Oct 26, 2007

صدای ما ، فریاد ماست


وقتي تجمع دانشجويان را جلوي دانشگاه تهران ديدم ياد آن تجمع بزرگ و تاريخي خودمان افتادم كه در ماه اسفند هزاران تن از همكاران تجمع كرديم و يك دست فرياد مي زديم: "مشكل ما حل نشه مدرسه تعطيل ميشه". آري روزهايي بود كه همه هم صدا فرياد ميزديم و فريادمان چيزي نبود جر فرياد معلمين دردمند كه جوياي عدالت بودند... حتما كه يادتان هست در زمستان سال 85 پنج تجمع آرام به منظور دستيابي به خواسته‌هاي خود برگزار كرديم. تعداد شركت ‌كنندگان در آخرين تجمع بالغ بر 20 هزار نفر بود.پس از مذاكرات ناتمام كميته منتخب معلمان با وزارتخانه و در پي تجمع روز 23 اسفند 85 دست‌ كم تعداد 350 نفر از همكاران بازداشت و عده زيادي مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. از اين تعداد بالغ بر 200 تن به بازداشتگاه منتقل و بجز 35 تن, باقي با قرار كفالت شخصي آزاد شدند. 25 تن نيز در روزهاي بعد با قرار كفالت آزاد شدند. 10 نفر باقي مانده پس از تحمل زندان انفرادي در بند 209 زندان اوين و در روز 10 فروردين ماه 86 با وثيقه هاي 40، 60 و 100 ميليون توماني آزاد شدند. همه همكاران گرامي آزاد شدند ولي بعد از آن چه بر سر كانون و انجمنهاي معلمان آمد؟! آيا اين بازداشت و تبعيد و فشارها باعث افزايش اتحاد و گسترش فريادها شد و يا بالعكس عمل كرد يعني پيدايش يك روندنزولي و سكوت؟! خوب است در اين اينجا نگاهي بيندازيم به ضايعاتي كه به طبع اين سكوت و بي عملي جامعه فرهيخنه فرهنگي را در برگرفت :- حميد پوروثوق به 4 سال زندان محكوم شد.- علي حشمتي دبير كانون صنفي معلمان كرمانشاه به دادگاه احضار شد. - عليرضا اكبري يكي از اعضاي كانون صنفي تهران به دو سال حبس تعزيري محكوم شد.- حميد رحمتي يكي از اعضاي موسس كانون صفني معلمان شهرضا به استان مازندران تبعيد شد.- آقايان: نادرقديمي، يوسف رفاهيت، يوسف زارعي، علي صادقي، هادي غلامي، جلال نادري، علي نجفي، مجيد فروزانفر و محمود جليليان در دادگاه همدان يكجا محاكمه شدند. - آقايان عليرضا اكبري نبي، علي اصغر منتخبي و محمدتقي فلاحيبه‌حبس تعليقي محكوم شدند.- آقاي احمدي مديرعامل کانون معلمان تربت حيدريه توسط هيات بدوي آموزش و پرورش خراسان حکم ۳ماه انفصال دريافت کرد.- خانم هايده شهيدي توسط هيات بدوي آموزش و پرورش خراسان به حکم کاهش يک گروه به مدت ۱ سال محکوم شد. - آقايان حسين سلامي، عباس کرماني و خالدار ۳نفر از ديگر فعالان صنفي تربت حيدريه احضار شدند.حال سوال اصلي اينجاست كه چرا سكوت ؟؟؟شايد هر كداممان يك دليل و برهاني براي خودمان داشته باشيم. اما هميشه اين گذر ايام است كه واقعييات را نمايان ميكند. بله هيچگا ه سكوت در مقابل بي عدالتي كارا نيست. اگر به اين موضوع باور نمي داشيم در اين چند ماهه به وضوح شاهد بوديم كه چگونه همه همكاران دلسوزي كه براي احقاق حقوق ما عمل كردند يكي پس ديگري دچار اين بي عدالتي بزرگ شدندحال مطمئنا اگر سكوت نميكرديم ميتوانستيم جلوي اين همه بي عدالتي را بگيريم. ميخواهم در اينجا از معلم بزرگمان شريعتي يادي كنم كه در اين شعر چه زيبا گفت: حرف دل من و توحرف دل همه معلمان آزادهمنزلتي است از دست رفتهو رسالت من و تواحياي منزلت واقعي و ديرينه معلم استآري, منزلت واقعي ما اين نيست! منزلت واقعي ما فرهنگيان با يكدلي و اتحاد عمل خودمان محقق ميگردد. رسالت ما فرهنگيان اين نيست كه روزانه ببينيم و بشنويم كه همكارانمان را در هر شهر و دياري از خدمت به فرزندان اين ميهن باز مي دارند, و يا به حكمي ناعادلانه به ديار غربتي روانه كنند . و يا تنها به جرم معلمي دادخواه به زندان بيافكنند. تا اينگونه سكوت را بر ما تحميل كنند . رسالت من و تو تربيت فرزندان اين آب و خاك است. رسالت من و تو فرياد بر اين بي عدالتي است. رسالت من و تو شكستن سكوت است.رسالت من تو حمايت از همكاران شريف و زحمتكش است كه براي من وتو فرياد زدند.
انجمن فرهنگیان آزاد دوم آبان
1386


http://sarbazevatan.multiply.com/journal/item/223

No comments: