Feb 14, 2008

نظری بر یک خبر. رسیدی مطلق از زبان یک اطلاعاتی ! / الف بیقرار


در اين روزها كه بنام دهه فجر نامگذاري شده ومردم آنرا دهه زجر وبدبختي مينامند سلسله مطالب ومقالات ومصاحبه هائي در نشريات وسايتهاي خبري صورت ميپذيرد كه بعضا"مملو از تملق وچاپيوسي ، وبعضي روشنگروشنيدني وافشاگرانه است. البته اگرگويندگان در گفتارشان صادق باشند، ورعايت عدالت وامانت را بنمايند. ازاين گفتگوها، گفتگوئي است كه خبرگزاري فارس با شخصي بنام آقاي ميرزا آقاسي است كه خودراازسردبيران دوران قبل ازانقلاب در روزنامه اطلاعات معرفي كرده است.
آقاي سياوش ميرزا آقاسي روزنامه نگاري كه بگفته خود مدت چهل سال است ازاين راه ارتزاق كرده، ولابد حالاهم صاحب مال و منال، وجلال وجبروتي شده است، آنطور كه ازمتن ومضمون گفتگو برميايد هم اكنون نيزبايد در اين روزنامه مشغول قلم زدن ، يا ازمديران ارشد اين روزنامه باشد. اينكه آنچه ايشان در مورد حال وروز روزنا مه ها وروزنامه نگاري درآن دوران گفته تماما"منطبق با واقعيت باشدجاي ترديد دارد. البته اينكه درآنزمان دولتهاي وقت دستي ونظارتي درانتشاراخبار و روزنامه ها داشته ودرجهاتي نيزمصلحت اقتضا ميكرده تا اخباربرابر ميل بخشهائي از قدرت حاكمه باشد نميتواند حرفي بدوراز واقعيت باشد، چرا كه ما قديمي ترها بياد داريم درهمان روزهاي پرآشوب انقلاب، خصوصا زمانيكه تحركات انقلابيون بهر دليلي روز بروز دامنه دارتر وفراگيرتر ميشد، روزي شخص پادشاه فقيد طي سخناني كوتاه ازراديوكه حالا مشخص شده متن آن توسط (( دكترسيد حسن نصر)) رئيس دفتر ملكه و يكي از طرفداران پروپاقرص وپنهان روح الله خميني و پدرگرانقدر دكترولي نصر ازلابيست هاي جمهوري اسلامي دربازيهاي سياسي سه دهه گذشته بوده اند، تهيه گرديده بود، با صراحت اعلام نمودند كه اشتباهاتي رخ داده، صداي انقلاب شما را شنيدم، واگرفرصتي داده شود جبران خواهد شد. متاسفانه چنان نشد وچون شعارجيگزين شعورشده بود ومردم همه چيز را دروجود آيت الله خميني جسنجو ميكردند، نه سخنان پادشاه شنيده شد ونه سخنان زنده ياد دكترشاپوربختيار.
اينكه چه شد راميتوان درمتون تاريخي كه خوشبختانه كم هم نيست، وعمدتا" بدست وقلم راهبران ومناديان اسلام وانقلاب اسلامي، وافراد دخيل درآن شورش نوشته شده پيدا كرد ومطالعه نمود. اما اينكه آقا آقاسي بعنوان يكي از مسئولين ارشد وسردبيران آنروزي روزنامه اطلاعات بوده اند تا حدودي ميتوان حرف وسخن ايشان را با رعايت همان شرط اول كه بدان اشاره شد يعني صداقت درگفتار مورد توجه قرار داد. ايشان دراين گفتگو با صراحت اعلام ميدارد كه مقاله منتسب به ((رشيدي مطلق)) كه بسياري آنراجرقه اصلي براي شعله ور شدن يك فاجعه ملي ارزيابي ميكنند، بقلم داريوش همايون بود ه كه درآنزمان وزير اطلاعات بوده اند. درواقع بيان اين مطلب ميتواند يك گوشه پنهان ازماجراها را براي ما روشن نموده وپرده ديگري از ابهامات را بكناري بزند، وكتمان هاي مداوم آقاي داريوش همايون راروشن بي اثر نمايد. آنچه مسلم است اينكه29 سال ازبروز آن رخداد ويرانگر كه همه چيزاين ملت را ازميان برد ه وشالوده هاي انساني واخلاقي و... را درمعرض نابودي كامل قرار داده سپري شده و ذكرمصيبت درايت باره امربيهوده ايست. چرا كهبا ذكرمصيبت وچكنم چكنم هيچ چيز عوض نخواهد شد، وقطره اي از آب رفته بجوي بازنخواهد گشت. اما درچنين بزنگاهي كه شاهد از غيب ميرسد واين چنين صريح اعلام ميدارد كه رشيدي مطلق همين داريوش همايون فعلي، و وزير اطلاعات وقت بوده، تبعا"اين بهانه ازدست همايون وهمايونهاي نوعي گرفته ميشود تا حداقل درشرايط كنوني خودشان را ازصحنه مبارزات ملي ايران وايرانيان بستوه آمده ودرحال انفجار كنار بكشند، واگرهم آنطوركه مدعي شده اند والحق هم درعملكرد چنين بوده، تصميم دارند تا درشرايطي ويژه خودرادركنار رژيم جمهوري اسلامي قراربدهند، از نقش اپوزيسيون نمائي كاذب دست بردارند واز چوب لاي چرخ گذاشتن مبارزات مردم ايران برحذر بمانند. نكته قابل توجه دراينست كه چنين اعتراف وافشا گري بي پرده اي از سوي كسي مطرح ميشود كه لابد براي اثبات افشاگريهاي خود دلائل متقن وادله محكمي در دست دارد كه اميدواريم در اسرع وقت آنرا با ذكرماخذ درمعرض ديد وقضاوت افكارعمومي خاصه ايرانيان قراردهد..
پرسش بزرگ از ميرزا آقاسي
اين قلم بدست خطاب به آقاي سياوش ميرزا آقاسي كه گويا هنوزهم درروزنامه اطلاعات مشغول خدمت وداراي مسئوليت است واحتمالا"بلحاظ دوران خدمت بايد درزمره مديران طراز اول اين روزنامه باشد، با انگيزه ونگرشي بسيارخوشبينانه ودرعين حال با ابهام ميگويم: هرآنچه كه شما واحتمالا"ديگران درمورد روزنامه وروزنامه نگاري آن دوران، وسانسور حاكم بر آنها گفته ايد وميگويند درست باشد وجاي هيچ انكار نداشته باشد. شما وامثال شما بايد به يك پرسش اصولي و به تعبيري تاريخي كه شاكله وحرمت روزنامه نگاري ونويسندگي درمطبوعات برآن استوار است نيز پاسخ دهيد كه آيا امروز و طي سه دهه گذشته كه جنابعالي درهمان روزنامه اطلاعات مشغول قلم زدن وانتشار خبربوده ايد وهستيد، تمامي خبرها وگزارشاتي كه درصفحات اين روزنامه نقش ميبندد وصفحات آنرا سياه ميكند، مستقل بوده وشما وهمكارانتان دراين روزنامه بعنوان نويسنده و اديتور وسردبير وچه و چه، يا مديربخشهاي مربوطه، مستقل وفارغ ازتيغ سانسور اسلامي و بدور از نظارت گزمه هاي مطبوعاتي ولايت مطلقه فقيه كارتان را ارائه كرده وميكنيد؟؟؟ شايداگر عمرتان كفاف دهد كه اميدوارم چنين باشد، يك روزي نيزدربستر حكومتي متفاوت از آنچه كه امروز هست حضور داشته باشيد، و درمصاحبه اي ديگروبا خبرنگار ديگري بگفتگو بنشينيد، فرياد برآوريد كه صد رحمت به آن دوران ولعنت بر اين دوران. ميخواهم بشما بگويم كه درچنان اوضاع و احوالي ديگرچيزي از حيثيت وشخصيت نويسندگي در شما باقي نخواهد ماند. اي كاش ياد بگيريم وبياموزيم كه اگر شهامت وشجاعت بيان تمامي حقايق را نداريم حداقل براي حفظ حرمت وكرامت انساني خودمان هم كه شده سكوت را بر بيهوده گفتن ترجيح دهيم.
در روزنامه‌ها چه مي‌گذشت؟ مطبوعات زير نظر دولت اداره مي‌شدند (( مصاحبه با فارس))
خبرگزاري فارس: دبير سرويس شهرستان‌هاي روزنامه‌ اطلاعات گفت: در زمان طاغوت مطبوعات زير نظر خود دولت اداره مي‌شدند و افراد درباري نيز در روزنامه‌ها فعاليت داشتند. حتي خود مسئولان روزنامه‌ها نيز وابسته به رژيم بودند.
مطبوعات زير نظر دولت اداره مي‌شدند
خبرگزاري فارس: دبير سرويس شهرستان‌هاي روزنامه‌ اطلاعات گفت: در زمان طاغوت مطبوعات زير نظر خود دولت اداره مي‌شدند و افراد درباري نيز در روزنامه‌ها فعاليت داشتند. حتي خود مسئولان روزنامه‌ها نيز وابسته به رژيم بودند.
سياووش ميرزا آغاسي در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعي فارس گفت: 40 سال است كه در روزنامه اطلاعات فعاليت مي‌كنم‌ در زمان طاغوت دستيار دبير سرويس شهرستان‌ها بودم. وي در مورد حال و هواي مطبوعات در زمان انقلاب اظهار داشت: قبل از انقلاب رژيم پهلوي گور خودش را با چاپ مقاله‌اي توهين‌آميز عليه امام در 17 دي 56 در روزنامه اطلاعات كند، مطلبي به امضاي رشيدي مطلق، اين رشيدي مطلق همان همايون وزير وقت اطلاعات بود كه مطلب را به روزنامه اطلاعات داد و چاپ همين مقاله باعث شد كه مردم قم عليه رژيم قيام كنند‌ و 40 روز بعد از آن ماجراي 29 بهمن 56 ‌در تبريز به ‌وقوع پيوست و هر 40 روز يك‌بار يك شهرستان چهلم شهداي شهرستان ديگر را مي‌گرفتند، كنترل امنيت مملكت از دست نيروهاي امنيتي خارج شده بود، پيامد چاپ همين مطلب نيز روزنامه‌ها جرأت پيدا كردند و اعلاميه‌هاي امام (ره) و اخبار قيام‌ها و حركات انقلابي را منتشر مي‌كردند. ميرزا آغاسي ادامه داد: در زمان طاغوت مطبوعات زير نظر خود دولت اداره مي‌شدند و افراد درباري نيز در روزنامه‌ها فعاليت داشتند حتي خود مسئولان روزنامه‌ها نيز وابسته به رژيم بودند مثل عباس مسعودي كه سناتور شاه بود. وي خاطرنشان كرد: در مطالبي كه در آن زمان از اتفاقات انقلاب در روزنامه‌ها چاپ مي‌شد از مردم به عنوان خرابكار نام برده مي‌شد و سانسور در مطالب صورت مي‌گرفت . ميرزا آغاسي اضافه كرد: روزنامه‌ها هم‌زمان با سراسر كشور هم‌چون بازار، مدارس، آموزش و پرورش و غيره دست به يك اعتصاب 62 روزه زدند و منتشر نشدند. وي تصريح كرد: يعني همان روز اولي كه حكومت نظامي شد و يك سرهنگ نظامي به تحريريه روزنامه اطلاعات و كيهان آمد كه اين خبرها را بايد چاپ كنيد و يك‌سري خبرها را نبايد چاپ كنيد‌ روزنامه‌ها دست به اعتصاب زدند و بعد از 62 روز با توجه به فرمايشات امام (ره) در پاريس دوباره منتشر شدند. ميرزا آغاسي اضافه كرد: در اين 62 روز اعتصاب ما به روزنامه مي‌آمديم، دور هم مي‌نشستيم و با همديگر در مورد اخبار روز انقلاب بحث مي‌كرديم تا اينكه روزنامه‌ها منتشر شدند، بعد از آن فضاي روزنامه‌ها كاملاً ‌باز شد و در انتشار مطالب آزادي عمل داشتند و هر اتفاقي كه مي‌افتاد اعم از اعلاميه‌هاي امام (ره) كه به صورت مقاله‌هايي عليه رژيم چاپ مي‌شد تا ماجراي 12 بهمن كه امام وارد كشور شدند در روزنامه‌ها انتشار يافت . وي ادامه داد: من هيچ‌وقت روز تاريخي ورود امام (ره) در 12 بهمن به كشور را فراموش نمي‌كنم‌ آن موقع در تحريريه دور هم جمع شده‌ بوديم و ورود امام (ره) را كه از طريق تلويزيون پخش مي‌شد مي‌ديديم و از ذوق ورود امام (ره) به كشور در چشمان همه ما اشك حلقه زده بود. ميرزا آغاسي افزود: 22 بهمن من كشيك تحريريه بودم در آن روز تا ظهر حدود ساعت 2 پيروزي انقلاب اعلام نشده بود، اداره آگاهي و اداره شهرباني كل كشور نزديك اداره ما بود و عده‌اي از مردم كه با نيروهاي اين اداره‌ها درگير شده بودند در كنار روزنامه سنگر‌ گرفته بودند و به همين علت نيروهاي رژيم شاه به طرف روزنامه تيراندازي مي‌كردند‌‌، چند تير هم به روزنامه اصابت كرد و شيشه‌هاي روزنامه شكست. وي گفت: مطالب روزنامه‌ها در زمان طاغوت اكثراً فرمايشي بود و به مدير‌مسئول‌ها ديكته مي‌شد كه اين مطلب را به اين‌صورت چاپ كنيد و طبق گفته آن‌ها تنظيم مي‌شد. ميرزا آغاسي ادامه داد: قبل از انقلاب هيچ‌وقت خبرها مردمي نبود و مشكلات مردم را به صورت فرماليته منعكس مي‌كردند در ظاهر قضيه يك شوراي مشورتي در شهرهاي بزرگ از ريش‌سفيدان و معتمدان‌ تشكيل داده بودند كه راجع به مشكلات مردم مي‌گفتند كه مثلاً فلان شهر مدرسه ندارد و ما مطلب را در روزنامه چاپ مي‌كرديم ولي همه اين‌ها فرماليته بود تا ما در ظاهر مشكلات را عنوان كنيم و به اين وسيله اقداماتي را كه رژيم انجام داده است بگوييم. وي اضافه كرد: قبل از 17 دي 56 فضاي روزنامه‌ها كاملاً بسته بود و بعد از اين تاريخ فضا باز شد، تا قبل از آن اكثر خبرها سانسور مي‌شد انقلابيون را خلافكار معرفي مي‌كردند و در اخبار مي‌آمد اين افرادي كه عليه نظام قيام كرده‌اند مردم نيستند‌ بلكه‌ خرابكار‌ند و قصد اخلال در امنيت نظام را دارند. ميرزا آغاسي با اشاره به تيترهاي تاريخي «شاه رفت» و «امام آمد» ، تصريح كرد: در اين تيترها با دو كلمه، يك جمله كامل و گويا عنوان شده بود و اين دو تيتر در تاريخ روزنامه‌نگاري كشور ماندگار خواهد بود. وي تصريح كرد: يادش بخير، خدا «غلامحسين صالح‌يار» سردبير روزنامه را بيامرزد هر يك از اين دو تيتر را از دو روز قبل آماده كرده بود و در كشوي ميزش گذاشته بود وقتي كه آن روز از جلسه شوراي تيتر آمديم به من گفت‌، دو تيتر براي مطالب روزنامه در مورد خروج شاه و ورود امام آماده كردم‌، مسئول قسمت فني را نيز كه رابط بين تحريريه و قسمت فني بود در جريان گذاشت او هم تيترها را درشت نوشته و آماده كرده بود آن زمان تيترها را چاپ مي‌كردند، مي‌بريدند و حرف به حرف كنار هم مي‌چسباندند، صفحه‌بندي دستي بود، اين كار او را كه با علاقه از دو روز قبل اين تيترها را آماده كرده بود، هيچ‌وقت از ياد نمي‌برم
.

No comments: