Oct 30, 2007

قبل از آن که ایران را بمباران کنیم / نیوزویک


دبرا برلینگام می گوید که باید برای مقابله با ایران راه های بهتری وجود داشته باشد. برادر او چارلز اف برلینگام خلبان هواپیمایی امریکن ایرلاین پرواز شماره 77 بود که در روز یازده سپتامبر توسط هواپیماربایان ربوده شد و در پنتاگون سقوط کرد.
از آن موقع تاکنون خانم برلینگام نسبت به ناتوانی ما را در مبارزه هوشمندانه ای علیه تروریسم که باعث کشته شدن افراد بیشتری نشود، موضع گیری کرده است. او می گوید: " ما باید از همه امکانات مان از جمله ثروت و امکانات اقتصادی گسترده مان استفاده کنیم تا خود را در مقابل دشمنان مان محافظت کنیم." بسیاری مقامات محلی و یا کشوری از جمله آرنولد شوارتزنگر فرماندار کالیفرنیا، سناتور برک اوباما و سناتور براون بک نیز مانند او هرکدام شیوه موثری را در این رابطه معرفی کرده اند: یک برنامه گسترده در سطح عمومی و از جانب هردو حزب برای به مسدود کردن دارایی های ایران در جامعه بین المللی همان طور که رژیم نژاد پرست آفریقای جنوبی در دهه هفتاد و هشتاد به انزوا کشیده شد. این دفعه شرایط جدی تر است. هفته پیش سناتور مک کین در مناظره ریاست جمهوری ابراز داشت که حمله نظامی، " از صحبت های امروز ما به واقعیت نزدیک تر است." هنگامی که رایس و رابرت گیتس به نظر می رسد که سعی می کنند تا نگرانی ها را در مورد ایران کاهش دهند، دیک چنی در حالی که متقاعد نشده است ابراز می کند که بمباران ایران کماکان یک گزینه است. نرمن پادهرتز، مغز متفکر رودی جولیانی در سیاست خارجی اخیرا طی ملاقاتی با جرج بوش به نفع جنگ به طور جدی سخن گفته است. همچنین سکوت نسبی در مورد حمله اسرائیل به سایت های اتمی سوریه عملا موضع محافظه کاران تندرو را تقویت کرده است.
اما آیا ما نباید به صلح شانس دیگری بدهیم؟ فرنک گفنی این گونه فکر می کند. او که برای دو دهه دکترین ریگان در سیاست خارجی را دنبال کرده است، تقریبا غیرممکن بوده است که به سیاست های مصالحه جویانه تن در بدهد. اما بمباران ایران در شرایط اخیر حتا عده ای از نئوکان ها را به سکوت واداشته است. او می گوید: "ما می دانیم که در ایران بخش بزرگی از افکار عمومی طرفدار آمریکاست." اما بمباران مناطقی که ایران برای فعالیت های اتمی خود در نظر گرفته است نه تنها عملی نیست، بلکه باعث خواهد شد بخش بزرگی از مردم را در اختیار ملاهای رادیکال قرار دهد. اما امتحان راه دیگر را گفنی نیز تصدیق می کند. مرکز او برای سیاست های امنیتی بعد از یازده سپتامبر شروع به فعالیت های بیشتری برای پیشگیری از تروریسم انجام داده است.
اولین شخص مهمی که نظرش را تغییر داده است رئیس خزانه داری ایالت می زوری سارا استیلمن است که در سال 2004 از حزب جمهوری خواه انتخاب شد. وقتی استیلمن نظارت بر بودجه حقوق را در نظر گرفت، می دانست که این ایالت مقدار زیادی از دارایی های خود را در یک بانک فرانسوی قرار داده است. بانک BNP Paribus از سوی دیگر میلیاردها دلار وام به ایران داده است و نیز ابزارهای نظارتی نشان می داد که این دارایی ها در اختیار چندین کمپانی اروپایی و آسیایی قرار می گیرد که بطور موثری به رژیم های خطرناک کمک می رسانند. (کره شمالی، سوریه، سودان، و تا چندی پیش لیبی دولت های دیگری بودند که از تروریسم حمایت کرده بودند.) کمک های مالی استیلمن علیه تروریسم 29 درصد در دوازده ماه گذشته را برگرداند که 4 درصد از میزان پیش بینی شده بالاتر بود. دولت بوش از فشار مداوم اقتصادی علیه ایران حمایت می کند اما برای مسدود کردن دارایی های این کشور همتی نشان نمی دهد تا متحدان خود را ناراحت نکند. موضع استیلمن اما سخت تر است: "تعجب آور نیست که سیاستمداران ترجیح می دهند تا به مردم فشار بیاورند تا اینکه برای یک اشتراک منافع موثر اقدام کنند."
اکنون 12 ایالت قانون مسدود کردن دارایی ها را یا به تصویب رسانده و یا در حال تصویب قرار داده اند. شوارتزنگر یکی از این قوانین را امضا کرده که 24 میلیارد دلار از دارایی های ایران را مسدود می کند هر چند که این قانون فقط مشمول کمپانی های صنایع دفاعی و انرژی می شود. سناتور اوباما و براون بک نیز این قانون را برای کنگره حمایت می کنند. اما واقعیت این است که بقیه کمپانی های ایرانی نیز باید شامل آن بشوند. برای مثال کمپانی های مخابراتی که تکنولوژی استفاده دوگانه را استفاده می کنند می توانند از این تکنولوژی برای سیستم های دفاعی بهره ببرند. حتا ملاها از شرایط موجود راضی هستند و تنها یک دیپلماسی جدی می تواند به آنها فشار بیاورد.
همان طور که در جنبش ضد آپارتاید دیدیم، مسدود کردن دارایی هاست که می تواند تحریم ها را تقویت کند. اگر حدود 400 کمپانی آسیایی و اروپایی که اکنون با ایران معامله می کنند توسط سرمایه گذاران جهانی تحت فشار قرار گیرند تا از معاملات خارج شوند، از این بابت ضرر خواهند کرد اما در این حالت کمتر انگیزه ای به سست کردن تحریم ها خواهند داشت. گفنی معتقد است که منزوی کردن ایران و تهدیدات اقتصادی نه تنها الزاما به تغییر رژیم منجر نخواهد شد بلکه مخالفت ها را با سیاست های واشینگتن بیشتر می کند. چگونه آمریکایی ها می توانند به این جنبش کمک کنند؟ ساده نخواهد بود. (اکنون تنها یک بودجه تشریح شده برای مبارزه با تروریسم موجود است که همان بودجه روزولت است.) اما زمان مسدود سازی دارایی ها به نظر می رسد که رسیده است؛ خاصه آن که با در نظر گرفتن احتمال بالا رفتن قیمت نفت در سطح بشکه ای 100 دلار، به عنوان یک بدیل برای جنگ محسوب می شود که باعث کشته شدن ایرانیان و یا آمریکاییان هم نخواهد شد.
چنی و همراهانش 12 ماه فرصت دارند که بوش را برای حمله به ایران متقاعد کنند. احتمالا رئیس جمهور آینده شرایط مناسبی برای چنین اقدامی نخواهد داشت. برای آن که گفتگوها از حالت " یا بمباران یا هیچ " خارج شود باید گزینه های میانی در نظر گرفته شود. استیلمن معتقد است که مسدود کردن دارایی هم فشار موثری بر ایران می اورد هم حرکتی صلح آمیز است. این سیاست برای هم چپ و هم راست قابل قبول خواهد بود و هم روح عمل گرایی موثری را که به خاطر هیجانات یازده سپتامبر به فراموشی سپرده شده، باز خواهد گرداند.■
مترجم : مهدی جلالی
جاناتان التر, نیوزویک, 22/10/2007.



www.irandarjahan.net

No comments: