Dec 11, 2007

به نام یگانه خالق آزادی

چندي بود كه مي گفتيم و مي شنيديم كه صداي پاي فاشيسم و استبداد در راه است و هر روز اين هشدارها تكرار مي شد. اما امروز چكمه پوشان فاشيسم و استبداد را مي بينيم كه با بي شرمي تمام پاي بر گلوي آخرين سنگر آزادي گذاشته اند تا فرياد ما را در گلو خفه كنند ولي بايد بدانند كه هرگز نخواهند توانست. اعتراض هاي اين روز ها در دانشگاه هاي كشور اعم از سراسري و آزاد به خوبي گوياي ناتواني استبداد در خاموشي فرياد اعتراضي دانشجويان است.

1- در شرايطي كه ديپلماسي ماجراجويانه و جاه طلبي هسته اي مي رود تا سايه جنگ را هر روز پر رنگ تر از قبل نمايد فاشيسم و استبداد كه اين بار از آستين دين بيرون آمده و به تخدير توده ها مي پردازد، امكان حيات مجدد يافته و هر روز خود را در قالبي نو ارائه مي كند.

سياست ها و برنامه هاي ناكارآمد اقتصادي كه به نوبه خود موجب افزايش فقر و فساد و تبعيض و باز توليد مجدد آنها مي شود، سركوب گسترده فعالين دانشجويي، سياسي، زنان، كارگران، معلمان، قوميت ها و اقليت هاي ديني و... همه و همه به نوبه ي خود منجر به بر باد رفتن منابع ملي مي شود كه هر روز گوشه اي از آنرا شاهد هستيم.

اين شرايط فقط در حالي امكان تداوم دارند كه شرايط كشور در اضطرار باشد و گرنه بنابر تجربه ي تاريخي در دوران صلح و آرامش، سركوب و اختناق نمي تواند به اين شدت و گستردگي باشد و ره به جايي نخواهد برد.

از اين روست كه سايه ي جنگ را نباد كمتر از خود جنگ در نظر گرفت و اين امر ضرورت تشكيل و حمايت از جبهه اي فراگير فارغ از هر گونه مرزبندي براي صلح را اجتناب ناپذير مي نمايد.

2- بي شك در اين ميانه شديدترين سركوب ها نصيب دانشجويان شده است. چه آنكه ايشان هزينه نقد بي پرواي قدرت را پرداخته اند و مي پردازند. بازداشت هاي گسترده فعالين دانشجويي كه در اين روز ها شدت بيشتري بر خود گرفته است، تعطيلي تشكل هاي مستقل و حتي بر نتابيدن تشكل هاي صنفي و فرهنگي و بعضا علمي، توقيف نشريات دانشجويي، احكام فله اي منع از تحصيل دانشجويان، اخراج اساتيد و ستاره دار كردن دانشجويان و... از جمله اين موارد است.

البته قطع آخرين رگه هاي ارتباطي تشكل هاي دانشجويي با بدنه حاكميت گر چه در ابتدا به نظر مي رسد مي تواند لطمه هايي را به جنبش دانشجويي وارد كند، ولي در نهايت اگر به آن توجه شود ثمره ميمون و مبارك استقلال واقعي جنبش دانشجويي را به ارمغان خواهد داشت.

3- در اين غوغاي دانشگاه كه آب هر روز بيش از پيش گل آلود مي شود نمي توان از نقش موذيانه احزاب و جريان هاي اصلاح طلب به سادگي گذشت. شارلاتانيزم سياسي و نبود اندك تناسبي ميان قول و فعل گروه هاي اخراج شده از حاكميت تا بدانجا پيش رفته است كه رذيلانه براي كسب اندك سهم بيشتري از كيك قدرت به دريوزگي مي افتند و طرفه آنكه در دانشگاه به دنبال پايگاه از دست رفته خويش مي گردند تا شايد از گل آلود شدن آب بتوانند تحفه اي بر بندند.

4- اعتراض هاي اين روز ها در دانشگاه ها و زنده نگاه داشتن شعله مبارزه جاي بسي اميد است. كنون كه اسبداد ديني وحشي گري خود را عريان تر از پيش نمايان مي كند، كوچكترين گام عقب نشيني و مصلحت پرستي به اقتدار بيشتر فاشيسم منجر خواهد شد. راه حل نهايي كه كنون همه از آن صحبت مي كنند، سازش و تسليم نيست.

مبارزه و نبرد تا استقرار آزادي و حقوق بشر و برقراري حكومتي دموكراتيك بايد ادامه يابد.

شكل گيري همين تجمعات پي در پي گوشه اي از اين مبارزه است و در رساندن صداي ما دانشجويان به گوش مردم و در پي آن برقراري پيوند هاي بيشتر و عميق تر با بدنه اجتماع نقش بسزايي دارد.

تنها راه پيروزي همين است : مبارزه! مبارزه! مبارزه!

دانشجويان دانشگاه آزاد

No comments: