Oct 25, 2007

به : خاطر و خاطره یار همدانی / مقاله ای از بهزاد مهرانی

همیشه گویا باید چیزی باشد که خواب شب مرا آشفته سازد.سیگار پشت سیگار
اگر علی(ع) به خاطر ماجرای خلخال دختر یهودی می گرید و از خدا طلب مرگ می کند،برای مرگ دختر پزشک در همدان باید از خدا چه طلب کرد؟آیا عالمان دینی و زعمای قوم که این ماجرا را بارها و بارها از معابر و منابر و مساجد به گوش ما رسانده اند،و از سوی دیگر خود را وارثان حکومت امیرالمومنین می دانند،شب با آرامش سر بر بالین می گذارند؟آیا عمل این ماموران امر به معروف و نهی از منکر!که خود مرتکب این منکر عظیم شده اند،ذهن آنان را مشوش می سازد؟

پی گیری و یا عدم پی گیری این ماجرا،آزمون بزرگ دیگری است که صداقت ایشان را آشکار می کند.آشکار می کند که آیا خودشان به آن چه قرن ها از عدالت و انسان دوستی علی(ع) گفته اند باور دارند یا نه.
سخن از جان یک انسان است.جانی که اگر از انسانی بستانند گویا تمام انسانها را کشته اند و اگر زنده بدارند چنان است که همه مردم را زنده کرده اند.(قران-مائده-32).
این دختر پزشک که در همدان در ماجرای یک امر به معروف و نهی از منکر خودکشی کرده و یا کشته شده است امتحانی است که صداقت مسئولین امر را محک می زند.امید که این بار در این آزمون سربلند بیرون بیایند.

No comments: