Nov 29, 2007

بیانیه انجمن فرهنگیان آزاد


دوستان و همكاران گرامي،
پس از گذشت مدت کوتاهي از سال تحصيلي جديد, معلمان عضو کانون صنفي بدليل پيگيري مطالباتشان در سال گذشته با احکام تنبيهي متعددي مواجه شده اند. اتهامات مشترک, شرکت در تجمعات و تظاهرات، تحريک به تجمع و تظاهرات، نشر اكاذيب و غيره بوده است. از اين رو همكاران پس از ماهها تلاش براي رسيدن به خواسته هايشان از سوي دولت جوابي جز احضار, تعليق, انفصال, انحلال كانون و انجمن و بازداشت چيزي دريافت نكرده اند.
از سوي ديگر كانون صنفي تلاش كرده است كه با ديدارهاي متعدد مانند ديدار با هيات مديره انجمن دفاع از حقوق زندانيان, نامه نگاري به حكومت, نامه نگاري و ابراز نارضايتي به مدير كل آموزش بين الملل و فعاليتهايي در همين راستا, نارضايتي خود را ابراز بدارند. اما نه تنها پاسخي از طرف آقايان دريافت نشد بلكه فشارها و محدوديتها بيشتر و بيشتر گرديد. به طوري كه دامنه معلمان حق التدريس هم فرا گرفت و 10 درصد از بودجه آنان را كاهش دادند و بسياري از اين همكاران گرامي برغم اينكه بيش از هشت سال است كه تدريس مي كنند, همچنان استخدام نشده اند.
گفته مي شود حقوق معلم و دانش آموزش حقوق ملت ايران است, اما بنگريد كه پشت پرده هاي دبيرستانها و دبستانها از چيز ديگري سخن مي گويند. طي اين مدت در بسياري از شهرها عده كمي از معلمان آزاده و حق التدريسيها نارضايتي خود را با برپايه تحصن ابراز داشتند, اما با جوابهايي نظير ساكت باشيد ما تلاش مي كنيم به خواسته هايتان برسيد, روبرو مي شدند تا شايد ديگر كسي نتواند با فرياد بلند خواهان احقاق حقوق معلمان رسمي و غير رسمي و رفع تبعيض و ناروايي باشد.
بسياري از معلمان شهرستانها بعد از اينكه درخواست تشكيل يك كانون صنفي كرده اند, چيزي جز محدوديت و فشار هر چه بيشتر دريافت نكرده اند. معلمان در مناطق كردنشين با مشكلاتي نظير تبعيض و زدن مارك سياسي كاري روبرو هستند. آنها به محض كوچك ترين حركت حقوقي و صنفي مارك سياسي كاري مي خورند تا عقب بنشينند و كاري را از پيش نبرند. خوشبختانه بدليل تاريخ غني و پرشور اين منطقه, آنها از ابراز حق خود كوتاه نخواهند آمد.
مدتها پيش وزير آموزش و پرورش گفته بود :" اگر معلمها پول اضافي مي خواهند بروند دنبال شغل ديگر..."
حالا بيا و بنگريم كه معلمان علاوه بر اينكه چند شيفته كار مي كنند, چند شغلي هم هستند و بايد پرسيد كه آيا زماني براي رفاه و پرداختن به معيشت خود باقي مانده است؟؟؟ و سوال اينجاست كه معلمان چه چيزي را فرياد مي زدند؟؟؟ حال انكه پس از تجمعات عظيم اسفند, فروردين و ارديبهشت ماه به اين سو, آقايان عزم جزم كردند كانونهاي تبريز, اردبيل, كرمانشاه, سنندج و ديگر شهرها را منحل, و دفاتر آنها را پلمپ كردند. براستي بايد پرسيد كه چرا حكومت تلاش بر سكوت و نابودي كانونهاي بحق ما را دارد. چرا هر روز فشار بر جنبش فرهنگي بيشتر و بيشتر مي شود و در برابر اين سئوالات پاسخ ما چيست و چه بايد كرد؟
اگر جنبش فرهنگيان ادعاي الگو و سرمشق بودن را دارد, پس لاجرم بايد طرحي نو در افكند و آرام و قرار نداشته باشد. خوب است در اينجا به ديگر جنبشها نگاه كنيم و بياموزيم كه چطور براي رسيدن به خواسته هايشان سر از پا نمي شاسند و هر روز و هر ساعت شهر به شهر براي حمايت از همديگر بر مي خيزند. آري همدلي و همصدايي آنها نبايد در آرزوها و روياهاي ما باشد, بايد خودمان هم قد علم كنيم و تنها به حرف زدن اكتفا نكنيم. بايد همصدايي و همدلي خود را بالا ببريم, و در يك زمان واحد فرياد عدالتخواهي و آزاديخواهي خود را هر چه رساتر فرياد زنيم ونگذاريم فقط اندكي از فرهيختگان هزينه را به يك تنه بپردازند و ما درساحل نشستگان باشيم .
آينه چون نقش تو بنمود راست خود شکن آيينه شکستن خطاست
انجمن فرهنگيان آزاد27شهريور1386

No comments: