی خانی، امیر زندی، محمد زحمتکش، رضا مشهدی، مجید دیجوجین، محمد رضا طلایی نژاد، مهدی آقاجانی، محمود حسینی، مهدی درب امامیه، حسنعلی میر موسوی و فریبرز بابانژاد دانشجویان دانشگاه آزاد شهر ری به اتهام عدم رعایت شئونات دانشجویی جهت بازجویی به کمیته انضباطی احضار شدند.
(امیر کبیر 22/1/87)
14 ـ سلمان یزدان پناه دانشجوی دانشکده حقوق دانشگاه تهران به اتهام توهین به نظام، تحریک دانشجویان به تجمع غیر قانونی، درگیری با پلیس، توهین به عباسعلی عمید زنجانی رئیس سابق دانشگاه تهران، تخریب اموال عمومی، اخلال در نظم شهر و خسارت به ماشین پلیس با شکایت نیروی انتظامی جهت بازجویی به کمیته انضباطی احضار شد. نامبرده تاکنون به 2 ترم محرومیت از تحصیل محکوم شده است.(امیر کبیر 26/1/87)
15 ـ پیمان عارف دانشجوی دانشگاه تهران به مدت 5 ساعت توسط اداره اطلاعات تبریز مورد بازجویی قرار گرفت. علت بازجویی تشکیل جلسات ماهانه سخنرانی جبهه ملی در تبریز بوده است. ماموران امنیتی در صورت برگزاری سخنرانی هفته آینده که قرار بود با حضور دکتر داود باوند برگزار گردد، با بانیان مراسم برخورد خواهند کرد. اداره اطلاعات به پیمان عارف گفته است، فعالیت های جبهه ملی در تبریز موجب تحریک فعالان قومی گردیده و باعث می شود، آنان نیز بر شدت فعالیت خود بیفزایند، لذا ملیون در شهر تبریز اجازه هیچ گونه فعالیتی را ندارند.(کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر 28/1/87)
16 ـ روح الله دماوندی، هادی صادقی، یاسر ریگی، کیومرث فتحی، احمد کرمی و آرمان زاهدی از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه رجایی به اتهام شرکت در تحصنهای آذر و اسفند 86 جهت بازجویی به کمیته انضباطی احضار شدند.(اعتماد 29/1/87)
دانشجويان: صدور قرار وثیقه
17 ـ سعید فیض الله زاده دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علامه طباطبایی پس از 25 روز بازداشت با قرار وثیقه 80 میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شد.(ادوار نیوز 8/1/87)
18 ـ رضا داغستانی دانشجوی دانشگاه پیام نور نقده، وبلاگ نویس و روزنامه نگار آذربایجانی که در روز دوم اسفند، روز جهانی زبان مادری توسط ماموران امنیتی در ارومیه بازداشت شده بود با قرار وثیقه 40 میلیون تومانی از زندان آزاد شد.(کمیته دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان 15/1/87)
19 ـ بهروز کریمی زاده از فعالان دانشجویی طیف چپ که در روز 11 آذر ماه گذشته بازداشت شده بود با قرار وثیقه 300 میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شد. پیمان پیران و علی کانتوری از دانشجویان طیف چپ هنوز در زندان بسر می برند.(امیر کبیر 28/1/87)
دانشجويان: محاکمه
20 ـ آرش خاندل عضو اسبق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه لرستان و از بازداشت شدگان 18 تیر 86 در محل دفتر سازمان ادوار تحکیم وحدت، به اتهام اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت کشور در شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران محاکمه شد. نامبرده در تیر ماه به مدت یک ماه در بازداشت بسر برد و سپس با قرار وثیقه 10 میلیون تومانی از زندان آزاد شد.(ایسنا 21/1/87)
دانشجويان: احکام صادر شده
21 ـ حسین یوسفی و غفور حبیب پور دانشجویان رشته حقوق دانشگاه تبریز به اتهام اقدام علیه امنیت ملی در شعبه دوم دادگاه انقلاب تبریز به ریاست قاضی حملد به 6 ماه حبس محکوم شدند.(ساوالان سسی 9/1/87)
22 ـ آرمان صداقتی عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیر کبیر در شعبه 28 دادگاه انقلاب تهران به 2 سال حبس تعلیقی محکوم شد. جرم وی اعتراض به بازداشت 3 دانشجوی دانشگاه امیر کبیر می باشد. نامبرده سال قبل در آبان ماه برای مدتی در بازداشت بود.(امیر کبیر 21/1/87)
23 ـ شیما فرزاد منش، نگین فرزامند ، مهدیه گلرو ، امیر رئیسیان، مهربان کشاورز، امیر یعقوبعلی و فرهنگ اسلامی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی در کمیته انضباطی یک ترم از تحصیل محروم شدند. همچنین عسل اخوان و صادق شجاعی با دو ترم تعلیق مواجه هستند. به علاوه چهار نفر دیگر از دانشجویان هم جمعا 6 ترم از تحصیل تعلیق شده اند. کمیته انضباطی در شرایطی این احکام را صادر کرده است که در سال گذشته صدور 40 ترم تعلیق دانشجویان از تحصیل را در کارنامه خود دارد. همچنین دانشجویان معلق از تحصیل شامل رشید اسماعیلی، سلیمان محمدی، امیر رئیسیان، علیرضا ارشادی فر، علیرضا موسوی، مجید دری و مهدیه گلرو هم اکنون ممنوع الورود هستند و اجازه تردد در دانشگاه علامه را ندارند. این احکام به امضای حجت الاسلام صدرالدین شریعتی رئیس دانشگاه علامه رسیده است.(اعتماد 24/1/87)
24 ـ سحر یزدانی پور مدیر مسئول نشریه "قاصدک" ، ناهید افراسیابی مدیر مسئول نشریه"رهگذر" ، اسماعیل جلیل وند مدیر مسئول نشریه"عصیان" و حمدالله نامجو مدیر مسول نشریه"متن" از سوی کمیته انضباطی دانشگاه شیراز هرکدام به دو ترم تعلیق از تحصیل محکوم شدند.(کارگزاران 27/1/87)
25 ـ عابد توانچه دانشجوی دانشگاه امیر کبیر به اتهام توهین به خامنه ای، اقدام علیه امنیت کشور و تشکیل گروه غیر قانونی معاند نظام در دادگاه انقلاب اراک به 8 ماه حبس تعزیری محکوم شد.(اخبار روز 27/1/87)
26 ـ علیرضا جمشیدی سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرد: سه دانشجوی زندانی دانشگاه امیر کبیر، مجید توکلی، احمد قصابان و احسان منصوری به اتهام تبلیغ علیه نظام، اهانت به مقدسات و نشر اکاذیب در شعبه 44 دادگاه تجدید نظر تهران به ریاست قاضی ساعدی به زندان تعزیری محکوم شدند. این دانشجویان در اردیبهشت سال گذشته توسط ماموران امنیتی بازداشت و مورد شکنجه قرار گرفته اند. آنها بصورت غیر علنی محاکمه شده اند. احکام صادره به شرح ذیل می باشد: مجید توکلی 30 ماه حبس، احمد قصابان 26 ماه حبس، احسان منصوری 22 ماه حبس قطعی و غیر قابل تجدید نظر محکوم شدند.(ایسنا 27/1/87)
27 ـ رضا نگهداری دانشجوی ترم 4 حقوق و سلمان یزدان پناه دانشجوی ترم 8 علوم سیاسی دانشکده حقوق دانشگاه تهران به اتهام رهبری تجمع بهمن ماه کوی دانشگاه تهران توسط حراست از خوابگاه دانشگاه اخراج شدند.(امیر کبیر 28/1/87)
28 ـ حمیدرضا امیر خانی دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد در کمیته انضباطی به یک ترم محرومیت از تحصیل محکوم شده و ممنوع الورود اعلام شد.(امیر کبیر 31/1/87)
فیلتر کردن سایتهای خبری، جلوگیری از برگزاری مراسم و منحل کردن نهادهای مدنی:
29 ـ در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد 67 نشریه توقیف شده اند. در سال گذشته علاوه بر توقیف 27 نشریه سایتهای بازتاب، ایلنا، نوسازی، عدالتخانه، شعیه نیوز و البرز نیوز فیلتر شده و براثر فشارهای وارده مدیران عامل خبرگزاریهای ایسنا و فارس نیز تغییر کرده اند.(تابناک 11/1/87)
30 ـ وزارت ارشاد از توزیع کتاب"فیل و فنجان" نوشته دکتر نورالدین زرین کلک که در 16 هزار نسخه منتشر شده جلوگیری بعمل آورد، این کتاب مدتها است که در انبارهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نگهداری می شود.(اعتماد 18/1/87)
31 ـ مراسم ششمین سالگرد درگذشت دکتر یدالله سحابی از موسسین نهضت آزادی ایران، در حسینیه ارشاد بدستور مقامات امنیتی لغو گردید.(ادوار نیوز 20/1/87)
32 ـ تشکل آرمان دانشگاه صنعتی اصفهان به اتهام توهین به مسئولین دانشگاه به حکم هیات نظارت دانشگاه اصفهان و با تائید هیات نظارت مرکزی به 4 ماه تعلیق از فعالیت محکوم شد.(امیر کبیر 25/1/87)
مطبوعات: توقیف شده
33 ـ مجوز انتشار نشریات"صبح ورزش"، "ایمن گستر"، "گزیده پژوهش های جهان"، و "لاله" به اتهام چاپ نامنظم در سال گذشته بدستور هیئت نظارت بر مطبوعات لغو گردید.(امیر کبیر 19/1/87)
34 ـ امتیاز مجله"راه آینده" پس از انتشار 8 شماره با شکایت بخش مطبوعات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بدستور بازپرسی شعبه 6 دادسرای کارکنان دولت لغو گردید. آخرین شماره مجله ویژه نامه روز معلم و کارگر قرار بود هفته آینده منتشر شود.(گویا 29/1/87)
35 ـ امتیاز هفته نامه توقیف شده « روژهلات» به مدیر مسئولی عبدالله سهرابی به اتهام توهین به مراجع عالیقدر ، نشر صور قبیحه و مطالب خلاف عفت عمومی در شعبه اول دادگاه کیفری استان کردستان لغو گردید. مدیر مسئول و دو تن از اعضای تحریریه هر یک به پرداخت 3 ملیون ریال جزای نقدی و یکی از اعضای تحریه به پرداخت 2 میلیون ریال جزای نقدی محکوم شدند. لازم به یاد آوری است که سامان سلیمانی، رضا علیپور و فرهاد امین پور اعضای تحریریه این نشریه در مهر ماه 85 توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت و پس از یک ماه با قرار وثیقه 50 میلیون تومانی از زندان آزاد شدند.( ایسنا 31/1/87)
مطبوعات: احضار روزنامه نگاران
36 ـ مدیران مسئول نشریات" صدای عدالت"،"کار و کارگر"،"توسعه"،"سینمای امروز" و "خوب اندیش" جهت محاکمه به شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران احضار شدند.(ایسنا 26/1/87)
مطبوعات: بازداشت روزنامه نگاران
37 ـ بدنبال تجمع اعتراضی کارگران اخراجی شرکت ایران صدرا در مقابل استانداری بوشهر، 3 نفر خبرنگار که برای تهیه گزارش به محل رفته بودند توسط نیروی انتظامی بازداشت شدند. اسامی خبرنگاران بازداشتی عبارتند از : میترا انبارکی خبرنگار هفته نامه دریای جنوب، مریم خویین و اسماعیل جعفری خبرنگاران هفته نامه سفیر بوشهر.(اعتماد 20/1/87)
38 ـ رحیم غلامی روزنامه نگار و فعال فرهنگی توسط ماموران اداره اطلاعات اردبیل بازداشت شد. نیروهای امنیتی هنگام بازداشت در ضمن تفتیش خانه، کیس کامپیوتر و دفترچه یادداشتهای شخصی، وی را نیز با خود بردند. نوشته هایی از نامبرده در هفته نامه های"مهر اردبیل"،"فروغ آذربایجان"،"یاشیل مغان" و "یارپاق" به چاپ رسیده است.(ساوالان سی 22/1/87)
مطبوعات: محاکمه روزنامه نگاران
39 ـ نوشین محمدی مدیر مسئول هفته نامه"ندای جامعه" به اتهام چاپ عکس های مبهم، تفرقه افکنی قومی، چاپ مواضع گروههای غیر قانونی و تشویش اذهان عمومی با شکایت اداره اطلاعات کرمانشاه و مدعی العموم در شعبه 11 دادگاه تجدید نظر کرمانشاه محاکمه شد.(اعتماد 21/1/87)
مطبوعات: احکام صادر شده توسط دادگاه ها
40 ـ سید ظهور نبوی چاشمی 48 ساله از مقاله نویسان مجله توقیف شده "سرزمین آریایی" توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان اوین منقل گردید. نامبرده به اتهام تبلیغ علیه نظام در دادگاه تجدید نظر در شعبه 31 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی موعظی به 4 سال زندان محکوم شده بود. مجله"سرزمین آریایی" پس از انتشار 3 شماره توقیف گردید. نامبرده قبلا به مدت دو هفته بازداشت و سپس با قرار وثیقه از زندان آزاد شده بود. (فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران 11/1/87)
41 ـ داود(کاوه) جوانمرد روزنامه نگار به اتهام شرکت در تجمع غیر قانونی در شعبه دوم دادگاه انقلاب سنندج و با تائید شعبه اول دادگاه تجدید نظر به یکسال زندان محکوم شد. وی هم اکنون بصورت تبعید در زندان بسر می برد. (ایسنا 21/1/87)
42 ـ برهان لهونی و بهرام ولد بیگی مدیر مسئول و سر دبیر هفته نامه توقیف شده"آشتی" در دادگاه کیفری سنندج و با تائید شعبه 27 دیوانعالی کشور به پرداخت جزای نقدی محکوم شدند.(ایسنا 21/1/87)
اخبار مربوط به فعالین سیاسی، فرهنگی و اجتماعی:
43 ـ اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران در نامه ای خطاب به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کردند: کتابهایی بیش از یک ونیم سال پیش برای دریافت مجوز انتشار به اداره کتاب تحویل داده شده است ولی پاسخی دریافت نکرده اند. مواردی از گم شدن کتابهای تحویلی جهت دریافت مجوز، آنهم پس از هفته ها و ماهها انتظار برای دریافت پاسخ وجود دارد. احضار برخی ناشران و پس گرفتن مجوز انتشار کتابهایی که تمامی مراحل دریافت مجوز را طی نموده اند وحتی یک یا چند نوبت نیز منتشر شده اند. عدم پاسخگویی به مراجعات یا مکاتبات ناشران. (همشهری 15/1/87)

44 ـ شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل و فعال حقوق بشر بار دیگر تهدید به مرگ شد. وی طی نامه ای به فرمانده نیروی انتظامی ایران پیگیری قضایی این مسئله را خواستار شد. شیرین عبادی هنگام ورود به دفتر وکالت خود با یادداشتی بدین مضمون که" شیرین عبادی مرگ تو نزدیک است" مواجه شد. نامبرده اعلام کرد: از آنجا که من اختلاف حسابی با کسی ندارم و در حرفه وکالت خود نیز فقط بصورت رایگان از قربانیان نقض حقوق بشر دفاع می کنم، بنابراین افرادی که آرزوی مرگ مرا دارند، با من عداوت شخصی نداشته، بلکه با افکار و عقاید من مخالف هستند. نامه تهدید آمیز به امضای انجمن ضد بهائیت رسیده و شیرین عبادی کپی آنرا برای فرمانده نیروی انتظامی ارسال کرده، در این نامه چنین آمده است: خانم شیرین عبادی به تو گفتم رفتار غیر اسلامی و منطبق با رفتار بهائیت خود را ترک کن ولی تو به خوش رقصی برای خارجیان و بهائیان ادامه دادی دخترت را هم در این راه وارد کردی او را خواهیم کشت که بدانی. توجه کن".(کانون زنان ایرانی 26/1/87)
بازجویی فعالین سیاسی، فرهنگی و اجتماعی:
45 ـ رقیه علیزاده همسر عباس لسانی زندانی سیاسی آذربایجانی که بصورت تبعید در زندان مرکزی یزد بسر می برد، توسط مامورین اداره اطلاعات اردبیل بازداشت و پس از ساعتها بازجویی آزاد شد. اداره اطلاعات خانم لسانی را تهدید کرده بود که در مورد وضعیت همسرش در زندان، نباید با رسانه ها و فعالان حقوق بشر صحبت کند. عباس لسانی در زندان یزد به مدت 15 روز در اعتصاب غذا بود. (ساوالان سی 24/1/87)
46 ـ "بهرام آبتین" مسئول کانون فرهنگی لر بختیاری و از شرکت کنندگان در تجمع اعتراضی مقابل سفارت امارات متحده عربی که توسط مامورین نیروی انتظامی بازداشت و سپس آزاد شده بود ، در اداره اطلاعات اهواز مورد بازجویی قرار گرفت.(تبریز نیوز 29/1/87)
احضار فعالین سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی به دادگاهها:
47 ـ اکبر اعلمی نماینده تبریز در مجلس شورای اسلامی به علت سخنرانی تحت عنوان "از دولت امام حسین هم انتقاد می کنم" به اتهام توهین و اهانت به مقدسات با شکایت دادستان عمومی و انقلاب تبریز و مدعی العموم جهت بازجویی به شعبه دوم دادسرای کارکنان دولت احضار شد.(ایسنا 21/1/87)
48 ـ کسرا علاسوند فعال سیاسی و مدنی به اتهام تبلیغ علیه نظام جهت محاکمه به شعبه چهار دادگاه انقلاب اهواز احضار شد. نامبرده در آبان 86 بازداشت و پس از دو هفته با قرار وثیقه 70 میلیون تومانی اززندان آزاد شد.(فعالان حقوق بشر در ایران 26/1/87)
49 ـ علی اکبر اقدسی از فعالان سیاسی به اتهام ارتباط با گروهی غیر قانونی جهت محاکمه به شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران احضار شد. نامبرده در سال 84 به اتهام تبلیغ علیه نظام و توهین به خامنه ای به مدت 14 ماه در زندان بسر برده است.(فعالان حقوق بشر در ایران 26/1/87)
50 ـ 86 نفر از شهروندان بندر ترکمن جهت محاکمه به دادگاه انقلاب احضار شدند. اتهام این افراد اعتراض به قتل حسام الدین خدیو توسط ماموران حراست شیلات می باشد. اغلب این اشخاص بین 18 تا 25 سال سن دارند، که پس از هفته ها حبس با قید سند از زندان آزاد شده اند.(روز 27/1/87)
بازداشت فعالین سیاسی فرهنگی و اجتماعی:
51 ـ دلشاد خضر دشتی، کمال خاک نژاد و چیا عبدالله خانی به اتهام همکاری با یکی از احزاب اپوزیسیون توسط نیروهای امنیتی در شهرستان سردشت بازداشت و به زندان مهاباد منتقل شدند.(موکریان نیوز 3/1/87)
52 ـ بهروز سهرابی از شرکت کنندگان در تجمع اعتراضی مقابل دادگستری سنندج برای آزادی محمود صالحی توسط نیروی انتظامی برای مدتی کوتاه بازداشت و مورد ضرب و شتم قرار گرفت.(رادیو فردا 6/1/87)
53 ـ رشید رحمانی که به اتهام همکاری با یکی از احزاب اپوزیسیون بیش از یکماه است که در زندان بوکان بسر می برد، دادگاه انقلاب مهاباد برای آزادی وی قرار وثیقه 75 میلیون تومانی صادر کرده است.(موکریان نیوز 8/1/87)
54 ـ راستین رسولی، شیرزاد عباسی آزاد و بهروز رحمتی از اهالی بانه به اتهام همکاری با احزاب اپوزیسیون توسط مامورین امنیتی بازداشت و در اداره اطلاعات بانه نگهداری می شوند. برای این افراد قرار وثیقه صادر شده ولی هیچکدام قادر به تامین وثیقه نبوده اند. همچنین بهزاد زبیعی و محسن خسروزاده به اتهام شرکت در جشن نوروز در بازداشتگاه اداره اطلاعات بانه بسر می برند.(فعالان حقوق بشر در ایران 14/1/87)
55 ـ حجت الاسلام هادی قابل عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی که به اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام، نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی، توهین به مقامات و هتک حیثیت روحانیت در شعبه دوم دادگاه ویژه روحانیت قم و با تائید شعبه دوم دادگاه تجدید نظر ویژه روحانیت مرکز واقع در تهران به 40 ماه حبس، 500000 تومان جزای نقدی و خلع لباس محکوم شده بود، بدستور دادگاه ویژه روحانیت قم بازداشت و روانه زندان شد.(نوروز 20/1/87)
56 ـ ودود سعادتی 31 ساله و بهروز علیزاده 20 ساله از فعالین آذربایجانی توسط مامورین امنیتی در اردبیل بازداشت شدند. این دو فعال آذربایجانی قبلا بارها بازداشت و زندانی شده اند.(ساوالان سسی 23/1/87)
57 ـ ماموستا ایوب گنجی امام جمعه مسجد قبا در سنندج، برادرش و ماموستا ایوب زارعی هفته گذشته توسط ماموران امنیتی بازداشت شدند. روز جمعه نمازگزاران مسجد قبا در اعتراض به بازداشت ماموستا ایوب گنجی دست به تظاهرات زدند. چند تن از شرکت کنندگان در تظاهرات توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. نامبرده در سوم آذر 86 بدستور دادسرای ویژه روحانیت همدان بازداشت و با قرار وثیقه 120 میلیون تومانی آزاد شد. وی در پنجم بهمن ماه به مدت 12 روز توسط نیروهای امنیتی در سنندج بازداشت و مورد شکنجه قرار گرفته بود.
(بی بی سی 30/1/87)
فعالين سياسی، فرهنگی و اجتماعی: احکام صادره شده توسط دادگاه ها
58 ـ سید جلال قادری اهل مهاباد امیر آباد بوکان به اتهام همکاری با یکی از احزاب اپوزیسیون در دادگاه انقلاب به 6 ماه حبس محکوم شد.(موکریان نیوز 7/1/87)
59 ـ عباس لسانی به اتهام اخلال در امنیت عمومی در شعبه 9 دادگاه تبریز به ریاست قاضی جسور به پرداخت 50000 تومان جزای نقدی محکوم شد. موضوع این پرونده مربوط به حضور وی برمزار باقرخان در 14 مرداد 84 در تبریز است.(ساوالان سسی 19/1/87)
60 ـ الهام یعقوبی 30 ساله از اعضای خانواده های قتل عام زندانیان سیاسی سال 67 در شعبه یک دادگاه انقلاب شهرری به 6 ماه زندان محکوم شد و به زندان اوین منتقل گردید. وی در شهریورماه پس از شرکت در مراسم سالگرد کشتار زندانیان بازداشت و به مدت 3 هفته در سلول انفرادی بند 209 زندان اوین توسط فردی با نام مستعار رحمتی مورد بازجویی قرار داشت.وی سپس با قرار وثیقه از زندان آزاد شد. دو دائی نامبرده بنامهای احمد سلیمانی و سعید سلیمانی در سال 67 اعدام شدند.(فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران 20/1/87)
61 ـ عباس خرسندی دبیر کل حزب دمکرات ایران به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق تشکیل گروه غیر قانونی در شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران به 8 سال حبس تعزیری محکوم شد. وی در شهریور سال گذشته توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شد و هم اکنون در بند 7 زندان اوین نگهداری می شود.
(کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر 21/1/87)
62 ـ امید عباسقلی نژاد به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت تبلیغی علیه نظام در دادگاه به 6 ماه حبس تعزیری محکوم شد. نامبرده در 18 تیر 81 بازداشت و به مدت 3 سال در زندان بسر برده است.
(کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر 25/1/87)
63 ـ وحید بهادری 23 ساله فعال حرکت ملی آذربایجان به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام در شعبه یک دادگاه انقلاب ارومیه به ریاست قاضی درویشی به 13 ماه حبس تعزیری محکوم شد. نامبرده در 20 اسفند 86 توسط مامورین اداره اطلاعات ارومیه بازداشت شد و هم اینک در بند 13 زندان ارومیه بسر می برد. خانواده وی توان پرداخت وثیقه 40 میلیون تومانی برای آزادی او تا زمان تشکیل دادگاه تجدید نظر را ندارند.
(ساوالان سی 27/1/87)
اخبار مربوط به زندانيان سياسی:
64 ـ فرهنگ پور منصوری که به 15 سال زندان محکوم شده و در زندان رجایی شهر بسر می برد، توسط یکی از زندانبانان بنام حسین دفتری مورد ضرب و شتم قرار گرفته و پای نامبرده شکسته شده است. زندانبانان به جای معالجه وی را به سلول انفرادی منتقل کرده اند.(امیر کبیر 5/1/87)
65 ـ احمد دانش پذیر فعال سیاسی که در روز 23 بهمن ماه بازداشت شد، در بند 209 زندان اوین نگهداری می شود و ممنوع الملاقات می باشد.(کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر 7/1/87)
66 ـ علی کانتوری دانشجوی بازداشتی در زندان قزلحصار در اندرز گاه 3 سالن 5 در وضعیت نامناسبی نگهداری می شود. وی در سلولی بسیار کوچک و کثیف به همراه 6 نفر دیگر بسر می برد. نامبرده بشدت از عفونت ریه و آسم در رنج است.(وبلاگ آزادی برابری 12/1/87)
67 ـ جعفر موذن، جعفر تقوی، رحیم گلابی و توحید .....از فعالین حرکت ملی آذربایجان که در روز 20 اسفند توسط مامورین امنیتی در اردبیل بازداشت شده بودند، هرکدام با قرار وثیقه 10 میلیون تومانی از زندان آزاد شدند. (کمیته دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان 15/1/87)
68 ـ سهند علی محمدی، بخش علی محمدی، عباد الله قاسم زاده و مهدی قاسم زاده از زندانیان اهل حق که از روز 10 فروردین در اعتصاب غذا بسر می برند، بدستور اداره اطلاعات ارومیه به سلول انفرادی منتقل شده اند. خواسته های زندانیان اهل حق عبارت است از: ابلاغ رسمی تقلیل حکم اعدام به 13 سال زندان ، لغو حکم تبعید به زندان یزد و پایان دادن به فشارها و تحقیر ها و توهین هایی که نسبت به اعتقادات آنها می شود. نامبردگان از سال 83 در زندان بسر می برند و تا مدتها محکوم به اعدام بودند.
(فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران 19/1/87)
69 ـ بدستور شعبه 6 دادیاری دادسرای انقلاب استان کردستان حکم جلب و بازداشت محمد صدیق کبودوند مدیر مسئول هفته نامه توقیف شده "پیام مردم" صادر شد. محمد صدیق کبودوند 10 ماه پیش بدستور دادستان انقلاب تهران بازداشت و زندانی شد. نامبرده در زندان اوین در انتظار محاکمه بسر می برد.
(سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان 24/1/87)
70 ـ مهندس ارژنگ داودی از زندانیان سیاسی زندان اوین، به بند 2 الف انفرادی متعلق به اطلاعات سپاه پاسداران مستقر در زندان اوین منتقل گردید. نامبرده از سال 83 در زندان بسر می برد و در مهر 84 به زندان مرکزی بندرعباس تبعید شده بود و 6 ماه پیش جهت رسیدگی به اتهامات جدید به زندان اوین منتقل گردید.
(فعالان حقوق بشر در ایران 26/1/87)
اخبار فعالان جنبش زنان:
71 ـ پروین اردلان فعال جنبش زنان و عضو کمپین یک میلیون امضا به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام در شعبه یک دادیاری ویژه امنیت مورد بازجویی قرار گرفت.(تغییر برای برابری زن 17/1/87)
72 ـ زینب پیغمبرزاده دانشجوی رشته جامعه شناسی دانشگاه تهران، فعال جنبش زنان، از اعضای کمپین یک میلیون امضا و از بازداشت شدگان تجمع 13 اسفند 85 به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام و اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور در شعبه 16 دادگاه انقلاب تهران به 2 سال حبس تعلیقی محکوم گردید. نامبرده بیش از این نیز به دلیل فعالیتهای دانشجویی به دو ترم محرومیت از تحصیل محکوم شده بود.
(امیر کبیر 26/1/87)
73 ـ وب سایت"مدرسه فمینیستی" پس از دو ماه و نیم فعالیت برای دومین بار فیلتر شد. این سایت توسط جمعی از فعالان جنبش حقوق برابر و از کنشگران کمپین یک میلیون امضاء در 5 بهمن 86 راه اندازی شده است. لازم به یادآوری است که تاکنون اکثر وب سایتهای متعلق به فعالان جنبش زنان فیلتر شده اند. برای نمونه سایت"زنستان" پس از 7 بار فیلتر شدن کاملا مسدود شد. سایت کانون زنان ایران 2 بار فیلتر شده، سایت میدان یک بار و سایت"تغییر برای برابری" نیز تاکنون 10 بار فیلتر شده است.(کانون زنان ایرانی 26/1/87)
74 ـ خدیجه مقدم 56 ساله فعال جنبش زنان و از اعضای کمیته مادران کمپین یک میلیون امضاء به اتهام تبلیغ علیه نظام، تشویش اذهان عمومی و اقدام علیه امنیت ملی که بدستور قاضی سبحانی توسط ماموران پلیس امنیت بازداشت شده بود ، پس از 9 روز با قرار کفالت از زندان آزاد شد.(تغییر برای برابری 28/1/87)
اخبار کارگری:
75 ـ بیش از 100 کارگر قرار دادی سد"سیاه رخ" دیواندره از کار اخراج شدند. حقوق دی، بهمن، اسفند، عیدی و سنوات سال گذشته این کارگران پرداخت نشده است.(دسترنج 17/1/87)
76 ـ بیش از 400 کارگر شرکت صنعتی دریایی ایران(صدرا) با 7 تا 20 سال سابقه از کار اخراج شدند. کارگران اخراجی مدت 5 روز است که برای اعتراض در مقابل استانداری دست به تجمع زده اند. کارگران اخراجی از ورود سایر کارگران به کارگاههای کشتی سازی و سکو سازی جلوگیری کردند. کارگران می گویند: مدیریت شرکت با بستن قرار داد با پیمانکار اقدام به اخراج کارگران بومی می کند.(دسترنج 9و17/1/87)
77 ـ محمود صالحی فعال کارگری که سال گذشته به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به یکسال زندان محکوم شده بود، با قرار وثیقه 40 میلیون تومانی از زندان آزاد شد. اتهام جدید نامبرده اعتصاب غذا در زندان و تشکر از نهادهایی که برای آزادی وی تلاش کردند می باشد.(بی بی سی 18/1/87)
78 ـ بیش از 100 کارگر قراردادی کارخانه"اشکان چینی" قزوین در اعتراض به عدم دریافت 6 ماه حقوق و مطالبات معوقه در مقابل اداره کار شهر البرز دست به تجمع زدند.(دسترنج 19/1/87)
79 ـ سعید ترابیان و محمد ابراهیم نوروزی از اعضای هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران در ارتباط با انتشار نشریه"پیک سندیکا" نشریه داخلی این تشکل، در شعبه 14 پلیس امنیت عمومی و شعبه 2 دادیاری ویژه امنیت دادسرای انقلاب مورد بازجویی قرار گرفتند.(دسترنج 20/1/87)
80 ـ شرکت تولیدی صنایع پمپ انرژی در سمنان تعطیل شد و 30 کارگر شاغل در این کارخانه از کار اخراج شدند. کارگران برای اعتراض به قوه قضائیه، استانداری و اداره کار مراجعه کرده اند. مدیریت با توسل به ترفندهای معافیت از پرداخت مالیات این شرکت را تعطیل کرده است.(دسترنج 20/1/87)
81 ـ 50 کارگر کارخانه آرد زابل مدت 5 ماه است که حقوق دریافت نکرده اند، کارگران برای اعتراض دست به اعتصاب زده و به قوه قضائیه مراجعه کرده اند.(دسترنج 20/1/87)
82 ـ کارگران کارخانه غرب استیل کرمانشاه به بهانه افزایش دستمزد سال 87 از کار اخراج شدند، کارگران اخراجی برای اعتراض به قوه قضائیه مراجعه کرده اند.(دسترنج 20/1/87)
83 ـ بیش از 300 کارگر کارخانه نساجی"ایران برک" گیلان مدت 3 ماه است که دستمزد دریافت نکرده اند.
(دسترنج 21/1/87)
84 ـ 28 کارگر شرکت"دروس ایران" قزوین مدت 6 ماه است که دستمزد دریافت نکرده اند، کارگران برای اعتراض به خانه کارگر قزوین مراجعه کرده بودند.(دسترنج 21/1/87)
85 ـ بیش از 30 کارگر کارخانه"پارس واشر" چندین ماه است که دستمزد دریافت نکرده اند، کارگران برای اعتراض در مقابل فرمانداری شهر صنعتی البرز تجمع کردند.(دسترنج 21/1/87)
86 ـ بیش از 400 کارگر کارخانه"قند نیشابور" مدت 2 ماه است که دستمزد دریافت نکرده اند. بیش از 3000 کشاورز چغندر کار نیشابور هریک به مقدار 200 هزار تا یک میلیون تومان از مدیریت این واحد به خاطر تحویل محصول طلبکار هستند. واردات بی رویه و غیر قانونی شکر توسط دولت باعث شده تا شکر تولید شده در کارخانجات کشور به فروش نرود.(دسترنج 21/1/87)
87ـ بیش از 30 کارگر قرار دادی پیمانی شهرداری سقز با 10 سال سابقه از کار اخراج شدند.(دسترنج 21/1/87)
88 ـ عباس نژند کودکی و داود رضوی از اعضای هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران جهت بازجویی به پلیس امنیت عمومی احضار شدند.(دسترنج 21/1/87)
89 ـ 370 کارگر صنایع فلزی ایران مدت 3 ماه است که حقوق و عیدی و پاداش سال 86 را دریافت نکرده اند.
(دسترنج 24/1/87)
90 ـ بیش از 700 کارگر قرار دادی در استان خراسان جنوبی با اعلام دستمزد سال 87 از کار اخراج شدند.
(دسترنج 24/1/87)
91 ـ بیش از 300 کارگر قرار دادی شاغل در واحدهای تولیدی و صنعتی اراک به بهانه افزایش دستمزد سال 87 از کار اخراج شدند.(دسترنج 24/1/87)
92 ـ بیش از 160 کارگر قراردادی شاغل در شهرک صنعتی سقز و 40 کارگر قرار دادی شهرداری سقز از کار اخراج شدند.(دسترنج 25/1/87)
93 ـ رجبعلی شهسواری رئیس اتحادیه کارگران پیمانی و قرار دادی کشور گفت: بیش از 50000 کارگر قرار دادی در سراسر کشور در روزهای آغازین سال 87 از کار اخراج شدند. وی با اشاره به اینکه مسئولان کشور در قبال بی قانونی ها و ظلم به جامعه کارگری واکنشی نشان نمی دهند گفت: بیش از 65 درصد کارگران کشور به عنوان کارگر قرار دادی در کارهای دائم بکار گرفته می شوند.(دسترنج 25/1/87)
94 ـ 30 کارگر قرار دادی شرکت پیمانکاری القدیر زابل از کار اخراج شدند. این کارگران برای اعتراض در مقابل اداره کار زابل تجمع کردند.(دسترنج 25/1/87)
95 ـ حدود 3000 نفر از کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه شوش در اعتراض به عدم دریافت حقوق و پاداشهای سال گذشته از روز 20 فروردین دست به اعتصاب زده اند. کارگران بخش تولید و تمامی بخشهای وابسته به آن، بخش کشاورزی و کارگران نی بر در اعتصاب شرکت دارند.لازم به یاد آوری است عباسعلی زالی وزیر کشاورزی در دولت موسوی و رئیس مرکز آمار در دولت خاتمی اعلام کرد: واردات بی رویه شکر، 32 کارخانه قند و هفت کارخانه نیشکر را از چرخه تولید خارج کرده است.(فعالین حقوق بشر و دمکراسی 26/1/87)
96 ـ در سال"نوآوری و شکوفایی" 390 کارگر با سابقه شهرداری بجنورد به بهانه سن بالای 35 سال از کار اخراج شدند. شهرداری 370 کارگر با سابقه را با عنوان نیروی مازاد اخراج کرد اما پس از مدت کوتاهی 200 کارگر ساده را جایگزین کارگران ماهر کرد.(دسترنج 27/1/87)
97 ـ 700 کارگر کارخانه مخمل و ابریشم کاشان بیش از 7 ماه است که حقوق دریافت نکرده اند. قبلا 3200 نفر در این واحد کار می کردند که در یک پروسه از کار اخراج شدند.(دسترنج 27/1/87)
98 ـ رئیس انجمن صنفی کارگران تخلیه و بارگیری بندر خمینی گفت: 1500 کارگر در بخش تخلیه و بارگیری بندر خمینی مشغول بکار هستند. باوجود 40 تا 50 سال کار سخت و زیان آور، تنها 8 تا 10 سال سابق بیمه دارند. وی افزود: کارگرانی وجود دارند که بدلیل نداشتن مستمری تامین اجتماعی در سن 80 سالگی هنوز هم کار می کنند. او گفت: دستمزد کارگران ناعادلانه است، هر کارگر در ازای تخلیه هرتن کالا 310 تومان دستمزد دریافت می کند. در بنادر کشور بدلیل شرایط ویژه کار، حوادث در حین کار و نقض عضو کارگر زیادی اتفاق می افتد که کارگران بدلیل بیمه نشدن، از هیچ حمایتی برای درمان برخوردار نمی شوند. وی ادامه داد: سازمان تامین اجتماعی عامل اصلی تضییع حقوق بیمه ای کارگران تخلیه وبارگیری کشور است.(دسترنج 27/1/87)
99 ـ بیش از 1000 کارگر کارخانه لاستیک البرز در اعتراض به عدم دریافت 5 ماه حقوق معوقه خود اقدام به تجمع در جاده اسلامشهرـ تهران نمودند و با آتش زدن مواد زائد سعی کردند توجه مردم و مسئولان را به مشکلات خود جلب کنند. پلیس ضد شورش شبانه دیوارهای کارخانه را تخریب و پس از حمله و بازداشت 140 نفر از کارگران معترض برای پنهان ساختن این حرکت خشونت آمیز در عرض چند ساعت با کمک ماموران شهرداری دوباره دیوارهای تخریب شده را ساختند. 30 تن از کارگران بازداشتی با امضاء تعهدنامه از پاسگاه احمد آباد مستوفی آزاد شدند. 10 کارگر دیگر هنوز در بازداشت بسر می برند. یکی از کارگران آزاد شده گفت: کارگران با امضا تعهد نامه متعهد شدند که دیگر در قبال اجحاف کارفرما و تضییع حقوق، گرسنگی، فقر و زبونی معترض نشوند و در مقابل ظلم واکنشی نشان ندهند. تمامی کارگران بازداشتی بجز علی نادری عضو شورای اسلامی کار این کارخانه از زندان آزاد شدند. حدود 50 تا 60 نفر از کارگران به همراه خانواده های خود در مقابل بخشداری چهار دانگه تحصن کرده و خواستار آزادی همکار خود هستند. همچنین 6 نفر از ماموران آتش نشانی که از پاشیدن آب جوش بر سر کارگران لاستیک البرز خودداری کرده بودند، به جرم اقدام حمایتی از کارگران بازداشت شدند. ماموران آتش نشانی در سر پیچی از دستور یگان ویژه پلیس از ریختن آب جوش بر سر کارگران معترض خودداری کرده و آب را بر روی اسفالت ریختند.(دسترنج 25،26،27و28/1/87)
100 ـ 35 کارگر کارخانه"نیک شایان پنیر" ساوجبلاغ از کار اخراج شدند، کارگران اخراجی مدت 3 ماه است که دستمزد و مزایای شغلی خود را دریافت نکرده اند.(دسترنج 28/1/87)
101 ـ 50 کارگر کارخانه"آسیا لنت" سمنان از کار اخراج شدند. کارگران اخراجی مدت 3 ماه است که دستمزد دریافت نکرده اند.(دسترنج 28/1/87)
102 ـ بیش از 1400 کارگر کارخانه های تولیدی"فرنخ و مه نخ"،"ناز نخ" و "بهداشتی مینا" قزوین در اعتراض به عدم دریافت حقوق مطالبات و مشکلات شغلی دست به تجمع اعتراضی در مقابل واحدهای تولیدی خود زدند.
(دسترنج 28/1/87)
103 ـ غلامرضا غلامحسینی از اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران به علت درخواست آزادی منصور اسانلو و به اتهام تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی در شعبه 6 دادگاه انقلاب تهران به 6 ماه حبس تعلیقی محکوم شد.(دسترنج 28/1/87)
104 ـ عطاالله شیشه رئیس ایستگاه 21 آتش نشانی اعلام کرد: بر اثر ریزش آوار در یک ساختمان در حال احداث واقع در خیابان سعادت آباد 2 کارگر کشته و 5 کارگر مجروح شدند. وی گفت: نظارت نکردن مهندس ناظر بر نحوه گود برداری ساختمان و نصب نشدن سازه نگهبان در دیواره علت ریزش آوار بوده است.(جمهوری اسلامی 28/1/87)
105 ـ کارخانه "ایران فریمکو" تولید کننده بتن استاندارد کشور در ساوجبلاغ تعطیل و 300 کارگر این واحد صنعتی بیکار شدند.(دسترنج 29/1/87)
106 ـ بر اثر ریزش آوار یک کارگر ساختمانی بنام جلال 23 ساله در خیابان ناهید تهران کشته شد. علت ریزش آوار عدم رعایت مقررات ایمنی می باشد.(ایران 31/1/87)
زندانیان سیاسی محکوم به اعدام:
107 ـ صالح نیکبخت وکیل مدافع روزنامه نگاران محکوم به اعدام عدنان حسن پور و عبدالواحد(هیوا) بوتیمار اعلام کرد: عیدالواحد بوتیمار به اتهام محاربه مجددا در شعبه یک دادگاه انقلاب مریوان محکوم به اعدام شد.
(بی بی سی 27/1/87)
محکومين به اعدام:
108 ـ عماالدین باقی رئیس انجمن دفاع از حقوق زندانیان اعلام کرد:در سال گذشته 9 نفر زیر 18 سال در ایران اعدام شدند. 93 نفر منتظر حکم اعدام هستند که در زمان وقوع جرم کمتر از 18 سال داشته اند. تعداد منتظرین حکم اعدام از سالهای قبل در زندانهای ایران دستکم 1500 نفر می باشند.(شهروند امروز ویژه نوروز 87 )
109 ـ مجتبی 23 ساله به جرم قتل همسرش زهرا در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی سید قاسم حسینی کوه کمره ای و با تائید شعبه 11 دیوان عالی کشور محکوم به اعدام شد.(اعتماد ملی 18/1/87)
110 ـ روشن 28 ساله به جرم قتل محمد 45 ساله در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی سید قاسم حسینی کوه کمره ای و با تائید شعبه 27 دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد.(ایران 19/1/87)
111 ـ عیسی تبعه افغانستان به جرم قتل بصیر در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران و با تائید دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد.(ایسنا 19/1/87)
112 ـ دو مرد جوان به جرم تجاوز به یک دختر دانشجو در شعبه 77 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی ساعی و با تائید دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شدند.(اعتماد 20/1/87)
113 ـ "توماژ" دانشجوی 22 ساله به جرم قتل خواهر ناتنی اش"بهواژ" در شعبه 1157 دادگاه جزایی تهران و با تائید شعبه 20 دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد.(اعتماد ملی 21/1/87)
114 ـ کمال 19 ساله به جرم قتل شاهین در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیز محمدی محکوم به اعدام شد.(ایران 25/1/87)
115 ـ حسین حقی به جرم قتل مهدی خلیلی در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران و با تائید شعبه 27 دیوان عالی کشور، شعبه هفتم تشخیص و شعبه 13 دیوان عالی کشور، محکوم به اعدام شد، متهم در زمان وقوع جرم 16 ساله بوده است.(ایران امروز 28/1/87)
116 ـ سعید 23 ساله به جرم قتل موسی در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیز محمدی محکوم به اعدام شد.(اعتماد 29/1/87)
117 ـ حسن 31 ساله به جرم قتل سعید 20 ساله در شعبه دوم دادگاه عمومی شهرستان کازرون و با تائید شعبه 42 دیوان عالی کشور محکوم به اعدام شد.(اعتماد ملی 30/1/87)
احکام اجرا شده اعدام توسط دادگاهها:
118 ـ مولوی عبدالقدوس ملازهی و مولوی محمد یوسف سهرابی از روحانیون اهل سنت به اتهام همکاری با گروه جندالله به عنوان مخلان امنیت اجتماعی که قصد ایجاد تفرقه بین شیعه و سنی داشتند به حکم دادگاه انقلاب زاهدان و با تائید مراجع عالی قضایی در زندان زاهدان بدار آویخته شدند. اجساد این دو روحانی اهل سنت به خانواده هایشان تحویل داده نشد و توسط ماموران امنیتی در گورستان زاهدان دفن شدند.(ایسنا 21/1/87)
119 ـ حمید ـ ه و رضا ـ ش به اتهام محاربه و افساد فی الارض به حکم شعبه دوم دادگاه انقلاب ساری و با تائید دیوان عالی کشور در زندان ساری به دار آویخته شدند.(کیهان 26/1/87)
120 ـ غلامرضا ـ ر 48 ساله به جرم تجاوز به نادر 10 ساله به حکم شعبه 16 دادگاه کیفری اصفهان و با تائید شعبه 27 دیوانعالی کشور در زندان مرکزی اصفهان به دار آویخته شد.(فارس 28/1/87)
121 ـ رسول ـ م به جرم خرید و فروش مواد مخدر به حکم شعبه 5 دادگاه انقلاب اصفهان و با تائید دادستان کل کشور در زندان مرکزی اصفهان به دار آویخته شد.(فارس 28/1/87)
122 ـ اسماعیل ـ پ 27 ساله به جرم خرید و فروش مواد مخدر به حکم شعبه 6 دادگاه انقلاب اصفهان و با تائید رئیس دیوانعالی کشور در زندان مرکزی اصفهان به دار آویخته شد.(فارس 28/1/87)
123 ـ محمود 46 ساله به جرم قاچاق مواد به حکم شعبه یک دادگاه انقلاب قم و با تائید دادستانی کل کشور در زندان مرکزی قم به دار آویخته شد.(ایران 29/1/87)
اخبار مربوط به سرکوب عمومی:
124 ـ بدستور قوه قضائیه نیروی انتظامی به یک مهمانی در تهران حمله کرده و 31 دختر و 36 پسر را به اتهام رقص و پایکوبی دستگیر کرده اند.(ادوار نیوز 24/1/87)
اخبار اجتماعی :
125 ـ بر اثر انفجار مین در روستای امیر آباد واقع در بین سردشت و پیرانشهر زنی بنام گلی حسنی کشته شد و فرزندش مجروح گشت.(فعالان حقوق بشر در ایران 9/1/87)
126 ـ بر اساس آمارهای رسمی موجود در استان ایلام هم اکنون از 580 روستای موجود 578 روستا تحت پوشش نهاد حمایتی کمیته امداد خمینی بسر می برند. حدود 110 هزار نفر از جمعیت 600 هزار نفری استان ایلام تحت پوشش کمیته امداد قرار دارند. علیرضا ابراهیمی مدیر کل کمیته امداد خمینی در استان ایلام اعلام کرد: در جریان دوبار سفر ریاست جمهوری به استان ایلام مجموعا 192000 نامه به رئیس جمهور با موضوع درخواست حمایت و نیازمندی نوشته شده، که به کمیته امداد خمینی استان ارجاع شده است. بر اساس گزارش ملی توسعه انسانی کشور، بیش از 19 درصد جمعیت استان ایلام زیر خط فقر بوده اند.(ایسنا 27/1/87)
127 ـ ایوب کرد رئیس شورای اسلامی شهرستان خاش واقع در استان سیستان و بلوچستان اعلام کرد: بالغ بر 70 درصد مردم شهرستان خاش زیر خط فقر زندگی می کنند. وی گفت: وجود معضلاتی همچون بیکاری، بی سوادی و کم سوادی، فقر ، تبعیض و برخی ناعدالتی ها باعث شده اند که فقیران، فقیرتر و ثروتمندان هرروز ثروتمند تر شوند.(ایسنا 28/1/87)
"فعالین ایرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امریکای شمالی"
ihrnena@gmail.com 31/01/1387 برابر با 19/04 /2008
انجمن فعالان حقوق بشر در ايران ـ کانادا:
FaalanHRC@yahoo.ca
siterahaei@yahoo.com:انجمن مدافعین حقوق بشرو دمکراسی در ایران – فرانسه
اتحادیه برای دمکراسی در ايران ـ ايتاليا:
updi@libero.it
اتحاد برای دفاع ازحقوق بشر در ایران – واشنگتن – آمریکا:
adhri1@yahoo.com
info@bashariyat.de کانون دفاع از حقوق بشر در ایران – آلمان
shafaei@azadegy.de شبکه فعالان حقوق بشر ایرانی در آلمان:
HRIRNL@gmail.com: کانون دفاع ازدمکراسی در ایران– هلند
info@komitedefa.org : کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – سوئد
defendhriran_ca@yahoo.com:کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – کالیفرنیا – آمریکا
komitenoran@yahoo.noکمیته نوران(کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – نروژ):
yebarak@yahoo.ca : سازمان ایرانیان غرب کانادا – ونکور – کانادا
kupg_iran@yahoo.de: کمیته دفاع از زندانیان سیاسی ایران- برلین
mnrecht@hotmail.comفعالین ایرانی حقوق بشر- سوئیس:
فعالان دفاع از حقوق بشر: Irantestimony
info@irantestimony.com

Apr 13, 2008

گزارش كارگران هفت تپه


اعتصاب و اعتراضات گسترده در شرکتهای نیشکر هفت تپه، طرحهای توسعه امیر کبیر و زعبل غذائی در خوزستان

بنابه گزارشات رسیده از طرح نیشکر هفت تپه شوش ،کارگران وارد پنچمین روز اعتصاب و اعتراضات گسترده خود شدند . کارگران قسمتهای مختلف این شرکت از صبح امروز شنبه 24 فروردین ماه در مقابل دفتر مدیریت این شرکت تجمع کردند و خواستار پرداخت حقوق و پاداش معوقه و سایر خواسته های خود شدند.تعداد کارگرانی که در این تجمع اعتراضی شرکت داشتند نزدیک به 3000 نفر تخمین زده می شود. شیخ یعقوب شفیعی مدیر عامل شرکت جند روزی است که در دفتر کار خود حاضر نمی شود و هئیت مدیره شرکت از دادن پاسخی به خواسته های کارگران خوداری می کند .

شیخ یعقوب شفیعی مدیر عامل این شرکت در ابتدای اعتصاب خطاب به کارگران اعلام کرده است که ما می توانیم حداکثر تا فروردین ماه حقوق شما را بپردازیم ولی بعد از آن ما دیگر حقوق شما را نخواهیم پرداخت یعقوبی دلایل این کار را به فروش نرسیدن تولیدات این شرکت و کمک نکردن دولت اعلام کرده است. این در حالی است که مافیای شرکت با صدور مجوزهای ورود شکر توسط دولت احمدی نژاد طرحهای عظیم تولید شکر را در آستانه ورشکستگی قرار داده است و همچنین بیکار شدن هزاران کارگر را در پی دارد و حتی باعث فلج شدن رونق اقتصادی بعضی از مناطقی که این کارخانها در آن قرار دارند شده است.

کارگران طرح نیشکر هفت تپه اعلا م کردن که تا رسیدن به خواسته های خود که پرداخت حقوق معوقه وپادش وسایر خواسته ها است به اعتصاب و اعتراضات خود ادامه خواهند داد.

گزارشاتی از شرکت نیشکر زعبل غذائی که در مسیر شوشتر- اهواز قرار دارد حاکی است که کارگران این شرکت حقوق معوقه ماههای دی ،بهمن ، اسفند و پادشت سال 1386 هنوز دریاففت نکرده اند. آنها نسبت به پرداخت نشدن حقوق معوقه خود دست به اعتراضاتی زده اند.

همچنین طرحهای توسعه نیشکر امیر کبیر که در دشت آزادگان واقع است و از 5 شرکت تشکیل شده اند هنوز پادش سال گذشته و عیدی خود را دریافت نکردند. و کارگران قصد دارند که در صورت پرداخت نشدن پادش و عیدی دست به اعتراض خواهند زد.

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران ؛پرداخت نکردن حقوق و پاداش و عیدی معوقه را محکوم می کند و خواستار اقدامات فوری سازمان جهانی کار برای پایان دادن به نقض سیستماتیک حقوق بین المللی کار در ایران است.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

24 فروردین 1387 برابر با 12 آپریل 2008

pejvak_zendanyan@yahoo.com

pejvakzendanyan@gmail.com

تصاويري از انفجار مسجد سيدالشهدا در شيراز

از اين سايت ديدن فرمائيد

www.rahpouyan.com

طبرزدي در زندان اوين ممنوع الملاقات است

طبرزدی در زندان اوین ممنوع الملاقات است

شماره:1-87

بر اساس گزارش واحد تحقیقات کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی در مورد پرونده مهندس حشمت الله طبرزدی روزنامه نگار و فعال سیاسی و مدیر مسئول هفته نامه توقیف شده پیام دانشجو در حالی که 5 ماه از بازداشت ایشان به دستور حسن زارع دهنوی قاضی حداد)میگذرد ایشان همچنان بدون محکومیت جدید و تنها با دستور حداد در زندان اوین به سر می برد. این در حالی است که بنابر نامه زندان اوین در مورد ایشان محکومیت وی در تاریخ 18 مرداد 86 پایان یافته است .
طبرزدی در شرایطی در زندان اوین به سر می برد که اقدامات خانواده وی برای آزادی و یا مرخصی ایشان برای تعطیلات نوروز
بی نتیجه باقی ماند و حتی مهندس طبرزدی از تاریخ 24 بهمن 86 نتوانست هیچ دیداری با خانواده اش و حتی وکلایش داشته باشد . با توجه به این اقدامات می توان نتیجه گرفت مسئولین قوه قضاییه با فریب کاری و اعمال نفوذ در پرونده مهندس طبرزدی قصد دارند این منتقد سیاسی را از طریق فشار وادار به سکوت کنند.
ممانعت ساختن از دیدار طبرزدی با خانواده اش در حالی صورت می گیرد که بنا بر گزارشات رسیده از زندان اوین شرایط رفاهی این زندان بسیار نا مناسب بوده و اغلب زندانیان از شرایط بهداشتی و غذایی زندان شکایت دارند.
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی ضمن ابراز تاسف از این روند بی قانون از مقامات قوه قضاییه جمهوری اسلامی می خواهد به حقوق شهروندی مردم ایران احترام بگذارند و خواهان آزادی هر چه سریعتر طبرزدی از زندان می باشد.
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی
22 فروردین 1387
ایران - تهران
http://komitedefa.blogspot.com/

كمژين بين المللي حقئق بشر درايران : بازداشت ها و احضار زنان ‏دانشجويان و فعالان كارگري را هدف قرار داده اند


چهارشنبه ۲۱م فروردین ۱۳۸۷
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران امروز با صدور بیانیه ای گفت مقامات ایرانی با بسیج گسترده ای در احضارو بازداشت فعالان اقتصادی و اجتماعی به استقبال سال نو در ایران رفتند.

در بیستم فروردین ماه، نیروهای امنیتی، خدیجه مقدم، فعال حقوق زنان، را در منزلش در تهران بازداشت کردند. دو نفر از اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه در دادگاه انقلاب در همین روز بازجویی شدند. کمیته انضباطی دانشگاه شیراز ۳۰ دانشجورا بخاطر اعتراضات مسالمت آمیزشان در اسفند ماه، احضار کرد.

نیروهای امنیتی به زور وارد خانه خدیجه مقدم، عضو کمپین یک میلیون امضا، شده و ایشان را برای بازجویی به دادگاه انقلاب بردند. قاضی سبحانی قرار بازداشت موقت برای ایشان صادر کرد وبرای آزادی ایشان مبلغ صد میلیون تومان وثیقه تعیین کرد. بر اساس نوشته وب سایت کمپین یک میلیون امضا، تغییر برای برابری، مقدم در حالی که از دادگاه انقلاب به بازداشتگاه وزرا منتقل می شد به بازداشتش اعتراض می کرد.

وب سایت تغییر برای برابری از قول مقدم نوشت: ” اعتراض شان به برگزاری برخی از مهمانی ها و نشست ها با اعضای کمپین در منزل من بود که گفتم حق دارم در خانه خودم عروسی وعزاداری و مهمانی … داشته باشم. بازپرس پرونده همچین خواست که اسامی ۷ یا ۸ نفر از اعضای کمپین را که به خانه ام رفت و آمد دارند، به آنان بدهم. در جواب گفتم که اسم کسی را نمی برم چون این کار را اخلاقی نمی دانم بعد هم کار مخفی که نمی کنیم، همه را خودتان می شناسید.» وی در مورد اتهامش گفت :« اتهامم را تبلیغ علیه نظام، تشویش اذهان عمومی و اقدام علیه امنیت ملی اعلام کردند و برایم وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی صادر کردند. گفتم این میزان وثیقه را ندارم، پاسخ دادند یک هفته می روی زندان و بعد هم اسم افراد را می دهی و هم وثیقه را.”

در همین روز، به گزارش خبرگزاری دسترنج، شعبه ۱۴ پلیس امنیت در تهران سعید ترابیان و محمدابراهیم نوروزی گوهری؛ دو نفر از فعالان کارگری، را احضار کرد. این دو نفر در رابطه با نشریه داخلی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه بازجویی شدند. مقامات پس از بازجویی، آنها را آزاد کردند. تعداد دیگری از اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه نیز احضار شده اند.

پس از شروع به کار دانشگاهها در سال جدید در ایران، مقامات دانشگاه شیراز ۳۰ دانشجو را به کمیته انضباطی احضار کردند. در ماه گذشته، هزاران دانشجوی دانشگاه شیراز اعتصاب یک هفته ای را در اعتراض به سیاستهای رئیس دانشگاه برگزار کردند. کمیته های انضباطی برای صدور احکام محرومیت موقت از تحصیل دانشجویان تقویت شده اند. در سالهای اخیر، کمیته های انضباطی بیش از صد دانشجو را از ادامه تحصیل محروم کرده اند.

۲۱ فروردین ۱۳۸۷

علي نكونسبتي : راه ديگري بجز مقاومت وجود ندارد

شنبه ۲۴م فروردین ۱۳۸۷
تقریبا هر روز خبری جدید از دانشگاه‌های ایران می‌رسد: تحصن، تجمع، تشکیل کمپین برضد سهمیه بندی جنیسیتی، اعتراض به مدیریت‌های انتصابی، اعتراض به سختگیری‌ها. در روزهای گذشته چند دانشگاه صحنه بروز این ناراضایتی‌ها بودند.

دانشجویان دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل روز چهارشنبه گذشته با پخش بیانیه در صحن دانشگاه نسبت به تغییر ناگهانی سرپرست دانشگاه اعتراض کردند. تجمع وشعارهای آنها در جلسه معارفه رییس جدید دانشگاه باعث شد جلسه پیش از موعد و بدون سخنرانی رییس جدید دانشگاه بابل به پایان رسد.

بیش از سی دانشجوی دانشگاه شیراز در روزهای گذشته احضار شدند. این دانشجویان متهم‌اند که در دانشگاه شیراز دست به ایجاد بلوا و آشوب زده‌اند. دانشجویان این دانشگاه ماه‌هاست که برای رسیدگی به خواسته‌هایشان تلاش می‌کنند. اعتراض دانشجویان، به گفته فعالان دانشجویی این دانشگاه مسالمت آمیز بوده و نمی‌تواند بهانه‌ای برای احضاریه باشد. اعتراض در دانشگاه شیراز به سختگیری‌ها و محدودیت‌هایی است که ریاست دانشگاه به دانشجویان تحمیل کرده است؛ از جمله نصب دوربین در محوطه دانشگاه. کمیته انضباطی سی نفر از دانشجویان را برای ترم‌های متوالی از تحصیل محروم کرده است. دانشجویان دانشگاه شیراز تا هفته آینده به مسئولان برای پس گرفتن احضاریه‌ها مهلت داده‌اند. آنها گفته‌اند که اگر به خواستشان بی‌توجهی شود، آنها نیز به طور گسترده‌تری به اعتراض خود ادامه خواهند داد.

بهرام فیاضی از فعالان دانشجویی شیراز می‌گوید:

“متاسفانه در رابطه با بحث دانشگاه شیراز پارسال، یعنی حدود شش ماه بعد از مدیریت جدید دانشگاه که آقای دکتر صادقی باشند، اعتراضات دانشجویی بالاخره شکل گرفت در رابطه با برخورد ایشان با تشکل‌های دانشجویی، تشکل‌های مستقل، کانون‌های فرهنگی و هنری و کلا رویکردی که ایشان در رابطه با برخورد با دانشگاه‌ها داشتند. منتها نوع برخورد و نوع نگاه رییس دانشگاه شیراز و در کل اگر بخواهیم بگوییم، کلا مجموعه نظارت علوم شاید، متاسفانه نگاه امنیتی است. یعنی با هر مسئله‌ای و هر نقد و انتقادی که صورت می‌گیرد، به جای اینکه پاسخگویی شفاف و مشخصی داشته باشند برای دانشجوها و مطالبات دانشجویان را حداقل بشنوند و بتوانند ترتیب اثری به آنها بدهند، متاسفانه همه‌ی این مسایل را منحرف می‌کنند و درواقع با نسبت دادن این مسایل به جریانات سیاسی یا جریاناتی که در واقع مخالف نظر ایشان هستند، متاسفانه در جهت سرکوب این مطالبات برمی‌آیند.”

بهرام فیاضی می‌گوید تا زمانی که این روند ادامه پیدا بکند،مطالبات همچنان مطرح می‌ماند و اگر سرکوب هم صورت بگیرد، نهایتا کوتاه مدت جواب خواهد داد.

تحصن در دو دانشگاه

روز سه شنبه گذشته نیز دانشجویان دانشکده ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی به وضعیت بد غذا اعتراض کردند. آنها دست به تحصن زدند و ظرف‌های غذا را در حیاط دانشکده چیدند. دانشجویان گفته‌اند که اگر به وضع غذای دانشکده رسیدگی نشود، دوباره تحصن خواهند کرد.

در همین روز دانشجویان دانشکده هنر دانشگاه فردوسی واحد نیشابور نیز دست به تحصن زدند و خواستار استعفای معاونت دانشکده شدند. اعتراض آنها به رفتار ناشایست معاونت با دانشجویان و اساتید است. دانشجویان برای نشان دادن اعتراض خود از نیشابور به مشهد رفتند و در مقابل درب اصلی دانشگاه فردوسی تحصن کردند. آنها گفته‌اند که تا گرفتن پاسخ به خواسته‌هایشان به تحصن ادامه خواهند داد. سایر دانشجویان دانشگاه فردوسی با بردن پتو و لوازم دیگر از آنها حمایت کرده‌اند.

دانشجو و زندان

سازمان دیده‌بان حقوق بشر دیروز (۲۲ فروردین) اعلام کرد که چهار دانشجوی بازداشت شده، بهروز کریمی زاده، پیمان پیران، علی کانتوری و مجید پورمجید، که از فعالان سازمان دانشجویان آزادی‌خواه وبرابری‌طلب هستند، مورد شکنجه قرار گرفته‌اند. چهل نفر از فعالان این سازمان حدود چهار ماه پیش دستگیر شدند که بقیه بجز این چهار نفر آزاد شده‌اند.

احسان منصوری، احمد قصابان و مجید توکلی، از اردیبهشت ماه سال گذشته یعنی نزدیک به یک سال است، در بلاتکلیفی در زندان بسر می‌برند.

علی نکونسبتی، یکی دیگر از فعالان دانشجویی معتقد است که هرچه دولت با مشکلات بیشتری مواجه می‌شود درعرصه‌های سیاسی، فرهنگی و پرونده‌ی هسته‌ای وسیاست خارجی‌، فشار بر منتقدان را افزایش می‌دهد:

«این مسئله در مورد برخوردهای صورت گرفته با آقای قابل، باقی، فعالین کارگری و فعالین جنبش زنان که در روزهای گذشته چند نفرشان دستگیر و یا به دادگاه انقلاب احضار شده‌اند، کاملا مشخص است. در مورد دانشگاه‌ها هم در همان مجموعه باید نگاه کرد و فشار بر روی دانشگاه‌ها را هم افزایش داده‌اند.»

نکو نسبتی می‌گوید که دانشجویان سعی می‌کنند در برابر این فشارها مقاومت کنند. ضمن این که این فشارها از سوی نهادهای بیرون دانشگاه هم حمایت می‌شود. وی می‌افزاید:

«در روزهای اخیر تعداد زیادی از دانشجوها به دادگاه احضار شدند و یا مراحل بازجویی‌ و بازپرسی‌شان باید به اتمام برسد تا دادگاه تشکیل بشود، یا حکم برای آنها صادر شده که نمونه‌ی بارزش آقای آرمان صداقتی هست که به دوسال حبس محکوم شده‌اند. ولی جالب است که این حکم ظرف مدت نیم‌ساعت برای ایشان صادر شده است.»

به گفته‌ی نکونسبتی، حکم از قبل آماده بوده و فقط به اطلاع آرمان صداقتی رسیده است و دفاعیات و کیل مراسم دادگاه یک تشریفات بیشتر نبوده است. وی تاکید می‌کند:

«ما با یک اقلیت تمامیت‌خواهی در کشور مواجه هستیم که تا آنجایی که ممکن است، باید در برابر اینها مقاومت کنیم. هر قدمی که ما عقب بگذاریم، آنها بیشتر جلو خواهند آمد. و امروز اگر فعالین دانشجویی را هدف گرفته‌اند، بعد از حذف این گروه به سوی اساتید و مسایل دیگری می‌روند. و ما شاهد آن هستیم که در دانشگاه‌هایی که توانستند از این سد رد بشوند، به پوشش دانشجویان گیر داده‌اند و وضعیت امکانات دفاعی به شدت کاهش پیدا کرده است. به هرحال راه دیگری بجز مقاومت وجود ندارد. ما تنها امیدوار هستیم سایر گروه‌های اجتماعی هم به این رویکرد روی بیاورند و از حالت بی‌تفاوتی خارج بشوند.»

مریم انصاری
رادیو دویچه وله

گردهمایی سازمان جوانان حزب پان ايرانيست در برابر سفارت امارات عربی

به نام خداوند جان و خرد
پاینده ایران
ملت بزرگ ایران;پيرو پيام ها و اعلاميه هاي پيشين و ايجاب ضرورت هاي ملي و نيز بروز و ظهور حركتهاي خودجوش مردمي در دفاع از تماميت ارضي كه نشان دهنده ي پرواي جامعه مدني به منافع ملي و سرزميني و درك اين امر خطير است و بالا گرفتن درخواستهاي عمومي از حزب پان ايرانيست كه خواهان نمايش و ظهور حركتهاي مردمي در قالب رسمي بودند,سازمان جوانان حزب پان ايرانيست ساعت 11,روز سه شنبه,10 ارديبهشت 1387مصادف با روز ملي خليج فارس _ و عمليات بيت المقدس _ را براي تجمع اعتراض آميز خود در مقابل سفارتخانه ي دولت امارات ,جهت پاسخ به اقدامات موهن كشورهاي عربي نسبت به تماميت ارضي ايران,اعلام داشته و همه افراد جامعه ي بزرگ ايراني را براي شركت در اين تجمع اعتراضي فرا مي خواند .

سازمان جوانان حزب پان ايرانيست همچنين از همه ي گروهها ,احزاب ,سازمانهاو NGOها و... مي خواهد با توجه به اقتضائات زمان با صدور فراخوان هايي براي تجمع ,روز10 ارديبهشت را به روز نمايش اراده ي ملي در دفاع از تماميت ارضي و سرزميني تبديل كنند.
پاينده ايران
سازمان جوانان حزب پان ايرانيست
22/1/1387 خورشيدي
در مقياس وسيع منتشر و پخش گردد