Jan 21, 2008

مواضع تشکلهای دانشجویی در قبال انتخابات مجلس هشتم، دانشگاه در تلاطم تصمیم


دانشگاه در تلاطم تصميم
اعتماد- آيا جنبش دانشجويي مانند نيمه دوم دهه هفتاد مشارکت فعال در انتخابات را در دستور کار قرار مي دهد يا برعکس مانند نيمه اول دهه هشتاد همچنان با صندوق هاي راي قهر مي کند؟ اخبار رسيده از مناطق مختلف کشور حکايت از آن دارد دانشگاه ها سکوت انتخاباتي پيشه کرده و از اعلام موضع براي ورود يا عدم ورود به عرصه انتخابات مجلس هشتم خودداري مي کنند. بنابراين سکوت انتخاباتي دانشگاه ها، تشکل هاي دانشجويي و فعالان دانشگاهي برخلاف رويه 10 سال گذشته آنان است و اين سوال پيش آمده است که چرا دانشگاه سکوت کرده است و نهايتاً چه سياستي را در پيش مي گيرد، چرا که جنبش دانشجويي در جريان انتخابات دوم خرداد 76، مجلس ششم و شوراهاي شهر اول مشارکت فعال و تاثيرگذار را در دستور کار خود قرار دادند. هر چند مشارکت فعال دانشگاه ها در جريان سه انتخابات بعدي يعني شوراي شهر دوم، مجلس هفتم و رياست جمهوري نهم جاي خود را با عدم مشارکت و در پاره يي موارد تحريم شرکت در انتخابات عوض کرد. گو اينکه تحليل بر اين بود که جامعه دانشگاهي تحت تاثير ناکامي هاي جنبش اصلاح طلبي در ايران به نوعي سرخورده و در نتيجه دچار قهر با صندوق هاي راي شد. استدلال جنبش دانشجويي براي قهر با صندوق هاي راي اين بود که امکان پيشبرد جريان اصلاح طلبي ممکن نيست، در نتيجه بهترين سياست عدم مشارکت در انتخابات است. به اين ترتيب جنبش دانشجويي در نيمه دوم دهه هفتاد و نيمه اول دهه هشتاد مواضع صريحي را در قبال انتخابات - ولو دو موضع کاملاً متضاد - اتخاذ کرد. اما اکنون در نيمه دوم دهه هشتاد اين جنبش مانند 10سال گذشته از اتخاذ سياست صريح، قاطع و فوري در قبال انتخابات ناتوان نشان مي دهد. شايد هم به نوعي به تامل و تعمق فرو رفته است. تامل و تعمق از آن رو که جنبش دانشجويي بر اين تصور بود اگر از راه مشارکت فعال به اهداف مورد نظرش نرسيده است اما شايد از راه قهر با صندوق راي به هدف برسد. ولي ظاهراً تدبير دوم هم چندان چاره ساز نبوده و نتايجي به مراتب بدتر از گذشته نصيب همگان شده است. در واقع جنبش دانشجويي در معرض اين سوال قرار گرفته است که حاصل اقدام آنان در قهر با صندوق هاي راي چيست و آيا مي توان اين سياست را تداوم بخشيد؟ اين در حالي است که بخش هايي از جنبش دانشجويي هنوز معتقدند مشارکت فعال در عرصه انتخابات چندان فايده يي ندارد زيرا تجربه هشت سال دوران اصلاح طلبي به وضوح اين را نشان مي دهد. اما در مقابل منتقدان به سياست عدم مشارکت مي گويند؛ قهر با صندوق هاي راي نه تنها فايده يي نداشته بلکه باعث شده ميدان براي برخي گروه هاي تندرو فراخ شود و آنان هر گونه که مي خواهند در عرصه بدون رقيب و با حداقل حضور راي دهندگان جولان دهند؛ جولاني که طي چهار سال گذشته آثار زيادي را بر جاي گذاشته است و بيم آن مي رود اگر ميدان براي تندروها بدون رقيب و بدون راي دهنده باقي بماند آثار بدتري در پي داشته باشد. در واقع شايد به دليل تقابل همين دو ديدگاه است که دانشگاهيان به عنوان کانون اصلي تحولات سياسي کشور از اتخاذ موضع صريح و يکپارچه ناکام مانده اند و به نوعي دچار مناظره هاي درون دانشگاهي شده اند؛ مناظره هايي که هنوز معلوم نيست خروجي آن چه خواهد بود. شايد هم نوع نگاه و عملکرد مجريان و ناظران انتخاباتي تاثيري عميق بر پيروزي يکي از دو جريان ياد شده دانشگاهي داشته باشد. به اين معنا که تکثر يا عدم تکثر سياسي کانديداهاي انتخاباتي تاثير مستقيمي بر پيروزي يکي از ديدگاه هاي مدافع مشارکت فعال يا عدم مشارکت در انتخابات دارد. البته اين تنها يک وجه ماجرا است، چرا که در سوي ديگر هم دانشگاه «هروله کنان» بين تعامل يا عدم تعامل با ساختارهاي رسمي کشور در حرکت است. دانشگاه اکنون دوران پرتلاطمي از روابط خود را با ساخت رسمي قدرت طي مي کند و همين مساله هم خودبه خود منجر به کاهش توجه به مقوله انتخابات شده است.نگاهي به فعل و انفعالات دانشجويي نشان از آن دارد که اکنون انرژي زيادي از جنبش دانشجويي صرف تبعات ناشي از روابط نه چندان دوستانه دانشگاه با ساخت رسمي قدرت مي شود. بيانيه ها، اعلام مواضع و سخنراني هاي فعالان دانشجويي عمدتاً درباره برخوردهاي نامناسب با جامعه دانشگاهي است. طي سال هاي گذشته اين چنين نبود و در آستانه هر انتخاباتي دانشگاه کانون اصلي رايزني هاي انتخاباتي و بحث هاي سياسي بود. در واقع تب انتخابات از دانشگاه شروع شده و سپس به بخش هاي مختلف جامعه پمپاژ مي شد. دانشگاهيان به عنوان گروه مرجع نقش تعيين کننده يي را در سمت و سوگيري هاي انتخاباتي کشور ايفا مي کردند و ديدگاه آنان عامل مستقيمي در پيروزي يا ناکامي جريانات حاضر در عرصه انتخابات بود. چنانچه بسياري معتقدند نقش فعالان دانشگاهي عامل اصلي پيروزي سيدمحمد خاتمي در انتخابات دوم خرداد 76 بود. اما همين دانشگاهيان باز هم نقش اول را در انتخابات رياست جمهوري نهم بازي کردند چرا که اين بار برخلاف گذشته عدم مشارکت را در دستور کار قرار دادند و همين رويه که بازتابي نسبي در سطح جامعه را هم به دنبال داشت موجبات رئيس جمهور شدن کانديداي يک جريان خاص را فراهم کرد. اما اينک دانشگاه با تبعات سياست هاي دوگانه خود دست و پنجه نرم مي کند. دانشگاه سکوت کرده و لاجرم از لاک سکوت خارج خواهد شد. بايد منتظر ماند و ديد
اين بار دانشگاه چه سياستي را پيشه مي کند. 26/10/86

No comments: